ماجرای بچه دار شدن "خاطره" توسط پدر پلید+عکس
خاطره 23 ساله افغانی در صحبت هایش با مددکار اجتماعی راز تجاوز های کثیف پدرش را فاش کرد.
به تازگی گفت و گویی از مانی موسوی در رسانه ها پخش شد که زندگی دردناک زنی 23 ساله را به تصویر کشیده بود.
زن جوان، خاطره 23 ساله در مصاحبه اجتماعی با مانی موسوی مددکار اجتماعی افغانستانی پرده از زندگی کثیفش با پدر هوسبازش برداشت.
خاطره این زن دردکشیده در حالی که چشمانش مملو از اشک بود گفت: 13 سال داشتم که یک شب توسط پدرم مورد تجاوز قرار گرفتم. در آن شب تاریک هیچ کس فریاد های دردآلود مرا نشنید و به سراغم نیامد چرا که در بین افغانی ها اقوام نزدیک دختر اعم از پدر، برادر، عمو، دایی و سایر آشنایان اختیار دارند که هر طور که بینشان رسم است با دختر برخورد کنند حتی اگر این کار تجاوز به او باشد.
خاطره در ادامه گفت: از آن شب مخوف تاکنون که 23 سال دارم توسط پدرم مورد تجاوز قرار گرفتم و از زمانی که به دوران بلوغ رسیدم متعدد از او باردار شدم و از ترس آبرویم که کسی متوجه مادر شدن ناگهانی و فرزند حرامم نشود تا پایان 9 ماهگی در زیرزمین خانه خودم را حبس می کردم و پس از زایمان به صورت پنهانی به بیابان های اطراف محل زندگی ام می رفتم و نوزادم را آن جا رها می کردم تا بمیرد. این ماجرا ادامه داشت تا این که نهمین فرزندم را که نامش زینب است اکنون 3 سال دارد به دنیا آوردم. با این که می دانم فرزندم حاصل هوسباز های کثیف پدرم است و حرام است اما بی نهایت دوستش دارم و وابستگی عمیقی نسبت به او احساس می کنم.
زن جوان از دوران بارداری اش این چنین گفت: در دوران بارداری های متعددم به دلیل ترس از آبرو زمان زایمانم که به زیر زمین می رفتم خودم با وسایل هایی که در خانه داشتم فرزندم را بدون هیچ کمکی به دنیا می آوردم و آخرشب زمانی که پدرم به خانه می آمد با این که می دانست نوزاد متولد شده فرزند حرام خودش است اما با این حال مرا و نوزاد تازه متولد شده ام را به باد کتک می گرفت تا بیهوش شویم.
مانی موسوی که به شدت از زندگی خاطره متاثر شده بود با انتشار تصویر خاطره و فرزندش و زندگی متاثرکننده شان از مردم افغانستان و دولت خواست تا به کمک او بیایند و پدر هرزه را به سزای اعمالش برسانند.
منبع: رکنا
1696
جان مادرتان همچی چیزها را به هیچ وقت رسانه ای نکنید مگر میشود گرچه باورش ناممکنه اما از ناراحتی سردرد شدید گرفتم و خیلی گریه کردم من خودم پنجاه سالمه تو عمرم خیلی داستان واقعی دیدم و شنیدم اما این دیگه عرش خدا را بلرزه میاره پناه میبریم به خدا
دروغ است دوست عزیز به اینشایعه ها توجه نکنید
واقعا درد ناکه من خیلی چیزا دیدم با عمو و خاله حتی پدر هم فهمیدم ودیدم خیلی سخته
بخدا منم حالم باهاش بدشده اما دنیا خیلی کثیفه
چرااشاعه فسادمی کنید ؟آیازمان آن فرانرسیده است که ازخدا بترسید
پناه بر خدا
لطفا همچین مطلبی را دوباره درج نکنید. برای نوجوانان و جوانان بد آموزی دارد.شاید این بخشی از فرهنگشان باشه.شما را به خدا بس کنید