دولت در قبال دریافت مالیات چه خدماتی ارائه میکند؟
محمد معتمدی: حرف من این است که کلاً همه اقشار جامعه موظف هستند مالیات بدهند ولی دولت هم باید در قبال دریافت مالیات خدمات تمام و کمال به مردم ارائه دهد.
قانون مالیات که به خودی خود کاملاً به جا و درست است. حتی یکی از افتخارات مردم کشورهای توسعهیافته این است که مالیات میدهند و به پرداخت مالیات رقبت دارند و آن را مایه مباهات میدانند. اما نکته مهم مغفول این است که در همه جای دنیا آنچه که به عنوان مالیات مطرح میشود، مالیات بر درآمد است. ما اول باید بررسی کنیم که ببینیم آیا هنرمند اصلاً درآمدی دارد یا خیر و اگر دارد چطور میتوان آن را ارزیابی کرد.
«سید محمد معتمدی» به قانون چالشبرانگیز سهم ۱۰ درصدی دولت از کنسرتها اشاره کرد و گفت: برای نمونه آن قانون ۱۰ درصد مالیات بر درآمد کنسرتها را که تدوین و وضع کرده بودند قانونی بسیار نادرست و پر ایراد بود. چون به جای مالیات بر درآمد مالیات بر هزینه و مالیات بر مخارج بود! یعنی هنرمند مثلا اگر ۸۰ میلیون تومان پول سالن میدهد هم باید هشتاد تومن پول سالن را بدهد هم باید ۱۰ درصد به دولت بدهد. در درجه دوم اینکه دولت اول باید مساله «کپی رایت» و قانونش را در کشور پیاده و اجرا کند که بعد هنرمند به چیزی به نام درآمد برسد و در مرحله بعدی دولت از آن درآمد طلب مالیات کند.
وی افزود: الان شما در هرکجای دنیا باشید با چهار قطعه موسیقی هیت و پرمخاطب که تولید کنید میتوانید وضعیت مالی خودتان و نوه و نتیجهتان را تا ابد تضمین کنید چراکه در کشورهای پیشرفته قانون کپی رایت مو به مو اجرا میشود و در کوچکترین روستا یا شهری که کاری از یک هنرمند پخش شود حق کپی رایت آن به حسابش واریز میشود. اینچنین است که هنرمند دارای درآمد حرفهای میشود که میتواند تمام و کمال به آن اتکا کند و زندگی خود و خانوادهاش را به بهترین شکل ممکن تامین کند.
خواننده آلبوم «حالا که میروی» ادامه داد: ولی متاسفانه در ایران اینچنین نیست. مثلا یک هنرمند مبلغ هنگفتی صرف ساخت یک فیلم یا سریال میکند و میبینیم به یکباره اثر او به سرقت رفته و به سرعت به صورت غیرقانونی کپی میشود و به هیچ عنوان پول اولیه آن هم بازنمیگردد. اگر نظام مالیاتی ما مثل آنچه که در تمام کشورهای توسعه یافته وجود دارد، باشد دیگر مشکلی نخواهیم داشت. الان در اغلب کشورهای توسعه یافته میزان مالیات هنرمندان حدود ۸ تا ۹ درصد است و همین هشت نه درصد هم از دل تمام مخارجی که هنرمند کرده درمیآید. هنرمند هم ریز تمام هزینهها و نیز درآمدهایش را در اختیار دولت و دستگاههای مسوول این کار قرار میدهد.
معتمدی با بیان اینکه باید مشخص شود که هنرمند از چه بخشی از درآمدش مالیات بپردازد توضیح داد: ولی اینکه ما به عنوان موزیسین بخواهیم مالیات بدهیم باید اول مشخص شود که از کدام بخش درآمدمان باید مالیات بپردازیم. اگر از بخش انتشار باید مالیات بدهیم که از این محل اصلا درآمدی نداریم. شرایط به گونهای شده که شما ملاحظه کردهاید که من آثارم را در اینستاگرام و فضای مجازی قرار میدهم و خودم هم میگویم همه میتوانند دانلود کنند و بر همه هم حلال است.
او با بیان این نکته که همه باید مالیات بدهند افزود: حرف من این است که کلا همه اقشار جامعه موظف هستند مالیات بدهند ولی دولت هم باید در قبال دریافت مالیات خدمات تمام و کمال به مردم ارائه دهد. اگر دولت بخواهد از هنرمند مالیات اخذ کند در قبال آن میخواهد چه خدماتی ارائه دهد؟ آیا فقط قرار است بخش فرهنگی و هنری مالیات بدهند و خدماتی نگیرند؟ من اعتقادم این است که کلا اگر فرهنگ و هنر مملکت ما دارای یک سند چشمانداز راهبردی میبود و فعالیتهای فرهنگی هنری نظاممند میشد و قانون کپی رایت و حفاظت از حقوق مادی و معنوی مترتب بر آثار هنری جدی گرفته میشد در آن صورت درآمد همه هنرمند چند ده برابر میشد و در آنچنان شرایطی هنرمند هم با کمال میل و رقت مالیاتش را پرداخت میکرد و مالیات خیلی خوب و قابل توجهی هم میپرداخت.
معتمدی به مهمترین بخش درآمدی هنرمندان موسیقی اشاره کرد و گفت: در بحث کنسرتها هم چون ما جماعت موسیقی درآمد اصلیمان در همین بخش کنسرت است، دولت باید برای اخذ مالیات از ما، درآمد خالص و ناخالص هنرمند از محل برگزاری کنسرت را مشخص و شفافسازی کند، در صورتیکه در بحث همان ۱۰ درصد سهم دولت از اجراهای صحنهای دولت در همان ابتدا به ساکن از درآمد اولیه ۱۰ درصد خود را برمیدارد مادامیکه باید ابتدا تمام هزینههای مختلف که مبالغ قابل توجهی هم هستند از آن کسر گردد سپس از آنچه که باقی میماند ۱۰ درصد را بردارد و این مشکلی بسیار جدی در این زمینه است.
معتمدی همچنین در مورد یکی از مهمترین مشکلات اهالی موسیقی که همانا مساله کپی رایت است، توضیح داد: این را هم بگویم در بحث کپی رایت با توجه به اینکه احتمالا ایران فعلا شرایط ملحق شدن به قانون کپی رایت جهانی را نداشته باشد اما میتوانیم همچنانی که به دنبال اینترنت ایرانی و وطنی هستند کپی رایت ایرانی و داخلی را هم برقرار کنند و این قانون کاملا داخلی و خانگی باشد.
معتمدی افزود: ما اصلا قانون مؤلفین و مصنفین نداریم. برای نمونه اگر الان کسی برای یک مورد حقوقی در زمینه هنر طرح دعوا کرده و به دادگاه مراجعه کند و از کسی شکایت کند، هیچ کتاب قانون مدونی پیش روی قاضی برای این موارد وجود ندارد. الان مثلا یک دکتر از روی کتاب در مورد یک بیماری تحقیق کند، دقیقا اسم آن بیماری، نوع بیماری و اینکه در چه مناطقی بیشتر شایع است و نوع درمان و نام داروهای آن بیماری و تمام جزئیات به صورت نقشهوار در اختیارش قرار دارد ولی در طرح دعاوی موسیقی اینچنین چیزی نداریم و قانون خاص صنف ما وجود ندارد و همه چیز به برداشت شخصی و شرایط لحظهای قاضی بستگی دارد. این قضیه در حوزه مالیات در هنر و کپی رایت هم صدق میکند. اگر بتوانیم در این مورد صاحب قانونی مدوّن بشویم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. فعلا در این شرایط ما کپی رایت جهانی نمیخواهیم فعلا از قانون کپی رایت داخلی شروع کنیم. خوشبختانه خود هنرمندان در مواجهه و همکاریهای خارجی و بینالمللی آنقدر آگاهی از قوانین جهانی کپی رایت دارند که کار خودشان را پیش ببرند و شرکتهای واسطه هم وجود دارند که کار را برایشان انجام میدهند. ما الان نیازمند کپی رایت داخلی هستیم چراکه بخش عمده تولیدات فرهنگی هنری ما هدفگذاری مخاطبش مخاطب داخلیست.
معتمدی در بخشی از صحبتهایش و در جواب به این سوال که نظر شما درباره پرداخت مالیات توسط هنرمندانی که درآمد بسیار بالایی دارند، چیست، به نکته خوبی اشاره کرد. او در مورد درآمد واقعی هنرمندان گفت: اگر درآمد واقعی این هنرمندان ثابت بشود، به نظر من بسیار کار درست و پسندیدهای است که هنرمندانی که درآمد بالا دارند مالیات پرداخت کنند ولی مساله اینجاست که بسیاری از آنها بخاطر حفظ ویترین کاری و حرفهای خود درآمدهای میلیاردی اعلام میکنند که به نوعی برای خودشان کلاس کاری بگذارند ولی در واقع در بسیاری از این موارد و این درآمدهای میلیاردی از این خبرها نیست! مثلا میگویند فلان هنرپیشه در سال فلان مبلغ فروخته ولی در واقعیت چنین چیزی نیست. اما همین خبر یک جوّ روانی ایجاد میکند که مردم برای دیدن کارهای او هجوم میبرند. به همین دلیل باید یک نظام جامع راستیآزمایی برای تعیین میزان واقعی درآمد هنرمندان به وجود بیاید که متاسفانه هیچ ساز و کاری در این رابطه وجود ندارد. البته این مساله تنها در حوزه موسیقی و حتی در حوزه فرهنگ و هنر نیست و در تمام حوزهها مثل مسکن و انواع بخشهای بازار هم وجود دارد.
او در مقایسه بخش موسیقی با بخشهای بسیار بزرگ مالی کشور تشریح کرد: در ضمن من معتقدم که میزان مالیات باید متناسب با میزان «ترنآور» یا همان گردش مالی هر حوزهای باشد. مثلا در حوزه پزشکی، مسکن و زمین و املاک که بزرگترین گردشهای مالی را دارا هستند بزرگترین فرارهای مالیاتی را هم در آنجا داریم. اما اینقدر که الان بحث و انرژی درباره مالیات در حوزه هنر و فرهنگ گذاشتهاند اگر درصدی از آن را به مسکن و املاک و این قبیل موارد متمرکز کنیم، دهها هزار برابر این مالیاتیست که هنرمندان قرار است پرداخت کنند یا نکنند.
معتمدی افزود: از معلمی که صبح تا شب پای تابلو تدریس میکند تا مربی موسیقی که مضراب مضراب موسیقی را با تمام مشقاتش تدریس میکند اینها در قیاس با کسی که میلیاردها ریال پول دارد و مثلا در بخش انبوهسازی فعالیت میکند، درآمدی ندارند. هستند کسانی که در هفته هزاران ملک را خرید و فروش میکنند و دو ریال هم مالیات نمیدهند. به نظرم در مبحث مالیاتی دولت باید اولویتها را هم در نظر بگیرد.
محمد معتمدی در پایان و به عنوان اصلیترین پاسخش به مباحث مطروحه این گفتگو عنوان کرد: در مجموع بخاطر اینکه هنوز زیرساخت لازم برای اخذ مالیات وجود ندارد، اگر دولت بخواهد از هنرمندان مالیات بگیرد هم، در این زمینه موفق نخواهد بود.
منبع: فارس
72