استعفای حریری و آینده چند مجهولی قدرت سیاسی در لبنان
استعفای سعد حریری از مقام نخست وزیری لبنان، سناریوهای پرشماری را در برابر شهروندان و طبقه حاکم این کشور قرار داده است.
لبنان از زمان پایان رسمی دههها جنگ داخلی و براساس پیمان ۱۹۸۹ طائف، براساس یک سیستم قومی-مذهبی اداره میشود. الغای این ساختار اتنیکی یکی از مطالبات میلیونها معترض به وضع کنونی این کشور است.
ابقای سعد حریری در مقام ریاست دولت و تشکیل کابینه تکنوکرات
محتملترین و مسبوق به سابقهترین سناریو برای شرایط کنونی لبنان، پذیرش استعفای دولت حریری از سوی میشل عون، رئیس جمهوری و همزمان محول شدنِ ماموریت تشکیل یک کابینه جدید به خود او است. آنطور که خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه به نقل از مقامهای رسمی لبنان گزارش کرد، رهبر سنی جریان ۱۴ مارس در صورت توانایی تشکیل یک کابینه تکنوکرات، مشکلی برای ابقا در مقام نخست وزیری ندارد. آنطور که رسانههای محلی میگویند، منظور آقای حریری از تشکیل کابینه تکنوکرات، برکناری جبران باسیل (داماد میشل عون از جریان مسیحی ملی آزاد) از وزارت امور خارجه و همچنین تغییر در راس وزارتهای تحت کنترل جنبش شیعی امل یعنی دارایی و فرهنگ است.
علت محتمل بودن این سناریو این است که لبنان تجربه دورههای طولانی بدون دولت را دارد. هیات دولت فعلی لبنان دو سال پس از برگزاری انتخابات و پس از ماهها بحث و جدل و کشمکش سیاسی تشکیل شد. معلوم نیست در صورت کنار رفتن سعد حریری، نمایندگان پارلمان در شرایط متشنج کنونی قرار است برای انتخاب رئیس دولت و کابینه جدید چقدر وقت بگذارند.
اما اجرای همین سناریو موانعی هم در پیش رو دارد: مشخص نیست میشل عون در برابر درخواست استعفای داماد پر سر و صدایش که یکی از سیبلهای اصلی معترضان بود چقدر از خود انعطاف به خرج دهد. از سوی دیگر حزبالله، متحد اصلی جریان ملی آزاد، پیشتر مخالفت اصولی خود را با استعفای دولت اعلام کرده بود. تا زمان تنظیم این گزارش، موضع رسمی از سوی رهبران حزبالله و بهویژه شخص سید حسن نصرالله در قبال کنارهگیری سعد حریری در دست نیست. نزدیکی، یا شاید بتوان گفت «اتحاد» مسیحیان مارونی جریان ملی آزاد با حزبالله لبنان، دست هر دو جریان را در قبال بحران «کشور بدون دولت» میبندد.
پس از مبارزه با فساد و سقوط دولت، برگزاری انتخابات زودهنگام سومین خواسته مشخص میلیون تظاهرکننده لبنانی در دو هفته گذشته بوده است. با این حال به نظر میرسد «طبقه حاکمان» تا حد امکان از چنین گزینهای احتراز میکنند. دلیل این امتناع در گزینه اول توضیح داده شد: نگرانی از بلاتکلیفی کشور در صورت برگزاری انتخابات پیش از موعد. بهعلاوه و در شرایطی که مشروعیت ساختار سیاسی لبنان از سوی بسیاری از شهروندان این کشور زیر سوال رفته است، حتی با فرض بقای نظام سیاسی موجود، این ریسک برای حاکمان وجود دارد که در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام، بازی را به نیروهای سیاسی جدید و نوظهور ببازند. بیدلیل نیست که رهبران جریانهای مختلف سیاسی و بهویژه دبیر کل حزبالله لبنان، اصلاح وضعیت در عین حفظ شرایط موجود را بهعنوان بهترین و «عاقلانه»ترین گزینه در برابر شهروندان قرار میدهند؛ شهروندان کشوری که بیش از دو دهه جنگ داخلی خونین را پشت سر گذاشته است.
نقش حزبالله لبنان
حزبالله بدون شک یکی از قدرتمندترین، محبوبترین و همزمان مورد نفرتترین نیروهای سیاسی لبنان است: مقاومت اسلامی لبنان تنها نیروی نظامی جهان عرب است که از اسرائیل، دستکم «رسما» شکست نخورده است. حزبالله با وجود مشارکت در ساختار سیاسی لبنان، پرونده قطوری در فساد مالی ندارد. حزبالله برخلاف دیگر جنبش سیاسی شیعیان، یعنی «امل» دستهایش در جنگ داخلی به خون لبنانیها آغشته نشده است. حزبالله اما فرزند لبنانی جمهوری اسلامی ایران، یا شاید انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران است. حزبالله متحد پر و پا قرص رژیم خاندان اسد در سوریه است: دولتی که بهخاطر دخالت در جنگ داخلی از سوی بسیاری از لبنانیها چه شیعه، چه سنی، چه مارونی و چه ارتودکس و دروز مورد نفرت است.
بسیاری از لبنانیها حزبالله را یکی از بازیگران و بازیگردانان وضع نابهسامان موجود تلقی میکنند: دولتی در دل دولت و ارتشی در دل ارتش ملی. عملکرد حزبالله لبنان از سال ۲۰۰۵ به این سو، این گمانه را تایید میکند. از سوی دیگر وابستگی حزبالله به تهران برای بسیاری از لبنانیها قابل قبول نیست. در همین چارچوب امکان معرفی یک سنی طرفدار حزبالله نظیر سلام کرامه به عنوان کاندیدای ریاست بر دولت، محتمل و عاقلانه به نظر نمیرسد.
حزبالله در لبنان دشمن کم ندارد. این جریان سیاسی-نظامی مقتدر که در تابستان ۲۰۰۶ در برابر اسرائیل درگیر یک جنگ تمام عیار شد، اما تسلیم نشد، هوادارانش را به دوری گزیدن از تجمعات دعوت کرده است. حزبالله میگوید حمله به تجمعات از سوی هواداران این گروه صورت نمیگیرد و بسیاری از رسانههای لبنان هم این فرض را میپذیرند، اما بلافاصله این احتمال مطرح میشود که حزبالله بار دیگر دست «اراذل و اوباش» بدنامِ جنبش امل به رهبری نبیل بری، رئیس پارلمان را باز گذاشته است.
نقش قدرتهای خارجی
در کشوری که دولت به معنای مدرن و کلاسیک کلمه وجود ندارد، نقش قدرتهای خارجی طبیعتا پررنگ میشود. با این حال ایران و عربستان سعودی بهعنوان دو بازیگر موثر عرصه قدرت لبنان، دستکم تا اینجای کار، موضعی مداخله جویانه در قبال تحولات دو هفته اخیر بیروت و طرابلس و ضاحیه نگرفته اند. فارغ از وابستگی حزبالله به ایران و جریان ۱۴ مارس (سنیهای هوادار حریری) به عربستان سعودی، از یاد نباید برد که سعد حریری دو سال پیش در ریاض و به احتمال فراوان زیر فشار سنگین پادشاهی سعودی استعفا داد.
بنبست قومی-مذهبی
ساختار سیاسی امروز لبنان بر ویرانههای چندین دهه جنگ داخلی بنا شده است. در این نظام حقوقی، لبنانیها پیش از آنکه شهروندان لبنان باشند، وابستگان قوم و قبیله خود هستند و برای ایفای نقش سیاسی راهی جز برگزیدن نمایندگانی در گروه قومی- مذهبی خود ندارند. برای مثال شیعیان لبنان، طبق مقررات انتخاباتی نمیتوانند به کاندیداهای مسیحی پارلمان رای دهند.
این نظام حقوقی مبتنی بر تعلقات طایفهای، از سوی معترضان پرشمار لبنانی به شدت به پرسش کشیده شده است. نیم بیشتر جمعیت لبنان را جوانانی تشکیل میدهند که کمترین خاطرهای از جنگهای داخلی این کشور ندارند. اگر معترضان بتوانند نظام حقوق اساسی لبنان را به زیر بکشند، آنگاه میتوان با نگاه به نیروهای سیاسی، فارغ از تعلقات قومی، تصویری روشنتر از آینده قدرت در این کشور متشنج به دست آورد.
15
چون رهبر مذهبی ندارند ،دولتها پایدار نیستند ،استعفا حریری معادلات ایران را بهم ریخت