نویسنده کرد عراقی و برنده جایزه صلح نوبل، تجاوز تركیه به سوریه را محكوم كرد

زنانی كه هنوز می‌میرند

جنگ‌ها به پایان می‌رسند و ویرانی‌ها آباد می‌شوند، اما آنچه می‌ماند صداست؛ صدای آدم‌هایی كه دردها را فریاد زده‌اند، اندوه را به تصویر كشیده‌اند، ظلم را به تماشا گذاشته‌اند و از كتاب و كلمه بهره گرفته‌اند برای ثبت تاریخ.

زنانی كه هنوز می‌میرند

دختر جوانی از طایفه كردهای ایزدی كه تجربه‌ای هولناك از گرفتاری در دام داعش را پشت سر گذاشته، بار دیگر فریاد می‌زند و از همه مردم جهان می‌خواهد در مقابل ظلمی كه به مردمش روا می‌شود، سكوت نكنند.

نادیا مراد، این بار در اینستاگرامش پیامی منتشر و حمله تركیه به شمال شرقی سوریه را محكوم كرده است. سال پیش همین روزها بود كه نادیا مراد به عنوان برگزیده جایزه صلح نوبل نگاه‌ها را به خاورمیانه معطوف كرد و انتشار كتابش با نام «آخرین دختر» نوری تاباند به تاریكی‌های جهان داعش و جنایاتش.

نویسنده جوان طی سه چهار سال اخیر، خاطراتی هولناك و دردآلود از روزهای اسارت در پنجه‌های داعشی‌ها نوشت و منتشر كرد. به سازمان ملل رفت و درباره جنایت‌هایی كه در حق غیرنظامیان به‌خصوص زنان و كودكان صورت می‌گیرد، سخن گفت و هنوز زمان زیادی نگذشته كه دوباره آتش به طایفه‌اش افتاده و دردهایش تازه شده است.

تازه‌ترین پیام نادیا مراد چیست؟

در چند سال گذشته نادیا مراد، سرگرم رسیدگی به مردمش بوده كه در مبارزه با داعش آسیب‌های جدی دیده‌اند از همدلی و همدردی با زنان و كودكان گرفته تا اقدام به جلب مشاركت برای ساخت بیمارستان و فراهم آوردن امكانات دیگر.

نویسنده جوان چند روز پیش در اینستاگرامش بیانیه‌ای صادر كرده و نوشته است: من حمله اخیر تركیه به شمال‌شرقی سوریه را محكوم می‌كنم. این عمل به تجدید حیات داعش و سایر گروه‌های رادیكال منجر خواهد شود، بی‌ثباتی بیشتر منطقه را به دنبال خواهد داشت و اقلیت‌های مذهبی در سوریه و عراق باردیگر مورد تهدید گروه‌های رادیكال قرار خواهند گرفت.

هزاران كرد جان خود را در نبرد با داعش از دست دادند و به دفاع از خود در برابر داعش در ادامه می‌دهند. رها كردن كردها هم شرم‌آور است و هم خطرناك. زندگی غیرنظامیان از بین رفته و با گسترش جنگ، زنان و كودكان بیشترین رنج را متحمل می‌شوند. این امر به آوارگی و رنج بیشتر افراد بی‌گناه در منطقه می‌انجامد.

اگر خط مقدم مقابله با داعش از بین برود، زندانیان داعش كه مرتكب نسل‌كشی شده‌ و زنان و كودكان را به بردگی گرفته‌اند، با تبعات قانونی جنایاتشان مواجه نمی‌شوند.

جامعه جهانی مسؤولیت اخلاقی برای ثبات در منطقه دارد. تصمیم ترامپ مبنی بر حمایت حتمی از تركیه عواقب جدی برای زندگی غیرنظامیان در منطقه خواهد داشت. هنوز فرصت برای رسیدن به یك راه‌حل سیاسی صلح‌آمیز و اطمینان از امنیت همه افراد در منطقه وجود دارد. ما اصرار داریم همه از افرادی كه قبلا خانه‌های خود در شمال شرقی سوریه را رها كرده و گریخته‌اند، پشتیبانی كنند.

چرا بیانیه نادیا مراد اهمیت دارد؟

اگر نادیا مراد را به اندازه كافی نمی‌شناسید، حق دارید كه درباره حرف‌های او بی‌تفاوت باشید، اما این زن جوان بیشتر از آنچه بتوانید تصور كنید از حضور داعش در منطقه، از دست‌های پشت پرده‌ای كه داعش را حمایت كرده و جنگ و خونریزی و كشتار كردها آسیب دیده است.

نادیا از كردهای ایزدی استان موصل در عراق است. سال 1993 در روستای كوجو متولد شده و به همراه خانواده‌اش در این روستا زندگی می‌كرد كه داعش محل زندگی او را اشغال كرد و بسیاری از اهالی كوجو از جمله مادر و شش برادر نادیا را به قتل رساند. نادیا به دست نیروهای داعش اسیر شد و اسارتش را به بردگی هولناك جنسی گذراند تا این‌كه بالاخره توانست از چنگ داعش فرار كند و خودش را به منطقه امن برساند. نادیا سپس به آلمان منتقل شد و مورد معالجه قرار گرفت. او در مصاحبه‌های تلویزیونی و ملاقات‌های دیپلماتیك بسیاری از جمله در شورای امنیت سازمان ملل شركت كرد و در سفر به مصر با رئیس‌جمهور این كشور و احمد الطیب، شیخ الازهر در دسامبر ۲۰۱۵ ملاقات داشت.

نادیا در شبكه‌های مختلف تلویزیونی از جمله شبكه‌های القاهره و البغدادیه داستان ربوده شدنش توسط داعش را توضیح داد. نادیا مراد به كشورهای زیادی سفر كرد و با رؤسای جمهور زیادی دیدار كرد؛ از جمله دونالد ترامپ و جالب این‌كه ترامپ هیچ چیز درباره او نمی‌دانست و در حالی كه ماجرای چگونگی كشته شدن مادر و برادرانش را توضیح می‌داد و داشت از مشكلات مردمش صحبت می‌كرد، ترامپ از او پرسیده بود كه چرا جایزه صلح نوبل را به شما دادند؟

نادیا مراد این روزها برای كمك به زنان و كودكان قربانی سوء‌استفاده و قاچاق تلاش می‌كند.

حرف‌های هولناك آخرین دختر

فرقی نمی‌كند چطور جنگی باشد و در كجای دنیا؛ آنچه بر سر زنان و دختران در جنگ‌ها و آشوب‌ها و ناآرامی‌ها می‌آید، هولناك است و آنچه نادیا مراد از تاریكی‌های زندگی پیكارجویان داعشی در كتاب «آخرین دختر» روایت كرده، هولناك‌تر و دردناك‌تر از هر آنچه احتمالاً تا امروز درباره جنایات جنگی شنیده یا خوانده‌اید؛ به قدری هولناك كه شاید تصورش برای هر كسی مقدور نباشد:

نامشان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند! دعوتنامه‌شان در دست چپشان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می‌دادند!

خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود «خوایه وه‌ته‌ن» می‌خواندیم! خدا شاهد بود ما گلدان‌ها را آب می‌دادیم، گل‌ها را گل می‌دادیم! خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم كردند؛ سرش را برای وطن جا گذاشتند و بدنش را زیر خاك دفن كردند كه نفت شود!

آنها آمدند، آرزوهای من را كشتند، آنها من را غنیمت صدا می‌زدند! آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی كه از نفس‌هایم خون می‌چكید، آن روز هیولای ظریفی بودم كه با جهان قطع رابطه كرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه‌ای بودم كه حتی مومیایی هزار ساله‌اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی!
می‌توانستیم هیاهوی طبقه پایین در حالی كه شبه‌نظامیان در حال ثبت‌نام و سازماندهی بودند را بشنویم و وقتی كه اولین مرد وارد اتاق شد همه دختران شروع به جیغ زدن كردند.

همه دختران جوان و حتی كودك را گروه گروه كردند و من به همراه ۱۵۰ زن دیگر به موصل برده شدیم. از همان لحظه، حتی در طول مسیر هم مورد آزار و اذیت قرارمان دادند.

هركداممان را چند بار خرید و فروش می‌كردند، بچه‌ها مثل هدیه، دست به دست می‌شدند و ما هم از دست یك گروه متجاوز به دست گروهی دیگر می‌افتادیم.

بعد از آن زنی می‌مرد، زنی حامله می‌شد، زنی خودكشی می‌كرد، زنی خودسوزی… زنی هزار ركعت نماز جبر می‌خواند! بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یك تقویم می‌شناختند: روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب!

بعد از آن زنان فقط یك آواز می‌خواندند: «ای مرگ كجایی؟ زندگی مرا كشت». بعد از آن زنان تابوت بودند و كودكان در شكمشان مردگان هزار‌ساله! بعد از آن زنان مجسمه‌ای بودند كه وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند!

آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را كشت و باز دعا می‌خواند تا دوباره زنده شوم!

من در یك زمان، برده ۱۳ مرد بودم و گاهی دست و پایم را می‌بستند و با زنجیر به جایی قفلم می‌كردند و مثل حیوان سرم می‌ریختند و آزارم می‌دادند. گاهی تنم را با ته سیگار می‌سوزاندند و هر وقت می‌فهمیدند قصد فرار دارم، سلمان، سركرده آنها چند نفر از مردانش را می‌فرستاد سراغم.

كمیته صلح نوبل: او شجاعتی غیرمعمول را در بازگویی رنج‌هایش نشان داده و از جانب دیگر قربانیان سخن گفته است. نادیا مراد یكی از حدود 3000دختر ایزدی است كه قربانی تجاوز و دیگر بدرفتاری‌های نیروهای داعش شده‌اند. این سوء‌استفاده كاملا سیستماتیك و بخشی از یك راهبرد جنگی بوده است. آنها مانند سلاحی در نبرد علیه ایزدی‌ها و دیگر اقلیت‌های مذهبی بودند.

نیویوركر : خاطرات هولناك و ویرانگر نادیا مراد از دوران اسارت به دست داعش... او تجربیاتش را با زبانی صریح و روحی مصمم بازگو می‌كند و همدستی‌ شاهدانی را كه در جرم و رنج دیگران شریك شدند به پرسش می‌كشد.

واشنگتن‌پست: نویسنده از جنایاتی كه خانواده او را ویران و اجتماع آسیب‌پذیرش را نابود كرد، پرده برمی‌دارد. خاطرات او بسیار شجاعانه و گامی مهم در محاكمه كردن كسانی است كه آن جرایم وحشتناك را مرتكب شدند.

بوك لیست: كتابی بسیار قدرتمند... سوگنامه‌ای برای از دست‌رفتگان یك اجتماع.

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • بی
    0

    همین بلایی که سر سوریه اومد انشالله سر ترکیه بیاد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها