رابطه منهای خشم!

آیا می‌دانید چگونه می‌توانیم ناراحتی و رنجش خودمان را در روابط بین فردی نشان دهیم؟

رابطه منهای خشم!

بسیاری از ما نمی‌دانیم هنگام ناراحتی چطور باید احساسات‌مان را نشان دهیم یا اجازه بدهیم دیگران احساسات واقعی خود را با ما در میان بگذارند.

اغلب وقتی از شنیدن کلامی یا انجام رفتاری می‌رنجیم یا شتاب‌زده و عجولانه داد و بیداد راه می‌اندازیم یا آنقدر سکوت می‌کنیم که حجم زیادی از ناراحتی، خشم و کینه در دلمان انباشته شود؛ تا جایی که دیگر هیچ روشی برای از بین بردن آن مؤثر نخواهد شد. در واقع این موضوع بسیار مهم است که ما به‌موقع، بجا و با توجه به شرایط و شناخت از طرف مقابل خود درباره خواسته‌ها، انتظارات و احساسات خود با آنها صحبت کنیم. اما این کار نیاز به آگاهی و مهارت دارد که درخصوص آن با سیدعلی قاسمی، روانشناس گفت‌وگو کرده‌ایم.

سرکوب خواسته‌ها

در طول تاریخ علم روانشناسی افراد زیادی به این موضوع توجه داشته و تلاش کرده‌اند راهکارهایی برای رفتن به سمت روابط سازنده ارائه دهند. برای بهبود روابط باید دو طرف برای شنیدن خواسته‌های یکدیگر مشتاق باشند و وظیفه ماست که همدیگر را به این کار تشویق کنیم. در برقراری ارتباط موفق بیان درست خواسته‌ها بسیار مهم است، در غیراین صورت فقط مقاومت طرف مقابل بیشتر خواهد شد. در این هنگام مهم نیست خواسته ما چیست، مهم این است که طرف مقابل شروع به مقاومت می‌کند. در واقع وقتی ما از زور و فشار استفاده می‌کنیم و می‌خواهیم عقایدمان را به دیگران تحمیل کنیم، طبیعی‌ترین واکنشی که افراد نشان می‌دهند این است که آنها هم ما را تحت فشار قرار می‌دهند. وقتی خودمان بلد نیستیم خواسته خود را به‌طور شفاف بیان کنیم نمی‌توانیم به خواسته‌های خود دست یابیم و در واقع آنها را سرکوب می‌کنیم. گاهی ما جرأت بیان خواسته‌های خود را نداریم یا فکر می‌کنیم فایده ندارد. در این هنگام بر اثر ناکامی خشمگین می‌شویم و دو راه پیش رو داریم. یا باید آن را نشان دهیم یا سکوت کنیم. اگر به هر علتی نخواهیم خشم خود را نشان دهیم براثر فروخوردن بیش از اندازه خشم مبتلا به افسردگی می‌شویم. افراد افسرده کسانی هستند که برای رسیدن به خواسته‌های خود اقدام مؤثری نکرده‌اند و همیشه معتقدند قربانی شرایط و دیگران هستند.

آگاهی

گاهی دیگران نمی‌دانند کدام رفتارهایشان ما را ناراحت می‌کند. خود ما هم نمی‌دانیم چطور دیگران را از خودمان می‌رنجانیم. بنابراین بهترین کار این است که قاطع باشیم و علاوه بر حفظ حقوق خود به حقوق دیگران هم احترام بگذاریم، علت رنجشمان را به تنهایی و نه در جمع مطرح کنیم و منتظر شنیدن پاسخ طرف مقابل شویم. ضمن اینکه پذیرش داشته باشیم و به دور از لجبازی شنونده خوبی هم باشیم. سپاسگزاری و قدردانی موضوع بسیار مهمی است؛یعنی می‌توانیم قدردان و سپاسگزار اعتماد دیگران و همچنین توجه آنها به سخنان خود باشیم. ضمن اینکه توجه داشته باشیم از این رفتارها در ارتباط با دیگران اجتناب کنیم چون بسیار مخرب هستند: غرغر، شکایت و انتقاد کردن‌های زیاد. رفتارهایی مانند باج دادن، سرزنش، تهدید و تنبیه هم بسیار آزار‌دهنده هستند که در طولانی‌مدت می‌توانند آسیب زیادی به ارتباط ما بزنند.

بروز مشکل

واقعیت این است که امروزه ما در روابط بین فردی خودمان مشکلات زیادی داریم. آمار بالای طلاق، خشونت و بزهکاری در جامعه در کنار آمار بالا و روزافزون ابتلا به مشکلات روانشناختی مثل افسردگی، انزواطلبی، وسواس و... هم حاکی از آن است که ما در برقراری روابط بین فردی مؤثر خود مشکلات زیادی داریم. کمتر کسی هم هست که خودش و اطرافیانش مشکلاتی در این خصوص نداشته باشند. انگار این روزها شادمان بودن کار سختی شده و عده‌ای حتی خود را مستحق شادمانی هم نمی‌دانند. به همین‌خاطر امروزه فضای جامعه ما به نسبت فضای سردی است و اغلب در روابط خود مشکلات زیادی داریم. اما اگر آموزش‌های لازم را برای بهتر کنار آمدن با همدیگر نبینیم جامعه ما به سمت خشونت بیشتری سوق پیدا می‌کند و رفتارهای ما بهتر نخواهد شد. خشم ما حتی هنگام سکوت هم آشکار است. اما سؤال اینجاست که مشکل کجاست که ما معمولا با خشونت رفتار می‌کنیم؟

شناخت مشکل

می‌توان گفت مهم‌ترین مشکل ما در باورها و ذهنیت ماست. تمرکز بر رفتار دیگران به‌جای تمرکز بر رفتارها و کارهای خودمان مهم‌ترین مشکلی است که ذهن ما را به‌خود آلوده کرده است. هنگامی که صحبت از تمرکز بر دیگران می‌کنیم؛ یعنی توجه داشته باشیم که ما اغلب مدام در حال رصد کردن، تفسیر و تعبیر رفتارهای دیگران هستیم. همچنین مدام در حال قضاوت و ایراد گرفتن از نحوه عملکرد دیگران هستیم. براساس چنین ذهنیتی مدام تلاش می‌کنیم تا به نوعی دیگران را اصلاح کنیم چون در بسیاری موارد اصلا مشکلی را متوجه خودمان نمی‌دانیم. از طرفی هم نمی‌توانیم هیچ‌کس را متقاعد کنیم آنگونه که ما فکر می‌کنیم درست است رفتار کند. بنابراین خشم و رنجشمان بیشتر می‌شود. به همین‌خاطر رفتارهایی مانند قهر، تهدید و کنایه، انتقاد و قضاوت زیاد از ما سر می‌زند. در واقع ما از این ابزارها به‌عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنیم که ما را به خواسته‌هایمان برساند. مهم‌ترین خواسته ما هم تغییر دیگران و به‌دنبال آن هم تغییر حال خودمان است. به این ترتیب حال خوب ما وابسته به دیگران است.

تغییر خود

توجه داشته باشیم تنها کسی را که می‌توانیم کنترل کنیم فقط خودمان هستیم. اما تا زمانی که منتظریم دیگران تغییر کنند و کاری برای تغییر رفتارها و نگرش خود نمی‌کنیم مشکلاتمان پا بر جا باقی می‌مانند، خواسته‌ها مطرح نمی‌شوند و فاصله‌ها افزایش می‌یابد. این اتفاقی است که امروزه در بسیاری از روابط شاهد آن هستیم؛ روابط زناشویی، رابطه بین اعضای خانواده، همکارها یا... و گویی سرنوشت محتوم همه ما این شده که مشکلاتمان پا برجا بماند، خواسته‌های ما نادیده گرفته شود و در نهایت تصمیم بگیریم به‌صورت ذهنی یا فیزیکی از طرف مقابل فاصله بگیریم و جدایی عاطفی بین ما صورت می‌گیرد. بر همین اساس باید به این مشکلات توجه و خودمان را ارزیابی کنیم. همچنین باید بررسی کنیم و ببینیم چرا مشکلات ما حل نمی‌شوند؛ یعنی باید دید آیا مشکلات ما ذاتاً حل‌نشدنی هستند یا راهی که ما در پیش گرفته‌ایم به جایی نمی‌رسد؟ در واقع تا زمانی که ما لزوم تغییر را درک نکنیم و یاد نگیریم چگونه خواسته‌های خودمان را بدون خشونت و توسل به‌زور مطالبه کنیم روابط ما همچنان پر تنش باقی خواهند ماند، از همدیگر فاصله خواهیم گرفت و روابط آرام و سازنده به‌تدریج جزو رویاهای دست‌نیافتنی ما خواهند شد. چون ما یاد نمی‌گیریم چگونه خواسته‌های خود را بیان کنیم.

گفت‌وگوی بدون خشونت

دکتر مارشال روزنبرگ در زمینه راه‌هایی برای برخوردار شدن از گفت‌وگوی موفق نظریه‌ای تبیین کرده است. او معتقد است بیان خواسته‌ها در روابط موضوع بسیار مهمی است. زیرا اگر ما نتوانیم آنچه را می‌خواهیم بیان کنیم نمی‌توانیم خودواقعی‌مان باشیم. اگر هم به زور بخواهیم آنچه می‌خواهیم برای دیگران بازگو کنیم راه به جایی نمی‌بریم. در جامعه فردگرای امروزی حتما باید از راه‌های برقراری ارتباط بدون خشونت آگاه باشیم. توجه داشته باشیم تا زمانی که در روابط ما رنجش و ترس وجود داشته باشد، نمی‌توانیم به برقراری صلح و برخوردار شدن روابط موفق امیدوار باشیم. اگر می‌خواهیم گفت‌وگوی موفقی داشته باشیم، گفت‌وگوی ما باید به دور از انتقاد، کنایه، تهدید، غرغر، نق‌نق و موارد این چنینی باشد. دکتر روزنبرگ برای اینکه به ما کمک کند تا ساختار ذهنی مشخصی در این خصوص داشته باشیم توضیحاتی دارد. به این ترتیب که می‌گوید زمانی که ما از دیگران خواسته‌ای داریم ابتدا باید رفتار مشاهده شده از طرف مقابل را فقط توصیف کنیم. در مرحله توصیف رفتار مشاهده شده، ما چیزی را مطرح می‌کنیم که آن را مشاهده می‌کنیم. مثلا اگر کسی دیر به خانه آمده می‌توانیم به جای شکایت‌های زیاد به او بگوییم وقتی دیر (حتی با ذکر ساعت) به خانه می‌آید «من» نگران می‌شوم. نگران‌شدن در واقع بیان احساس واقعی ماست. توجه داشته باشیم احساسات را باید در قالب «کلمه» بیان کرد، نه «جمله». مثلا وقتی همسرمان دیر به خانه می‌آید نباید چنین جمله‌ا‌ی به او بگوییم: «وقتی دیر به خانه می‌آیی من فکر می‌کنم توجهی به من نداری و حواست پیش من نیست». این جمله در واقع بیان «افکار» است نه «احساس». فراموش نکنیم این حق ماست که حتما احساسات خود را با طرف مقابل مطرح کنیم.

احساس خود را بگویید

اگر کسی دیر به خانه آمده می‌توانیم به جای شکایت‌های زیاد به او بگوییم وقتی دیر (حتی با ذکر ساعت) به خانه می‌آید «من» نگران می‌شوم. نگران‌شدن در واقع بیان احساس واقعی ماست. توجه داشته باشیم احساسات را باید در قالب «کلمه» بیان کرد، نه «جمله»

منبع: همشهری‌آنلاین

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها