شتک زده‌است به خورشید، خون‌ِ بسیاران‌!

شعار، شعار، شعار؛ چندیست که لق لقه زبان جوان امروزی شده! او به اکثر نکاتی که در رابطه با اقدامات مناسب نظام در راستای توان ملی و امنیت کشور باشد برچسب «شعار» می‌زند؛ آن‌هم با «غیظ» بسیار...

شتک زده‌است به خورشید، خون‌ِ بسیاران‌!

محمد مولوی - کارشناس رسانه/ سوال، سوال، سوال؛ در اذهان نسل جدید شکل بسته که شاید اکثر آن‌ها شبهه یا شایعه باشد اما بدون جواب!
چه کسی متولی پاسخ به آن‌هاست؟! چه جایگاهی می‌تواند به واقع اثبات کند که وضعمان آنقدرها هم بد نیست! چه نهادی می‌تواند شعار ندهد و طوری با مردم گفتگو یا رفتار کند که آن‌ها دچار کلیشه نشده و از باورهای ارزشمندی که نظام مقدس اسلامی می‌کوشد تا در جامعه گسترش یابد، زده نشود؟
چطور به مرور، اقتدار نیروی انتظامی که حافظان امنیت کشور هستند در اندیشه مردم کشورمان رو به کاهش گذاشت تاجایی که مدافعان انقلاب در فضای مجازی برای دفاع از مقابله پلیس ایران با هنجارشکنی و اقداماتی که به صورت غیرقانونی انجام می‌گیرد(که باعث سوءاستفاده‌های بلند مدت از سوی افراد سودجو می‌شود) کلیپ‌هایی از حمله پلیس کشورهای غربی (به خصوص امریکا) به جوانان کشورشان منتشر می‌کنند؟ چرا در ذهن نسل جدید جامعه «اهمیت امنیت و توانمندی پلیس کشورمان» به نوعی نقش نبسته که مجبور نباشیم برای هر رفتاری، خودمان را با دیگران مقایسه کنیم تا مخاطب توجیه شود که پلیس کشورمان مهربان است و فلان اقدام مناسب بوده و برای امنیت کشور لازم می‌باشد؟
از تمام این نکات مهمتر؛ چرا جوانان دلسوز و انقلابی زمانی که در فضای مجازی با حمله مخالفان روبرو می‌شوند و پاسخی برای آن‌ها نمی‌یابند، آخرین کلامشان مظلومیت رهبر انقلاب و سلامت اقتصادی و اخلاقی و اقتدار ایشان در مقایسه با مسئولان نظام و انقلاب است؟ یعنی حلقه اینقدر برای نیروهای حزب‌اللهی به تنگ آمده که تنها قهرمانشان و کسی که به آن در نظام مقدس اسلامی دل بسته‌اند، رهبر عظیم‌الشأنمان است؟ گرچه این موارد آزمایشی برای افراد مدعی در حوزه انقلاب اسلامی نیز هست! چراکه به مرور، یاران واقعی نظام در مسیردشوار و «خرمشهرهایی که در پیش است» غربال می‌شوند.

پرده اول: مسئله این نیست!
اقدامات سلبی همواره مورد توجه بوده است. اقداماتی که به فکر مقابله سریع با یک هجمه می‌باشد. اما آیا آن هجمه، دوروزه شکل گرفته یا حاصل چندین سال تهاجم رسانه‌های خارجی و برخی منابع داخلی است که بتوان با آن به سرعت مقابله کرد؟! شاید گذر از راهکار (اقدام کوتاه مدت و اثرگذار) به راهبرد (برنامه و اقدامات بلند مدت و موثر) تصمیم مناسبی باشد.
گرچه این پاراگراف هم تا زمانی که چارچوب‌بندی و کاربردی نشود بازهم یک «شعار» است! برای گذر از شعار به اقدام و عمل، «کار تشکیلاتی» همواره مورد تاکید می‌باشد. اما بازهم کار تشکیلاتی تا زمانی که مدیران، تفکر تشکیلاتی نداشته باشند می‌شود یک شعار! تفکری که مشوق باشد، جوان را جدی بگیرد، نسل جدید را بپذیرد و پای حرف‌هایش بنشیند، پرچسب نزند، بدون منشی و واسطه با نیروهایش هم‌کلام بشود، اما مسیر را خودش گم نکند! مانند بسیاری از رسانه‌های انقلابی که برای جذب مخاطب، این‌روزها دست به هرکاری می‌زنند! طرفدار حجاب و حیا هستند اما با پخش متون و کلیپ‌هایی دقیقا خودزنی می‌کنند. می‌خواهند در جهت خودباوری و عزم جدی دلسوزان انقلاب عمل کنند اما روی موج مطالب و تولیدات سطحی فضای مجازی حرکت می‌کنند و با تعجب به بازخورد اقدام خود می‌نگرند!
در همین مسیر، زمانی که بازتاب حرف‌های افراد انقلابی و بعضا مسئولان نظام را که در فضای مجازی نظاره‌گر می‌شویم به چند دسته برمی‌خوریم: افراد دلسوز اما کارنابلد - جهادی اما بی هدف و بی‌برنامه - انقلابی اما باعملکرد جزیره‌ای و غیر متمرکز.

پرده دوم: لطفا صدا را بیشتر کنید!
نکته اصلی در کلام رهبر انقلاب نقش بسته است: «مشکل کنوکی کشور متاسفانه به خاطر وجود آدم‌های بعضا بی‌خیال و بعضا سهل‌اندیش که البته معدود هستند، اقلیت هستند در مقابل انبوه عظیم انقلابی کشور چیزی نیستند؛ اما فعالند... می‌نویسند، می‌گویند، تکرار می‌کنند و دشمن هم به این‌ها کمک می‌کند». در میان صداهای هنجارشکن و گوش‌خراش (که البته فعال هستند) صدای مناسب یا به گوش نمی‌رسد یا بسیار سخت می‌توان آن را شنید. گاهی راه اصلی حذف صدای ناخوشایند نیست، می‌توان صدای خوش و خوب را فعال کرد! می‌توان افراد خوش‌صدای زیادی تربیت کرد تا برمبنای مشکلات اصلی جامعه و البته دغدغه اعتقادی(نه در مسیر موج سواری بلکه موج سازی) عمل کنند.
هم‌صدایی و خوش‌صدایی در موقعیت‌های بسیاری می‌تواند باعث طرح سوال شود: چرا تا حرف از فعالیت نهادهای دلسوز انقلاب در مسیر توسعه برنامه‌های کشور می‌شود، موضع‌گیری‌ها علیه آن شدیدتر می‌گردند؟! اما کسی نمی‌گوید که لزوم چنین اقدامی را چندین‌سال قبل اتفاقا (و متاسفانه!) غربی‌ها دریافتند و جایی مانند «دارپا» در امریکا شکل گرفت که زیر نظر وزارت دفاع این کشور عمل می‌کند و مسئولیتش توسعه و ساخت فناوری‌های نوین را برای استفاده نیروهای مسلح ایالات متحده است! ورزشکار ایرانی با رژیم غاصب صهیونیستی بازی نمی‌کند، هجمه‌ها زیاد می‌شود و برخی دیپلماسی ورزشی را درست پیاده نمی‌کنند؛ اما کسی حرفی از عدم بازی صربستان و مونته‌نگرو و یا مشکلات بین آذربایجان و ارمنستان و نیز اختلافات شدید بین اسپانیا و جبل‌الطارق در دنیای ورزش نمی‌زند! شاید مسئولان آن‌ها به خوبی برای فدراسیون‌های جهانی منطق سیاسی خود را تبیین کردند و در این راه موفق شدند. حتی درمقابل در چه بخشی از دنیای مجازی حرف از قدرت رایزنی رژیم صهیونیستی در حیطه ورزش زده می‌شود؟! به طوری که آن‌ها در قاره ای دیگر(اقیانوسیه) به رقابت بپردازند! ما به یهودستیزی متهم می‌شویم اما آن‌ها...

پرده سوم: اهمیت قدرت تفکیک
نقل می کنند به آیت الله بروجردی خبر دادند که یکی از طلاب دزدی کرده است. ایشان گفتند: نگویید فلان طلبه دزدی کرده بلکه بگویید دزدی به لباس طلبگی درآمده است. اهمیت «آگاه سازی و جداسازی دین در نمود رفتاری نادرست از مسئولان جامعه» بسیار زیاد است. یعنی گفته شود که دین چه می‌گوید حالا اگر مسئول یا شهروندی فلان اقدام ناشایست را انجام داد، مورد تایید نظام اسلامی نیست. این‌روزها افرادی در فضای مجازی می‌گویند که «دین جلوی پیشرفت کشور را گرفته است»! اما آیا به واقع دینداری جلوی پیشرفت کشور را می‌گیرد یا «ادعا»ی دینداری؟! گرچه از همان ابتدا زاویه نگاه مشکل دارد؛ چرا که هرکشوری بر مبنای یک اعتقاد شکل گرفته و پیش می‌رود. کشورهایی هستند که مبنای اعتقادیشان برای اعمال سیاست‌های کلی دینی است(اسلام، مسحیت یا یهودیت)؛ اساس کشورهای دیگری بر اعتقادات حزبی نهادینه شده و برخی هم به اشکال اعتقادی دیگر اداره می‌شوند...اگر مبنای ما اعتقاد باشد، پس تمامی کشورها بریک اصل مشخص و مسیر تعیین شده(اعتقادی) حرکت می‌کنند.
حال پاسخ اینکه چرا کشوری با مشکلاتی مواجه می‌شود، همواره اعتقادی که برمبنای آن شکل گرفته، نیست. یکی از اصلی‌ترین مواردی که مشکل را به وجود می‌آورد اتفاقا عدم پایبندی و یا تزلزل در «اعتقاد به مسیر تعیین شده» برای سیاست‌های کلی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور از سوی مسئولان(در وهله اول) و بعد مردم است. به عنوان مثال، سوئیس که برای بسیاری از فعالان مجازی، کشور آرزوها شده(!) شاید دورنمای خوبی برایمان داشته باشد اما رسانه‌های مطرحش به معضلات بسیاری اشاره می‌کنند از جمله روی آوردن مردم آن‌جا به برقراری رابطه جنسی با اسب که نشات گرفته از پیاده‌سازی برخی چارچوب‌های فرهنگی خاص توسط مسئولان آن کشور است!
اما برای اثبات حقانیت دین و یا تلاش دلسوزانه برخی مسئولان (در کنار افراد سودجویی که به بدنه‌های اصلی متصل هستند و ضربه می‌زنند) نیازی نیست حتما چنین مثال‌هایی ذکر شود. این مصداق‌ها به مرور شکل توجیه به خود می‌گیرند و از اثرشان بسیار کم می‌شود. شاید بهتر است کمی به همان تفکیک فکر کنیم.

کلام آخر: شعار خوب است اما عمل، بهتر!
می‌توان علل و رویکرد خودتحقیری در فضای مجازی را به چند دسته تقسیم کرد:
-عدم آگاهی کاربران
-نارضایتی از وضعیت اقتصادی
-لجبازی
-عدم اعتماد به برخی مسئولان
-اقدامات رسانه‌ای مقطعی و کوتاه مدت دلسوزان انقلاب
-ظاهر بینی برخی کاربران و عدم تحقیق درباره موضوعات در کنار نشر گسترده شایعات
نمی‌توان از اقداماتی که تاکنون توسط بسیاری از نیروهای دلسوز و انقلابی(چه در لباس کشوری چه لشکری و چه عموم جامعه) چشم‌پوشی کرد و آن‌ها را در مسیر خودباوری دست کم گرفت؛ اما با توجه به نکته‌ای که از رهبرمان ذکر شد، همچنان این اقدامات در مقایسه با حجم عظیم انقلابیون، کم است. گام دوم انقلاب پر قدرت برداشته شد اما مسیر دشوراتری پیش رو است.
چه خوب است که در همین مسیر، تاکید دین به انسان‌سازی(انسانی که حتی درجایی که قانون او را نمی‌بیند کار درست و سالم را انجام می‌دهد) مورد توجه قرار گیرد. چه خوب است که مردم ببینند اگر خودشان در سختی هستند، مسئولانی که با رای و حمایت مستقیم یا غیر مستقیم آن‌ها به جایی رسیده‌اند هم در رفاه کامل نیستند و سعی دارند شبیه عموم جامعه زندگی کنند. چه خوب است که قبل از مردم، جایی که مشکلی برای کارگران به وجود می‌آید ابتدا بسیج در نقش مطالبه‌گر وارد عمل شود (که در ماجرای هپکو این‌کار به مرور صورت گرفت، دیر بود اما باعث شد تا برخی تفکیک ذهنی مناسبی از ماجرا داشته باشند). چه خوب است قهرمان‌هایمان بیشتر به مردم معرفی شوند؛ نه با دوربین بلکه از طریق خود مردم. این انقلاب سردارسلیمانی‌های بسیاری دارد که می‌توانند برای قوت قلب مردم بسیار مفید باشند و تصویرشان روی دفاتر کودکانمان بیاید. چه خوب است اگر منبری‌هایمان که نقش تبلیغی بسیار زیادی در جامعه دارند در مسیر خودباوری سخن بگویند و مردم(به خصوص نیروی‌های حزب‌اللهی که نیاز به پشتوانه فکری درست دارند) را از دستاوردهای نظام به صورت کامل و با استدلال آگاه کنند. چه خوب است..

63

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • دبیر
    0

    خوشبختانه نظام جمهوری اسلامی در ابعاد دفاعی وامنیتی عالی کار کرده و در زمینه صدور انقلاب و کمک به مظلومان و مسلمان کارنامه خوبی ارائه کرده .حالا وقت انست درصد نگاه به داخل کشور بیشتر شود .اموزش و پرورش که وظیفه تربیت نیروهای انقلاب اسلامی اینده را به عهده دارد رها شده .بعضی از مدیران از شرایط کشور سوئ استفاده شخصی میکنند .قدرت قوه قضائیه در برخورد با افراد ناسالم باید افزایش پیدا کند .نگاه چند ساحتی در ابعاد جامعه افزایش پیدا کند .

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها