دغدغه این مادران بازی کودکانشان با سرنگ‌های آلوده معتادان است

درب خانه‌مان راکه بازمی‌کنیم، با معتادانی مواجه می‌شویم که درحال تزریق یا استعمال مواد مخدر هستند و یا سرنگی آلوده در کوچه افتاده است.ای کاش یک نفر می‌آمد و وضعیتمان را می‌دید و فکری به حال و روزمان می‌کرد. تاکی باید این وضعیت ادامه داشته باشد و روزبه روز هم بدتر شود

دغدغه این مادران بازی کودکانشان با سرنگ‌های آلوده معتادان است

همسایه مسجد سقاخانه ابوالفضل (ع) در ضلع غربی محله آیت الله غفاری بندرعباس (شهناز) می‌گوید: یک روز که درب حیاط را باز کردم متوجه شدم تعداد زیادی سرنگ آلوده و خونی را معتادان پس از تزریق جلوی خانه مان ریخته‌اند که وحشت زده شدم. شوهرم آنها را جمع کرد و داخل زباله‌ها ریخت. حال اگر متوجه نمی‌شدم و پا رویشان می‌گذاشتم و یا رهگذری روی آنها رفته بود، چه اتفاقی می‌افتاد؟ امکان داشت به هرنوع بیماری ازجمله هپاتیت، ایدز و... مبتلا شود. داخل کوچه‌ها هم پر ازمعتاد است.

از خانه که به مسجد می‌رویم، می‌بینیم که کوچه پشت مسجد به پاتوق زنان و مردان معتادی تبدیل شده است که درحال تزریق و استعمال مواد هستند. کوچه‌های محله پر از سرنگ معتادان است و برای اجابت مزاج هم داخل همین کوچه‌ها می‌روند و بوی تعفن به مشام می‌رسد.

شب‌ها هم وارد خانه‌های اهالی می‌شوند و سرقت می‌کنند. حتی چندمرتبه شیرآب و کنتور آب مسجد و اهالی را دزدیده‌اند. وسایل داخل حیاط و انباری و... را می‌دزدند و امنیت نیست. کوچه‌ها تاریک است و امنیت نداریم. از اداره برق می‌خواهیم کوچه‌هایمان را روشن کند و از نیروی انتظامی نیز انتظار داریم معتادان و موادفروشان و مشروب‌فروشان را جمع‌آوری کنند همچنین از دستگاه قضایی هم می‌خواهیم با جدیت با آنها برخورد کند تا دوباره برنگردند. چرا کسی به فکر سلامتی و امنیت این مردم مظلوم نیست؟ چه گناهی کرده‌ایم که باید با این شرایط زندگی کنیم؟ فقر و نداریمان کم است که از معتادان و خلافکاران در امان نیستیم. ای کاش یک نفر می‌آمد و وضعیتمان را می‌دید و فکری به حال و روزمان می‌کرد. تاکی باید این وضعیت ادامه داشته باشد و روزبه روز هم بدتر شود؟

تعدادی دیگر اهالی می‌گویند: چرا مجبوریم هنگامی‌که از خانه‌مان بیرون می‌آییم، اولین صحنه‌ای که ببینیم سرنگ و معتادانی هستند که در کوچه‌ها رفت و آمد می‌کنند و می‌نشینند و مواد مصرف می‌کنند و گاهی هم که به آنها می‌گوییم از اینجا بروند، تهدیدمان می‌کنند که با این سرنگ‌های آلوده که دستمان است، شما را هم آلوده می‌کنیم. حتی جرأت نداریم به معتادان هم اعتراض کنیم جانمان را تهدید می‌کنند.

کوچه‌ها تاریک است و هر وقت هم که خودمان لامپ می‌زنیم تا جلوی خانه‌مان روشن شود و رهگذران ببینند و ما هم بتوانیم رفت و آمد کنیم و به مسجد برویم و در مراسمات شرکت کنیم، لامپ‌ها را می‌شکنند یا باز می‌کنند که اگر اداره برق لامپ تیرهای برق را روشن می‌کرد، شاید وضعیت بهتر بود. نمی‌دانیم دردمان را به چه کسی بگوییم تا مرهم دردمان باشد. هیچ مسؤولی ما را نمی‌بیند. گویا اصلا وجود نداریم. فقط در زمان انتخابات می‌آیند و از ما می‌خواهند رأی بدهیم و بعد هم ما را فراموش می‌کنند.

دیگری هم با اشاره به ایام سالگرد رحلت امام راحل(ره) می ‌گوید: این انقلاب برای رسیدگی به محرومان بود که امام(ره) بر آن تاکید فراوان داشتند.

احداث خیابان

تعدادی دیگر از همسایگان این مسجد می‌گویند از چندسال قبل قرار بود که خیابانی از کوچه بعثت 4 تا بلوار مادر و از کنار مسجد احداث شود که تاکنون نشده است که اگر این خیابان احداث می‌شد، امنیت افزایش می‌یافت و نیروی انتظامی هم بیشتر گشت داشت و کوچه‌ها را پاکسازی می‌کردند و امدادرسانی و.... راحت‌تر می‌شد. چرا مسؤولان اقدامی نمی‌کنند؟ ای کاش می‌آمدند و وضعیت محله را می‌دیدندو شاید دلشان به حال ساکنان می‌سوخت و اقدامی می‌کردند. آینده بچه‌های مان در کوچه‌های پر از سرنگ و معتاد تباه شده است. چرا کودکان این محله دیده نمی‌شوند؟ بچه های مان مواد مخدر وسرنگ و ... را می شناسند و برخی آلوده اش شده اند. آیا مسئولان نمی توانند یا نمی‌خواهند این وضعیت را سروسامان دهند. التماس می‌کنیم فرزندانمان را از دست معتادان نجات دهید.

خواستگار دخترم

یکی از زنان محله هم می‌گوید دختر دانشجویم که خواستگار داشت، اما نمی‌توانستم اجازه دهم بیاید به خواستگاری دخترم. باید از کوچه‌های پرازمعتادان و سرنگ می‌گذشتند وبه خانه مان می‌آمدند. آن وقت با خودشان چه فکر می‌کردند؟ سرنوشت دخترم چه می‌شود؟ شوهرم چندسال قبل فوت کرده و من به دلیل مشکلات مالی نمی‌توانم از این محله بروم. به دیگر فرزندانم هم اجازه نمی‌دهم داخل کوچه بروند. می‌ترسم بلایی سرشان بیاید و سرنگ‌های آلوده به داخل بدنشان بروند و به بیماری‌های خطرناک مبتلا شوند. از آن طرف می‌ترسم صحنه‌های تزریق مواد و استعمال معتادان را ببینند و در روحیه شان اثر منفی بگذارد. چرا این محله را پاکسازی نمی‌کنند؟ آیا مگر فرزندانمان هیچ حقی ندارند که قربانی شوند؟

یکی دیگر از ساکنان که خود کادر یکی از ارگان‌های نظامی است و نسل اندر نسل در این محله زندگی می‌کند هم می‌گفت: یک مرتبه که با خودروی دربستی به محله می‌آمدم، راننده وقتی فهمید که من در این محله زندگی می‌کنم، تعجب کرد که به او توضیح دادم که این محله قدیمی افراد تحصیلکرده و اثرگذار و حتی تعدادی شهید دارد و آن طوری که برخی‌ها مانند وی فکر می‌کنند، نیست که همه اهالی خلافکار باشند.

وی می‌گوید: اگر کوچه‌ها لاین‌بندی شود و میزان خدمات افزایش یابد، بطور حتم وضعیت محله هم دگرگون می‌شود و از طرفی هم بایستی برای جوانان محله اشتغال ایجاد کرد و اماکن تفریحی، فرهنگی، ورزشی و... را گسترش داد.

استعمال و تزریق

نبش کوچه غفار 4 و کنار زمین ورزشی، یک خانه مخروبه ای است که تعدادی زن و مرد در حال تزریق و استعمال مواد بودند و مشخص بود که از استانی دیگر به اینجا آمده‌اند و آن طور که یکی از اهالی می‌گفت: معتادان از مناطق مختلف کشور به اینجا می‌آیند و به خاطر امنیتی که در این محله برایشان وجود دارد، این کوچه‌ها و خانه خرابه‌ها را پاتوق می‌کنند. گاهی هم می‌روند در پارک دباغیان و مواد مصرف و سروصدا و داد و فریاد می‌کنند. اگر این خانه تخریب و نخاله‌هایش را جمع‌آوری می‌شد، معتادان نمی‌توانستند در اینجا بساط کنند.

در کوچه غفار 6 هم خانه ای را خوابگاه معتادان کرده اند و کنارش در زمین کوچکی تاب گذاشته اند که کودکان و نوجوانان بازی می‌کنند و همزمان رفت و آمد معتادان را به داخل این خانه و خوابگاه نظاره‌گر هستند و مشخص نیست از مشاهده این صحنه‌ها چه تاثیراتی بپذیرند.

در کوچه غفار 4 هم چندهفته قبل، خانه مادر دختر معلولی بر اثر بارندگی تخریب شد و قرار بود بهزیستی بازسازی کند که تاکنون اقدامی نشده است. تعدادی از اهالی محله برای مادر و دختر معلولش خانه‌ای را در محله کمربندی اجاره کرده اند و بیعانه داده‌اند، اما برای تأمین اجاره 500 هزار تومانی مشکل دارند. هزینه‌های معلول هم زیاد است و حامی ندارند. منتظرند تا بهزیستی خانه اش را از نو بسازد.

معلول دیگر همچنان با ویلچر خرابش بنزین می‌فروشد تا کمک خرج مادرش باشد و هیچ حمایتی نمی‌شود. امثال وی دراین محله زیاد است و فریاد بی‌صدایشان شنیده نمی‌شود.
طرح فاضلاب در محله اجرا نشده است و خانه‌ها انشعاب ندارند و فاضلاب در برخی کوچه‌ها روان است و کودکان در همین فاضلاب بازی می‌کنند. سرنوشت کودکان محله در کوچه‌هایی است که در برخی فاضلاب روان است و برخی کوچه‌ها پاتوق معتادان است و در هر دو سرنگ‌های آلوده معتادان هم آنها را تهدید می‌کند.

بافت فرسوده

تعدادی از اهالی محله هم از بی‌توجهی دولت به مشکل خانه های فرسوده شان گلایه‌مندند که براثر بارندگی فروردین ماه دچار خسارت شدند و حتی مانند استان‌های دیگر تسهیلات بلاعوض و تسهیلات بدون بهره به آنها ندادند و فقط اعلام شد که سه میلیون تومان وام با ضامن کارمند پرداخت می‌کنند که با این مبلغ حتی دستمزد استاد و بنا را نمی‌شد پرداخت کرد، تا چه برسد به خرید مصالح و بازسازی دیوار و سقف‌هایی که تخریب شدند و هنوز هم دولت اقدامی نکرده است.

یکی از اهالی از وجود چندین خانه در محله با عناوین مختلف برای معتادان گلایه دارد و می‌گوید: دولت گویا توجه به معتادان را در اولویت دارد و ساکنان را فراموش کرده است، درحالی‌ که مردم می‌خواهند تمام معتادان را از این محله جمع‌آوری کنند و اجازه ندهند از هر نقطه کشور وارد محله شوند و آن‌ها را به خارج از شهر ببرند و در آنجا نگهداری کنند؛ نه اینکه در کوچه‌های محله می‌خورند و می‌خوابند و تزریق و استعمال می‌کنند و از طریق پنجره، دست‌شان را وارد برخی از خانه‌ها می‌کنند و با سرنگ تزریق می‌شوند. سرنگ‌هایی که دهها مرتبه مصرف می‌شوند و آلودگی را به همدیگر منتقل می‌کنند و همین سرنگ‌ها هم در کوچه‌ها انداخته می‌شوند و یا وارد زباله‌هایی می‌شوند که برای کارگران و رفتگران شهرداری هم خطرآفرین هستند. زباله‌هایی که همین معتادان و... بر روی زمین پخش می‌کنند و زباله‌های خشکش را جدا می‌کنند و می‌فروشند. خانه‌ها و کوچه‌هایی که معتادان، ساقی‌ها و... هستند هم شناخته شده‌اند و از دستگاه‌های نظامی و امنیتی می‌خواهیم نسبت به پاکسازی کوچه‌ها و این خانه‌های آلوده و خطرآفرین اقدام کنند.

ایستگاه پلیس و پایگاه بسیج

برخی از اهالی می‌گویند اگر یک کلانتری یا ایستگاه پلیس در محله بود، به طور حتم امنیت محله افزایش می‌یافت که پیگیری‌های چندساله اثرگذار نبوده است. برخی دیگر می‌گویند اگر تامین امنیت محله را به بسیج و سپاه واگذار کنند، بسیاری از مشکلات ناامنی و عرضه مواد و مشروب در محله برطرف می‌شود تا جوانان و خانواده‌های زیادی قربانی نشوند. بایستی گشت محله وجود داشته باشد تا امنیت را برقرار کنند. بایستی برای جوانانی که جلوی کوچه‌ها بیکار نشسته‌اند، هم برنامه‌ریزی کرد تا وقتشان پر شود و به سمت مواد و ... نروند.

یکی از معتمدین محله هم با قدردانی از فرماندار بندرعباس که چند روز پیش با معتمدین محله جلسه‌ای در فرمانداری داشت و خواسته‌های شان را شنید و قرار بود که از این محله هم بازدیدی داشته باشد، هم گفت: امیدواریم این وعده زودتر محقق شود و از آن طرف اهالی خواسته‌شان این است که واگذاری سند در این محله نیز مانند محله چاهستانی‌ها باشد، وگرنه با قیمت‌هایی که شهرداری اعلام کرده است، مردم و ساکنان توان پرداخت هزینه دهها میلیون تومانی را برای اخذ سند ندارند و خانه‌ها روزبه روز فرسوده‌تر می‌شوند و فرو می‌ریزند.

فروردین ماه هم سقف و دیوار تعداد زیادی از خانه‌ها تخریب شد و تاکنون اقدامی نشده است و مردم هم توانایی مالی برای بازسازی و تعمیر ندارند و انتظار بود که دولت از آنها حمایت کند که متاسفانه این‌گونه نشد. انتظار داریم که عزم جدی برای بازسازی محله، واگذاری سند املاک به ساکنان، لاین‌بندی و بازگشایی معابر، جمع‌آوری معتادان، مواد فروشان و مشروب‌فروشان وجود داشته باشد و مردم را از این وضعیت نجات دهید.

یکی دیگر از معتمدین محله هم از اعضای شورای شهر می‌خواهد مصوبه‌شان در خصوص بهسازی محله آیت‌الله غفاری ( شهناز) به گونه ای باشد تا ساکنان بتوانند سند خانه‌هایشان را با همان قیمت ارزان اخذ کنند و با تسهیلات نوسازی نسبت به بازسازی خانه‌هایشان اقدام کنند. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد و خانه‌ها نوسازی نشوند، روزبه روز بر تعداد خانه‌های تخریبی افزوده می‌شود و جان ساکنان هم در معرض خطر قرار می‌گیرد.

منبع: فارس

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها