انتقاد تند از یغما گلرویی به دلیل خواندن ترانهای از او توسط خواننده لسآنجلسی
انتشار یک موزیک ویدئو با نام کوچه نسترن به خوانندگی ابراهیم حامدی (ابی)، خواننده لسآنجلسنشین که با موضوع جنگ ایران و عراق ساخته شده واکنش برخی از فرزندان شهدا در فضای مجازی را در پی داشت.
روزنامه جوان نوشت: ترانه کوچه نسترن را یغما گلرویی سروده که حدود ۲۰ سال است با برخی خوانندههای لسآنجلسی همکاری میکند. در اشعار گلرویی همواره وارونهنمایی و قلب مفاهیم ارزشی و انقلابی دیده میشود.
ترانه کوچه نسترن اگرچه با ژست دفاع از رزمندگان جنگ ساخته شده، اما در واقع به تفکر بسیج و مقاومت حمله میکند و پر از تناقضهای تصویری است. در این کلیپ از نشانههایی، چون چفیه برای بازیگری که نقش یک شهید را بازی میکند استفاده شده است. چفیه در واقع اصلیترین نماد مقاومت در دفاع مقدس است و بیش از همه یادآور نهاد مردمی بسیج است، اما در موزیک ویدئوی کوچه نسترن به طرزی کاملاً نچسب از آن برای نوجوانی استفاده شده که به عنوان یک شهید در حال خواندن نامهای برای مادر و پدرش است و از آنها میخواهد تا نام او را روی کوچه نگذارند و اسم کوچه همان نسترن بماند، چون نام نامزد این شهید بوده است.
شهید مورد اشاره در ترانه یغما گلرویی صرفاً به انگیزه عشق زمینیاش در خیال پدر و مادر زنده شده و وصیتنامهاش درباره دختری است که مثلاً قصد داشته با او ازدواج کند. این اصلیترین تناقضی است که در شعر گلرویی وجود دارد و اتفاقاً برای آنها که درک مناسبی از فضای فکری و اعتقادی شهدای دفاع مقدس دارند کاملاً خود را عیان میکند.
فهم تفکر بسیجی
این نشان میدهد که امثال یغما گلرویی در واقع هیچ گاه توان و ظرفیت فهم جهان فکری بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس را پیدا نخواهند کرد چراکه ظرف فکری این افراد صرفاً عشق زمینی را درک میکند و وقتی میخواهند درباره حماسه دفاع مقدس شعری بسرایند نیز بیشتر در حال غرغر کردن هستند و دوست دارند حماسه را تبدیل به تراژدی کنند. جالب است که این افراد همواره از اینکه مردم نیاز به روحیه دارند و نظام حاکم مردم را گریان و ناراحت میخواهند نیز شکایت دارند.
متن آهنگ کوچه نسترن آبی
این حرفِ یه سربازه، از غربت یه سنگر
یک نامه خون آلود، از جبهه خاکستر
با بوسه به دستای مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر فردا زیرِ آتیشه
میگه اسم اون کوچه، اسمِ من نشه مادر
اسمِ نسترن روشه، چه اسمی از این بهتر
نسترن رو میشناسی، اون دخترِ همسایه است
میخواستم عروست شه، اما بعدِ آتش بس
برقِ چشم اون اینجا، توی جبهه با من بود
اون دلیلِ جنگیدن، اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت، خونِ منو بفروشن
اونایی که بعد از من، پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسمِ من، ابزار غضب باشه
خونِ من و هم رزمام، بازیچه شب باشه
نگذاری که اسمِ من، باطوم بشه توو پهلو
یا تیرِ خلاصی شه، توو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو، با عربده میخونن
از بغضِ شبِ حمله، یک قطره نمیدونن
اونا توو شب آتیش، فکرِ جونشون بودن
رنگِ سفره هاشون بود، خونِ صد تا مثلِ من
مادر نذار اسمِ من، اسم کوچهمون باشه
وقتی عشق نمیتونه، تووی کوچه پیدا باشه
وقتی عشق به شلاق و حبس و توبه محکومه
ردِ پای بغضِ من، روی نامه معلومه
یادِ منو پنهان کن، توو اون دلِ پهناور
حتی عکسمو بردار، از رو طاقچمون مادر
24