پیام خداحافظی مهندس بازرگان پس از استعفا: ما بیشتر در خط امام بودیم تا کسانی که این ادعا را میکنند و میکردند
اصولاً در تمام کشورهایی که انقلاب میشود قدرتها همه دست به دست هم میدهند و با ایجاد وحدت و کنار گذاردن اختلافات در پیشرفت امور توفیق مییابند ولی در کشور ما متأسفانه این چنین نشد.
عصر چهارشنبه ۱۶ آبان ۵۸ و تنها سه روز پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام مهندس بازرگان، نخستوزیر مستعفی ایران، ضمن آخرین پیام خود برای مردم ایران مسائل مهم مملکتی را تحلیل کرد. وی در این پیام که در جمع خبرنگاران و رسانههای گروهی ایراد میشد، هشدارهای خود را در مورد مملکت تکرار کرد. وی همچنین در این پیام تاکید کرد که استعفای او به مسائل و پیامدهای اشغال سفارت آمریکا در تهران بستگی ندارد و سرانجام در قسمتی دیگر از سخنان خود از همه مردم خواست که وی را «حلال» کنند. متن پیام مهندس بازرگان که در روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۱۷ آبان ۵۸ منتشر شد به این شرح بود:
هموطنان عزیز
خواهران و برادران تهرانی و شهرستانی
از آخرین پیام تلویزیونی من مثل اینکه بیش از یک ماه گذشته، در این مدت خیلی مطالبه میکردند و تعجب داشتند از اینکه چرا به یاد خواهران و برادران و هموطنان نبودم و چرا جواب ایرادها و انتقادها داده نمیشد. قسمت من شد که پیام آخر، پیام خداحافظی باشد و شامل گزارشی از آنچه که کردهایم و بیان علل استعفا، امتنان از ملت و وصایای بعد از این. به نمایندگی از طرف همکاران چه حاضر و چه غایب از درگاه خدا عذر تقصیر میخواهیم و از ملت هم حلالیت نسبت به خطاها و زیانها و خسارتها که مرتکب شدهایم و حتما مرتکب شدهایم. از روز اول هم نگفتم که نخواهد بود و همچنین از بابت خدمات وظایفی که انجام ندادیم و حلالیتطلبی توام است با شکر از خدا از اینکه این دعای بنده اجابت شده و خوشحالیم که مردم انتصاب دروغ و تزویر به ما ندادند و خوشحالیم که در این ۹ ماه با صداقت کار کردیم.
ما مأموریتی داشتیم که در فرمان امام آمده بود تشکیل دولت و ترتیب اداره امور مملکت، انجام رفراندوم و قانون اساسی مجلس موسسان و بالاخره مجلس نمایندگان؛ یعنی آنچه امام وظیفه و تکلیف برای دولت تعیین کرده بود. وظیفه انتقال یعنی انتقال از رژیم طاغوتی به حالت کمال مطلوب جمهوری کامل اسلامی بود. خودمان لابهلای آن چیزی تعیین کرده بودیم که انقلاب نهایی و مطلوب بود. با تاسیس پست وزیر مشاور در طرحهای انقلاب و در دوران انقلاب مطالعات لازم تا طرحهای مفید برای دولت آینده عرضه شود تا اگر خواستند استفاده کنند و این را خودمان وظیفه داشتیم و آن عمل انقلاب مطالعات لازم باشد تا طرح کردیم و آنچه مردم انتظار داشتند خیلی چیزها بود و میخواستند آنچه که ظلم به آنها شده بود و کمبودهایی که داشتند این دولت انقلابی برای آنها سریع انجام بدهد و البته این انتظارات برآورده نشد و نمیشود و همین موجب نارضایتیها شده و این انتظارات نمیتوانست برآورده شود، چون فرصت و امکانات نبود چون مشکلات در داخل و خارج وجود داشت تضادها وجود داشت که البته وجود هم دارد. و اینها عواملی بود که خود به خود مانع دیگری میشود یکی تضاد بین سازندگی است و انتقاد و تضاد دیگر این است که بین خواستها به لحاظ خدماتی که باید دولت انجام بدهد از قبیل تامین آب و برق و مایحتاج مردم و امنیت و دفاع از مملکت و از طرف دیگر این فکر بود که این دستگاههایی که باید این خدمات را انجام بدهد طرد میکردند و یا تضعیف میکردند و میکنند از یک طرف ارتش چون طاغوتی است و امپریالیستی باید از بین برود. همچنین دستگاه دولتی چون دستگاهی است معیوب و ساخته و پرداخته نظام طاغوتی مطرود است و معیوب و باید برود این دو تضادی بود که با این طرف و با آن طرف و یا هر دو طرف میشد.
ما در این مدت گام به گام راه رفتیم و غیر از این مراجعی و وسیلهای بلد نبودیم و خیلی متاسفم از این نقش و ضعف خودمان چون ما بشر بودیم و راه دیگری بلد نبودیم.
ما از اول مواجه شدیم با مخالفتها و مزاحمتهای دشمنان. حالا من به دوست کار ندارم چه احزاب افراطی چپ داخلی و چه دشمنان خارجی که در مقاطعی به حدی بود به طوری که مجال فکر کردن برای این دولت وجود نداشت. ناراحتی ما تعدد مراکز تصمیمگیری، تعدد بازخواست کردنها و عواملی که عمل میکند و با خود میگفتیم انشاءالله یواش یواش خوب میشود و میبینیم روزی که مملکت تکلیفش روشن باشد و یک حکم و یک خدا و یک قانون و یک مجلس و یک محور باشد و حالا خیلی متاسفم که حالا پس از ۹ ماه که میخواهیم برویم آرزوی ما تحقق پیدا نکرده و نگرانی ما این است که میبینیم با این مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و تغییراتی که در پیشنویس قانون اساسی دادهاند بیم آن میرود تا بعد هم باز مملکت، مملکت چندقطبی باشد و کسی تکلیف خودش را نداند و عوامل متعددی روی دولت و مسئولین عمل بکند. قطب اداری، قطب اجتماعی، قطب سیاسی، قطب دینی و قطب اقتصادی و ما با این نگرانی بزرگ، ترک میکنیم که مملکت بعد از تصویب قانون اساسی باز هم دچار هرج و مرج باشد و حاکمیت طبقاتی بر آن حکمفرما باشد و امیدواریم که این نگرانی مرتفع شود.
این اواخر گفته شده که اشغال سفارت آمریکا و گفت و شنودهای بعد از آن موجب استعفا شده ولی به هیچ وجه این صحیح نیست این مسئله خیلی مسئله قدیمتر از این زمان اخیر بوده است.
این مسئله که چرا ملاقات با وزیر مشاور رئیسجمهوری آمریکا در بوق و کرنا گذاشته نشده بود و یا به عرض و اجازه امام نرسیده این ایراد به نظر من ایراد خیلی بیجایی آمد از این رو به احمد آقا خمینی گفتم وقتی این سوال را کردند چیز دیگری میگفتم که در این مدت من و همکاران، شاید با بیش از دویست وزیر و سفیر ملاقات کردهایم و هیج یک را به شورای انقلاب نگفتهایم و نه فلان حزب و یا روزنامه و نه خدمت امام و اصلا معمول و معقول نبوده کاردار قبلا به ما اطلاع داد که به الجزایر که میروید برژینسکی هم هست و ممکن است به ملاقات شما بیاید. این را آقای دکتر یزدی میدانست و من از ایشان خواهش کردم که شب قبل خدمت امام برسیم مطالب مختلف و از جمله روابط ما با آمریکا چگونه باشد و یا چگونه خوب است و ایشان چه فرمایشی دارد این صحبتهایی بوده که کردهاند و ایشان نگفتهاند. آن نخستوزیری که باید برای ملاقات با وزرا اجازه بگیرد برای لای جرز خوب است. مگر من هویدا هستم و یا امام محمدرضا شاه که آب خوردن را اجازه بگیریم؟! اگر بنا باشد نخستوزیر، وزیر امور خارجه و وزیر دفاع مورد اعتماد نباشند و تشخیص ندهند که وقتی با یک وزیر ملاقات میکنند چه باید بگویند آنها را نباید نگهداشت و امام هم هیچ وقت چنین توقعی از ما نداشتند.
یک فرض این است که استعفای ما درباره ترس از پارهای حملات و انتقادات و یا افسردگی و دلزدگی بود. در یک حکومت دموکراسی و اسلامی انتقاد و ایراد آزاد است و همه میتوانند انتقاد بکنند بعضیها تصور میکردند در نتیجه راحتطلبی یا خسته شدن از این بار طاقتفرسا و مشکل این دوران نه ماهه بوده. به هیچ وجه اینطور نبوده آنچه همکاران را خسته میکرد این ساییدگیها، مقاومتها، مخالفتها و این مزاحمتها بود که نمیدانستند که چکار کنند و علتش این نبود که وظیفه ما یا دوران انقلاب و یا برنامه تمام شده باشد و هنوز هم برای رسیدن به سر منزل مقصود خیلی باید طی راه کرد و جور گذشتن از گردنهها و فراز و نشیبها را قبول کرد. یک چیز فقط عامل استعفای ما بود آن هم مصلحتاندیشی به مملکت اجازه دادن به اینکه انقلاب و جمهوریت و مملکت پیش برود، چون ما در مرحلهای رسیده بودیم که میدیدیم بنبست است و دیواری جلوی ماست و ما نمیتوانیم جلو برویم و راه از هر طرف بسته است و استعفای من به دنبال استعفای مکرر و متوالی همکارانم بود.
این سرعت پیروزی و سرعت عمل لازمهاش چنین چیزهایی است و ما گلهای نداریم ولی متاسفانه دیگران این درک و درد ما را نداشتند بنابراین وقتی کار به اینجا میرسد که ما نمیتوانیم کار کنیم و مملکت هم احتیاج داشته باشد یک راه بیشتر نمیماند و آن هم راه استعفا بود. این استعفای ما نه اعتراض بود نه گله بود نه منت. به هیچ وجه ما منت بر کسی نمیگذاریم ولی در برابرش حالا که ما منتی نمیگذاریم این انتظار را داریم که بعد از این انتقاد و ایراد نگیرند، نه از این بابت که اگر انتقاد و ایراد گرفتند ما جوابش را نداریم یا آدم ترسویی هستیم و چون نمیخواهیم وقت مملکت وقت ملت و وقت مردم صرف این بحثها بشود تصمیم ما بر این است جواب انتقادها و ایرادها را ندهیم.
یک پیام برای شورای انقلاب جمهوری اسلامی داریم به آنها خدا قوت میگوییم برایشان آرزوی موفقیت داریم و آنچه که در این مدت تجربه به دست آورده باشیم و اطلاعات و امکانات برایشان در طبق اخلاص میگذاریم و تقدیمشان میکنیم و اگر اختلاف و ایرادی هم داشتیم سعی میکنیم دوستانه با آنها و گردانندگان مملکت با دلالت و تذکر بگوییم. اگر به مرحلهای برسد که بخواهیم تندی و خصومت بکنیم، نمیکنیم.
یک وصیت هم به مجلس خبرگان و از نمایندگان استدعا داریم که در تجدید نظر نهایی در بعضی لوایح تغییراتی بدهند به طوری که حاکمیت ملت باشد، یعنی حکومت خدا و مردم باشد و طبقاتی و انحصاری نباشد که بعدها به دردسر بیفتیم.
به کارمندان دولت، کارگران، کشاورزان اولا از همه تشکر داریم و توصیه میکنیم که چه آنهایی که با ما همکاری داشتند و چه آنهایی که قدری سستی و دلسردی و ضعف داشتند و آن انقلابی که ما میخواستیم بکنند و یکسره خودشان را در اختیار مردم بگذارند، بعد از این این کار را بکنند و کارگران عزیز و کشاورزان به فکر بالا بردن دستمزد و تحمیل دستمزد نباشند بلکه همه ملت و مردم در خدمت و در فداکاری و پیشرفت مملکت و انقلاب باشند.
پیام خاصی برای ارتش و نیروهای انتظامی داریم و باید عرض کنیم ما از روز اول روی شما حساب میکردیم و مدافع شما بودیم و شما الحق با این خدماتی که کردید و رشادتهایی که کردید و خونهایی که نثار کردید و اعتمادی که امام داشتند و میگفتند ارتش مال ملت است و ملت مال آنها شما آن را ثابت کردید و امیدواریم در این راه دلسرد نباشید و در یک خط و یک راه باشید.
عرضی که به امام داشته باشیم این است که ما در خط شما هستیم و بودیم و این نامه آخر هم باعث امتنان ما است و فکر میکنم خود ایشان هم قبول داشته باشد که ما بیشتر در خط ایشان بودیم تا کسانی که این ادعا را میکنند و میکردند و توصیهای که جسارتا خدمت ایشان داریم این است که ایشان هم عاطفه و عنایتشان به همه ملت ایران باشد. نه به طبقات خاص، و همه را خلق خدا و فرزندان خودشان بدانند. و بالاخره به ملت آنچه میخواهیم حفظ وحدت، ایمان، توکل به خداست و دلسرد نشدن یکپارجه بودن و در صف خط امام پیش رفتن.
در پایان ایراد پیام، مهندس بازرگان با خبرنگاران رسانه داخلی به گفتگو نشست. بازرگان در مورد دشمنان اصلی ملت تاکید داشت که درست است که دشمن ملت ما امپریالیزم است ولی از آن مهمتر دشمنی است که در داخل دارد فعالیت میکند. از این دشمن داخلی نباید غافل ماند.
مهندس بازرگان در قسمتی از سخنان خود که مربوط به تصرف سفارت آمریکا به وسیله دانشجویان گفت: کسانی که میگویند علت استعفای من این مسئله بود من آن را قبول ندارم و اضافه کرد اول آبان در جلسه عادی شورای انقلاب وارد شدم و اجازه صحبت خواستم و گفتم اگر آقایان اعتراض دارند که ایران در بحرانیترین وضع است و اگر قبول دارید باید بگویم که مملکت در حال بحران است و من به آنها هشدار دادم و اعلام عجز کردم که با این مخالفتها و مزاحمتها، رهروان امام به عوض کمک و مساعدت و یکرنگی هر کدام راه خودشان میروند و مملکت به لبه پرتگاه رسیده است و پرت هم میشود و راهحل و چاره ندارد جز اینکه کار را به عهده کسانی بگذارند که الحمدالله امکانات دارند، روزنامه دارند، وسایل دارند، دسته و کمیته زیر فرمان دارند که کار را هماهنگ انجام بدهد و عین این مطالب روی کاغذ آمد و من هم دیدهاید که به تناوب با مردم در این باره صحبت کردم حالا خبرنگاران میپرسند «چرا کارتان را در رادیو تلویزیون اعلام نکردهاید؟» اینها خیال میکنند دولت حزب و روزنامه دارد.
من پریروز که آسید احمد آقا خمینی اینجا آمدهاند درباره دیدار برژینسکی با من صحبت کرد و گفته شد که چرا ملاقات با برژینسکی با تبلیغات اعلام نشده و به عرض امام نرسیده بود گفتم این ایراد بیجایی است. به ایشان گفتم که وقتی این سوال را از شما کردند، جای شما بودم چیز دیگری میگفتم. اصلا این کار در ۹ ماه گذشته معمول نبود. من به دکتر یزدی تاکید کردم که از حضور امام بپرسند که روابط ما با امام باید بر چه محوری باشد و ایشان چه فرمایشی دارند به هیچ وجه ایشان (امام) نگفتند که با برژینسکی ملاقات نکن. این چه حرفی است؟! آن نخستوزیری که بخواهد یکی از وزرا ملاقات کند اجازه بگیرد، برای لای جرز خوب است اگر قرار است نخستوزیر و وزیر خارجه و وزیر دفاع مورد اعتماد نباشند نباید اینها را نگاهداشت.
بازرگان در پاسخ این سوال که عوامل دیگری که در امور دولت مداخله میکرد کدام بودند گفت: «عوامل متعدد بود، از جمله اینکه رادیو تلویزیون نه تنها دولت در دولت بود، بلکه مدعی اقدامات دولت هم بود.»
از مهندس بازرگان سوال شد: «شما که در این اواخر شورای انقلاب جمهوری اسلامی را در کارها مدخلیت داده و با هم کار میکردید تصور میکنید شورای انقلاب بدون وجود دولت موفق شود به خواستههای مردم جامه عمل بپوشاند و در حل مشکلات عدیده مملکت توفیق به دست آورد؟» مهندس بازرگان گفت: «به این سوال آینده پاسخ خواهد داد و به علاوه این شورای انقلاب است که باید به این سوال پاسخ گوید و اصولا تمام کشورهایی که انقلاب میشود قدرتها همه دست به دست هم میدهند و با ایجاد وحدت و کنار گذاردن اختلافات در پیشرفت امور توفیق مییابند ولی در کشور ما متاسفانه این چنین نشد و در مورد ادامه همکاری وزرا شورای انقلاب نیز این کار موقتی است و به زودی وزرا طبق موازین استعفا کنار خواهند رفت و شورای انقلاب به وظایف خود رأسا عمل خواهد نمود.
منبع: انتخاب
24