افشای خبر ایجاد یک شرکت پخش بینالمللی، توسط افرادی «باسابقه مسئولیت دولتی»!/ همین شرکت، دو فیلم رضا میرکریمی دبیر جشنواره بینالمللی فجر را بهجشنواره "شانگهای" عرضه کرده!
محمد اطبایی در پی برخی اظهارنظرها درباره جوایز شانگهای فیلم سینمایی «قصر شیرین» واکنش نشان داد.
این پخش کننده بینالمللی سینمای ایران در متنی آورده است: «موفقیت فیلم سینمایی "قصر شیرین" ساخته رضا میرکریمی در بیست و دومین جشنواره فیلم شانگهای و کسب سه جایزه اصلی آن بسیار شوقبرانگیز و موجب خوشحالی بود، هر چند مصاحبههای دو تن از مدیران جشنواره جهانی فیلم فجر در روزهای ۴ و ۵ تیر و اظهارات اغراق آمیز ایشان درباره این موفقیت و جشنواره شانگهای واکنشهای زیادی را در محافل و رسانههای مختلف به همراه داشت.»
اطبایی با بیان اینکه نحوه تنظیم محتوای این دو مصاحبه و توالی زمانی انتشار آن نیز، شبهه برانگیز و به گونه سفارشی-تحمیلی دیده میشد، آورده است:
«ابتدا در خصوص جشنواره فیلم شانگهای باید گفت که از اولین دوره این جشنواره در سال ۱۳۷۲ تا بیست و دومین دوره آن در خرداد ماه گذشته، در مجموع ۱۰۵ فیلم از سینماگران ایرانی در این رویداد به نمایش در آمدهاند که البته ده فیلم ساخته کارگردانهای ایرانی و محصول کشورهای دیگر بوده مانند "ورای ابرها" ساخته مجید مجیدی و محصول هند. سینمای ایران با وجود غیبت در دورههای دوم، ششم و یازدهم، به طور متوسط، در هر دوره از جشنواره شانگهای ،۴.۷ فیلم داشته که بدین ترتیب، برخلاف گفته و القای دوستان، این رویداد در میان جشنوارههای به اصطلاح الف جهانی بیشترین انتخاب فیلم از سینمای ایران را در سالهای اخیر به خود اختصاص داده است.
لذا، جشنواره شانگهای تنها در این دوره کشف نشده و حضور ۱۰۵ فیلم سینماگران ایرانی، دریافت ۱۵ جایزه (از جمله دو بار جایزه بهترین فیلم توسط خسرو معصومی)، پنج داوری و سه بخش ویژه سینمای ایران، موید تاریخچه پربار حضور سینمای ایران در این رویداد بوده است. بخش خصوصی حوزه پخش بینالمللی سینمای ایران نیز در سالهای اخیر، نقش پررنگی در کسب این موفقیتها داشته و جشنواره فیلم شانگهای نه تنها مغفول نمانده بلکه در جایگاه واقعی خود مورد توجه بخش خصوصی هم بوده است.
جشنواره فیلم شانگهای در آسیا در کنار جشنوارههای بوسان، توکیو و پکن در میان چهار جشنواره برتر قاره کهن قرار دارد اما همین جشنواره در استراتژی بسیاری از پخش کنندههای بینالمللی بخش خصوصی، در جایگاهی نیست که نمایش اول بینالمللی فیلمی را به خود اختصاص دهد. برای نمونه میتوان از اشتیاق بسیار این جشنواره برای نمایش چند فیلم سینمایی جدید تحت قرارداد نگارنده در بخش مسابقه امسال خود نام برد که به همان علت ذکر شده با این درخواستها مخالفت و استراتژی دیگری برای نمایشهای بینالمللی فیلمها طراحی شد.
فیلمهای ایرانی در جشنوارههای فیلم بوسان و توکیو نیز همواره حضور موفقی داشتهاند و این دو رویداد نیز در استراتژی پخش بخش خصوصی جایگاه ویژهای دارند. لازم به ذکر است که جشنواره بینالمللی فیلم هند در گوآ که در میان جشنوارههای به اصطلاح الف جهانی قرار دارد در چند سال اخیر دچار افت کیفی بسیاری شده به گونهای که حتی جشنواره اول کشور هند نیز محسوب نمیشود و جشنواره فیلم مومبای، رویدادی به مراتب با کیفیتتر است. هر چند این وضعیت مانع از ارائه فیلم به جشنواره هند نیست و پخشکنندههای بینالمللی از این فرصت نیز برای عرضه فیلمهای خود استفاده میکنند.
اما درباره چین نیز صحبتهایی شد که نشان از عدم شناخت دوستان از این کشور است. چین بازار بزرگی است که با ۹.۲۸ میلیارد دلار فروش در سال ۲۰۱۸، که پس از آمریکای شمالی با ۱۱.۸۸ میلیارد دلار، بزرگترین بازار جهان است.
از نظر تعداد تماشاگر نیز، چین، پس از هند، دومین بازار بزرگ جهان در چند سال اخیر بوده و در سال ۲۰۱۸؛ ۱.۷۲ میلیارد بلیت در این کشور به فروش رفته است که با توجه به جمعیت ۱.۴ میلیاردی کشور چین، میتوان گفت هر چینی به طور متوسط ۱.۲ بار در سال به سینما رفته است.
کشور چین دارای بیشترین سالن سینما در جهان است و تا پایان سال ۲۰۱۸، ۶۰۰۷۹ سینما در این کشور وجود داشته و به طور متوسط روزانه ده سالن سینما به ظرفیت نمایشی آن اضافه میشود. سهم سینمای ملی از فروش فیلم حدود ۶۲.۲ درصد است و محصولات هالیوودی نیز حدود سی درصد فروش بازار چین را به خود اختصاص دادهاند.از بیست فیلم پرفروش سال ۲۰۱۸ این کشور، ۹ فیلم (شامل سه فیلم بالای جدول) چینی، ۵ فیلم تولید مشترک (شامل سه فیلم با آمریکا)، پنج فیلم آمریکایی و یک فیلم هندی بوده است.
اما این بازار بزرگ برای نمایش فیلمهای غیر چینی مقررات و قوانین پیچیده و سختی دارد. این کشور به دو شیوه، فیلم خارجی برای بازار خود خریداری میکند که هر دو شیوه به نفع پخش کنندههای چینی است. شیوه اول "مشارکت در درآمد" است که تولیدات شش استودیو بزرگ هالیوودی و فیلمهای بسیار پرفروش در این بخش قرار دارند. در این شیوه تنها ۳۴ فیلم سینمایی میتوانند در سال به بازار چین ورود کنند که ۱۴ فیلم باید "سه بعدی" و یا در "فرمت آیمکس" باشند.
محصولات هالیوود با استفاده از این شیوه به بازار چین راه پیدا میکنند اما سهم این استودیوها تنها ۲۵ درصد از فروش فیلمهاست، در حالی که استودیوهای هالیوودی در دیگر کشورهای جهان ۴۰ درصد از این فروش را برای خود در نظر میگیرند. قرارداد دو کشور چین و آمریکا بابت تعداد فیلم و سهم استودیوها از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ بوده و مذاکرات جدید به علت تنشهای تجاری اخیر دو کشور هنوز صورت نگرفته است. پس در این شیوه مشارکت در درآمد، شانسی برای فروش فیلم های غیر هالیوودی و یا غیر تجاری وجود ندارد.
در شیوه دوم پخشکنندههای چینی فیلمها را براساس "فروش قطعی" خریداری میکنند که در این شیوه دو طرف روی مبلغی توافق و کلیه حقوق و درآمدهای فیلم در چین به پخشکننده چینی تعلق میگیرد. در این شیوه نیز حداکثر سالی ۶۰ تا ۶۲ فیلم بلند سینمایی خریداری میشوند.
در این بخش شانس فروش فیلمهای هنری که در جشنواره ها موفقیت زیادی کسب کردهاند بسیار زیاد است اما در این بخش هم رقابت شدیدی بین تمامی کشورهای جهان و حتی سینمای مستقل آمریکا برای ورود به بازار چین وجود دارد.
بنابراین اکران سینمایی فیلمهای خارجی در سینماهای چین در نهایت به صد عنوان فیلم در سال محدود میشود که شامل فیلمهای هالیوودی و فیلمهای سینماگران بسیار معروف و یا فیلمهای تجاری موفق مانند محصولات بالیوود و سینمای کره است. سینمای ایران بنا به ماهیت خود شانس زیادی برای فروش از این دو طریق ندارد.
اما پخشکنندههای بینالمللی سینمای ایران در حدود ده سال است که فیلمهای خود را به پخش کنندههای داخلی چین به فروش میرسانند و کمتر پخش کننده بخش خصوصی و دولتی است که تاکنون فیلمی را به چین نفروخته باشد. لذا استفاده از ادبیات اغراق آمیز دوستان بابت مغفول ماندن این بازار توسط سینمای ایران، چندان حرفهای نیست. این فروشها بیشتر در بازار پخش خانگی، وی او دی، تلویزیون و شرکتهای هواپیمایی چینی بوده و راهی به اکران عمومی فیلم در سینماهای چین پیدا نکرده است. برخلاف گفته دوستان، دستاندرکاران سینمای چین خود از وضعیت نه چندان مناسب اقتصاد چین گله داشته و با افت ارزش پول ملی چین، خرید فیلم های خارجی هم با کاهش چشم گیری روبرو شده است و حتی خریداران چینی حاضر در بازار فیلم کن نیز با احتیاط بسیار فیلمهایی را برای خرید انتخاب میکردند. نکته دیگر آنکه شرایط و مقررات نمایش فیلم خارجی در کشور چین پیچیده و در یک سال اخیر دشوارتر هم شده است. حزب حاکم کمونیست اخیراً "دفتر تبلیغات حزب" را مسئول مستقیم بررسی و صدور مجوز برای فیلم های خارجی و نیز تولیدات داخلی کرده است که بدین ترتیب، معیارهای سانسور شدیدتر و دریافت مجوز دشوارتر شده است. پخشکنندههای چینی قادر به خرید همهگونه فیلم مانند آثاری با رویکرد دینی نیستند چرا که اداره سانسور چین به شدت به موضوعهای دینی، سیاسی، جنسیتی و حتی فساد مسئولان رسمی حساس است. ذکر نمونهای خالی از لطف نیست که نگارنده سال گذشته تعدادی فیلم به یکی از پخش کننده های چینی فروخت که یکی از فیلم ها "لانتوری" ساخته رضا درمیشیان به علت محتوای پررنگ دینی از طرف اداره سانسور چین رد شد!
اما در خصوص نگاه به جشنوارههای اروپای غربی و مغفول شدن از "جلوه گاه مشرق زمین" (!)هم باید گفت این نظر هم بسیار غیر حرفهای و دور از واقعیت است. یک پخش کننده بینالمللی حرفهای برای هر فیلم خود و برای نمایش آن در هر منطقه از جهان راهبردی طراحی میکند. در این راهبرد، هدف برندسازی فیلم از طریق جشنوارههاست و تلاش هر پخش کننده، نمایش فیلم خود در رویدادهای معتبر مانند کن، ونیز، برلین و تورنتو است. در قدم بعدی نمایشهای قارهای و سپس منطقهای و در نهایت نمایش اول در هر کشور، در برنامه طراحی پخش کنندهها وجود دارد و لازم به ذکر است این استراتژیها همواره به دلایل مختلف، قرین موفقیت نیست اما در عین حال این شیوه، شیوه دستاندرکاران حرفه حوزه عرضه و پخش بینالمللی است.
دوستانی که سابقه مسئولیت دولتی داشته و دارند، شرکت عرضه و پخش بینالمللی فیلمی را جهت پخش بینالمللی، خرید فیلم و تولید مشترک در سال گذشته راه اندازی کردند. این شرکت سال گذشته فیلم سینمایی "مارموز" ساخته کمال تبریزی را پخش بینالمللی کرد که ابتدا در اختیار بنیاد فارابی بود. همچنین در سال جاری میلادی نیز فیلمهای "قصر شیرین" (رضا میرکریمی)، "سال دوم دانشکده من" (رسول صدر عاملی)، "سونامی" (میلاد صدر عاملی)، "سرکوب" (رضا گوران)، "ما همه با هم هستیم" (کمال تبریزی)، "جهان با من برقص" (سروش صحت) و "لابرینت"از میان فیلمهای تحت قرارداد خود (امیر حسین ترابی) را عرضه و پخش بین المللی میکند که تاکنون فیلم "سال دوم دانشکده من" در جشنواره مسکو و شانگهای، "قصر شیرین" و "ما همه با همه هستیم" نیز در شانگهای به نمایش در آمدهاند.
نکته اول اینکه حضور این دوستان در بخش خصوصی، پس از سالها کار دولتی، مغتنم است، هر چند دو نفر از ایشان همچنان مسئولیتهای دولتی خود را دارند. دوم، این شرکت هم مانند هر پخشکننده بینالمللی دیگری، فیلمهای خود را به جشنوارههای مختلف و از جمله "اروپای غربی" ارائه کرده اما با پاسخ منفی این جشنوارهها روبهرو شدهاند.
لذا اعلام توجه خاص به جشنوارههای شرقی، پس از ناکامی در جشنوارههای اروپای غربی، باز هم رویکردی غیر حرفهای است. گفتنی است که فیلم "قصر شیرین" بیتردید ظرفیت موفقیت در جشنوارههای فیلم معتبرتری را میداشت و نمایش بینالمللی این فیلم در شانگهای یک خطای استراتژیک از طرف پخش کنندههای آن بود. این شرکت با توجه به حضور گردانندگان آن در دفتر جشنواره جهانی فیلم فجر و شائبه حضور دبیر جشنواره در این دفتر، اذهان را به نمونههای مشابه شرکتهای خصولتی میبرد که امید است این تصور واقعیت نداشته باشد. این شرکت اکنون وارد گود شده و امید است بدون استفاده از رانتهای دولتی در عرضه و پخش بینالمللی فیلمهای تحت قرارداد خود فعال و در پایان سال کارنامهشان مانند دیگر پخش کنندههای بخش خصوصی در معرض داوری کارشناسان و دست اندرکاران سینما قرار بگیرد.
نکته آخر درباره رضا میرکریمی است که یکی از سینماگران مهم ایران بوده و از نظر نگارنده، کارنامه قابل قبولی در دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر هم داشته است، اما با این وجود حضور یک کارگردان فعال سینما در جایگاه مدیریت اجرایی یک جشنواره بینالمللی فیلم شائبهبرانگیز است. هیچ سینماگر فعالی در دنیا مدیریت هنری و اجرایی یک جشنواره را به عهده ندارد و در تنها مورد استثنا، نانی مورتی مدیریت جشنواره فیلم تورین را به عهده گرفت و تنها پس از یک سال آن را به دیگری واگذار کرد. دیگر سینماگران مانند آکی کوریسماکی، مارتین اسکورسیزی، مایکل مور و دیگران هیچ نقش اجرایی و هنری در جشنواره های خود ندارند. یک سینماگر فعال فیلم میسازد و این فیلم در جشنواره ها و بازارهای بین المللی حضور خواهد داشت. فیلم سینمایی "قصر شیرین" با وجود کیفیتهای بالای سینمایی اش، در هر حضور و دریافت جایزهای، شائبه تاثیر دبیری جشنواره فیلم فجر سازنده اش را در اذهان ایجاد می کند.
رفت و آمد مدیران جشنواره فیلم شانگهای به تهران و دیدار ایشان با مدیران دولتی و از جمله دبیر جشنواره و کارمندانش در تهران، حضور کارگردان روسی و کارگردان هندی در هیات داوران شانگهای که هر دو پیش در جشنواره جهانی فیلم فجر حضور داشتهاند، ارزش جایزههای فیلم را در شانگهای کمرنگ میکند. رضا میرکریمی سینماگر شناخته شدهای در عرصه های بینالمللی است و این خود به تنهایی میتوانست حضور وی را در هیاتهای داوری جشنواره فیلم مختلف توجیه کند اما اکنون دبیری ایشان در جشنواره جهانی فیلم فجر، داوریهای او در رویدادهای مختلف و موفقیت های فیلمش را نیز زیر سوال میبرد.
24