روایت حسن روحانی از نوفل لوشاتو در ۱۹ آذر ۱۳۵۷

یکی از دوستان دفتر ناراحت بود که در تهران غیر از عکس امام، عکس مرحوم شریعتی، مصدق و یا دیگران هم هست. ولی من معتقدم که نباید برای مسائل جزئی غصه‌ای بخوریم. در کنار نور عالم‌گیر خورشید چند چراغ هم باشد، چه ضرری دارد.

روایت حسن روحانی از نوفل لوشاتو در ۱۹ آذر ۱۳۵۷

دکتر حسن روحانی که روز ۱۹ آذر ۵۷، برابر با روز تاسوعا در نوفل لوشاتو و در حضور امام بوده است، در جلد نخست خاطرات خود [صص ۴۹۵-۴۹۶] فضای آن روز نوفل لوشاتو و اخباری را که از تظاهرات بزرگ مردم تهران به آن جا می رسید، این طور روایت کرده است:

صبح یکشنبه [۱۹ آذر ۵۷] (روز تاسوعا) به نوفل‌لوشاتو آمدیم. جوانان، دانشجویان و دیگر افرادی که به دیدار امام آمده‌اند، کپه کپه جمع شده‌اند و بحث می‌کنند. به اتاق دفتر رفتم تا ببینم در ایران چه خبر است. هنوز راهپیمایی در تهران شروع نشده، ولی خبر‌هایی که می‌رسد نشان آن است که رژیم نمی‌خواهد درگیری ایجاد شود. خدا به خیر کند هم برای امروز و هم برای فردا، که این دو روز بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است.

دانشجویان زیادی از آلمان برای زیارت امام آمده‌اند. عده‌ای از آن‌ها اصرار دارند چند روزی به آلمان بروم. به آن‌ها گفتم، از دیگر دوستان بخواهند که به آلمان بروند، چون هفته آینده هم قول داده‌ام برای سخنرانی به چند شهر جنوب انگلیس بروم. بحمدالله یک بیداری خوبی در میان دانشجویان و جوانان ایرانی در سراسر اروپا به وجود آمده است. چند نفر از طرفداران مجاهدین خلق هم آمده‌اند، مقداری اعلامیه در دست دارند که به این و آن می‌دهند. به آن‌ها تذکر داده شد که این‌جا، جای این کار‌ها نیست و حق ندارند، فضای این‌جا را متشنج کنند. به یکی از آن‌ها گفتم: «در برابر خورشید تابان، شمع روشن کرده‌اید؟ خود را مضحکه نکنید. این‌جا همه به عشق امام جمع شده‌اند، نه برای هدف دیگری.» افراد متعصب و کم‌اطلاعی هستند، فکر می‌کنند چند عملیات نظامی مجاهدین، نهضت را به وجود آورده است.

نزدیک ظهر است، بچه‌ها برای نماز جماعت خودشان را آماده می‌کنند. رفتم دفتر تا ببینم در تهران چه خبر است. لحظه به لحظه از راهپیمایی تهران و دیگر شهر‌ها خبر می‌رسد. خوشبختانه تاکنون تظاهرات تهران آرام و بدون درگیری ادامه داشته است. جمعیت تظاهرکنندگان را بیش از یک میلیون نفر تخمین می‌زنند. برخی از خبرگزاری‌های خارجی هم جمعیت را فوق‌العاده و طول مسیر تظاهرات را حدود نه کیلومتر اعلام کرده‌اند. یکی از دوستان دفتر ناراحت بود که در تهران غیر از عکس امام، عکس مرحوم شریعتی، مصدق و یا دیگران هم هست. ولی من معتقدم که نباید برای مسائل جزئی غصه‌ای بخوریم. در کنار نور عالم‌گیر خورشید چند چراغ هم باشد، چه ضرری دارد. موقع ظهر خبر رسید در بسیاری از شهر‌های ایران مجسمه شاه و رضاشاه را پایین آورده‌اند، خبر خیلی خوشحال‌کننده‌ای است. این مجسمه‌ها مظهر حضور و قدرت رژیم است. پایین آوردن مجسمه‌ها پایان عمر رژیم را آگهی می‌دهد.

امام موقع ظهر برای نماز جماعت تشریف آوردند، چقدر امروز شلوغ است، جمعیت فوق‌العاده است. بعد از نماز ظهر و عصر و ذکر توسل، امام به منزل خودشان تشریف بردند. مثل همیشه کاسه آبگوشتی با قطعه نان فرانسوی ناهار همه میهمانان است. چه فضای خوبی است؛ فضای برادری، محبت، عشق به اهل بیت، عشق به امام. همه آماده فداکاری هستند. خبرنگاران خارجی هم از همه این فضا عکس و تصویر تهیه می‌کنند. برخی از دوستان هم با خبرگزاری‌ها مصاحبه می‌کنند و اطلاعاتی را که از ایران دارند، به آن‌ها منتقل می‌کنند.

حدود ساعت دو بعدازظهر بود که دیدم یک نفر بلندگویی را آورده و می‌خواهد بالای ساختمان وسط باغ نصب کند. من رفتم جلو و گفتم: «آقا این بلندگو را نصب نکنید، صدای این بلندگو همسایه‌ها را اذیت می‌کند.» گفت: «آقای مهندس حیدری گفته این بلندگو را نصب کنیم.» گفتم: «مهندس حیدری کیست؟» اشاره کرد به یک نفر و گفت: «ایشان است.» من رفتم به آن آقا گفتم: «شما گفته‌اید بلندگو نصب شود؟» گفت: «بله.» گفتم: «صدای این بلندگو مردم این‌جا را اذیت می‌کند و امام ناراحت خواهد شد.» با لحن بسیار بدی به من گفت: «این کار به ما مربوط است»! به هر حال بلندگو را نصب کردند و شروع کردند با گفتن ۱، ۲، ۳ بلندگو را امتحان کردن. چند بار این ۱، ۲، ۳ تکرار شد که دیدم حاج احمد آقا سراسیمه و با ناراحتی فریاد زد: «چه کسی گفته این بلندگو را نصب کنید! بیاورید پایین! امام عصبانی شده و فرمودند: چه کسی این کار را کرده.» فوری بلندگو را پایین آوردند و خاموش کردند. بعد از دوستان پرسیدم: «این آقای مهندس حیدری کیست؟» گفتند: «ایشان آقای غرضی است و اسم مستعارش مهندس حیدری است.»

اولین باری بود که من آقای غرضی را می‌دیدم. امام همواره نسبت به حقوق مردم، همسایه‌ها و عدم آزار و اذیت مردم مخصوصا مردم نوفل لوشاتو حساس بودند.
بعدازظهر آقای هادی غفاری و برخی از دوستان پیشنهاد کردند که دسته‌ای را راه بیندازیم که هم اظهار ادب به شهدای کربلا شده باشد و هم شعار‌های سیاسی مطرح شود، بعضی موافق نبودند. ولی به هر حال اکثریت با موافقین بود. برنامه‌ریزی شد و یک جمعیت حدود صد، صدوپنجاه نفره در خیابان نوفل لوشاتو به راه افتادند. شعار‌ها به زبان فرانسه و انگلیسی بود. تعدادی شعار هم روی مقوا نوشته شده و در دست خواهران و برادران بود. خبرنگاران و عکاسان هم این منظره را به تصویر می‌کشیدند. حرکت تا چند صد متر بیش‌تر ادامه نیافته بود که پلیس با ادامه آن مخالفت کرد، چون می‌خواستیم از آن خیابان به خیابان اصلی وارد شویم که پلیس گفت: «چون هماهنگ نشده، از همین مسیر برگردید.» برنامه حدود یک تا یک و نیم ساعت بیش‌تر طول نکشید، ولی برای فضای آن‌جا جالب بود. همسایه‌ها و تعدادی از مردم آمده بودند و نظاره می‌کردند. شعار‌ها عمدتاً «مرگ بر شاه»، «زنده باد خمینی»، «مردم از استبداد بیزارند»، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و امثال این‌ها بود.

تظاهرات روز تاسوعای تهران هم بحمدالله به خیر گذشته و ظهر با امامت دکتر بهشتی یک نماز جماعت چند صد هزار نفری در خیابان آزادی تهران برگزار شده است.

غروب با عده‌ای از دوستان به پاریس آمدیم تا شب به لندن برسیم. چون تظاهرات فردای لندن بسیار مهم است. تدارک بسیار وسیعی برای روز دوشنبه (۲۰ آذر ۵۷) روز عاشورا دیده شده تا در لندن یک تظاهرات بزرگی توام با عزاداری ترتیب داده شود. تظاهرات از هایدپارک آغاز خواهد شد و به خیابان کنزینگتون منتهی می‌شود (سفارت ایران در این خیابان است). قرار است همه تظاهرکنندگان از جلوی سفارت، عبور کنند. پیش‌بینی این است که سه هزار نفر در این تظاهرات شرکت خواهند کرد. در تظاهرات لندن، طبق مقررات پلیس، باید صف‌ها سه‌نفره و در حاشیه خیابان‌های مسیر باشد. فکر می‌کنم طول راهپیمایی حدود دو کیلومترشود.

منبع: انتخاب

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها