لیگ باارزش ما!

بعد از ۱۸ سال احساس کردم این لیگ ما هم برای خودش ارزش‌هایی دارد؛ تقریباً تمام شاخص‌های یک فوتبال امروزی را داشت و تب آن سرتاسر ایران را گرفته بود.

لیگ باارزش ما!

مسجدسلیمان پایگاه اولیه ایجاد فوتبال در هیجان ماندن و رفتن چه حالی داشت و گیلان تمام بقای خود را از تیم گرفته بود و در کمال ناامیدی به استقلال تهران سپرده بود تا شاید اجازه دهند سپیدرود از کنار شهر آن‌ها آسان عبور کند. چه غم‌انگیز شبی بود در رشت که تیم را یک سال به دست این و آن دادند و در نهایت آچار فرانسه فوتبال هم نتوانست آن را نجات دهد و رشت سقوط کرد. حالا باید با چراغ به دنبال صومی‌ها و صالح‌نیا‌ها برای سپیدرود و ملوان بگردیم. انسان‌هایی دلسوز که با دست خالی فوتبال گیلان را سر پا نگه داشتند و به امروز رساندند. خدا کند سپیدرود هم مانند چوکا، داماش و ملوان به حالت غرق در آب‌های شمال رها نشود، حیف از سپیدرود ...! در مسجدسلیمان داستان دیگری بود.

آن‌ها به سبک بچه‌های ریودوژانیرو شرایط را برای ماندن مهیا کرده بودند. ذوب‌آهن می‌دانست به کدام نقطه حساسی از جغرافیای ایران می‌رود. همه فکر می‌کردند این ذوب‌آهن به راحتی نفت مسجدسلیمان را می‌برد و بازمی‌گردد، اما منصوریان می‌دانست چه کار دشواری در پیش دارد و خوب می‌دانست باید ساق‌های بازیکنانش را برای نبرد قاره‌ای حفظ کند و از این میعادگاه بقا و حیات جنوبی سالم بیرون بیاید. کار ذوب‌آهن آسان نبود و مسجدسلیمانی‌ها با یک استراتژی (ورزشی، اجتماعی، مردمی و...) به هدف خود رسیدند و این حرکت معنا دارد و علاقه و پایداری جنوبی‌ها به فوتبال را می‌رساند که در شرایطی حساس متحد می‌شوند و همین دلیل ماندن آن‌ها شد و سپیدرودی‌های درشت شهر رشت آن را نداشتند و یا به آن توجه نکردند که در هفته بیست و ششم تصمیم به ماندن سپیدرود بگیرند. افسوس از اختلاف، از منیت‌ها و دسته‌بندی‌های حاکم بر فوتبال رشت! که حتی آذین بستن با ستاره‌ها را بر لباس فوتبال خود نیک نمی‌دانند.


از قهرمان هم بگوییم که با برنامه‌ترین تیم لیگ بود و روند اداره تیم از نظر فنی چگونه روی مدیریت غیرفنی هم اثر گذاشت و آن‌ها را به دنبال اهداف تعیین شده به دنبال خود کشاند. یک مربی که در فوتبال حرفه‌ای امروز زندگی‌اش و شغلش فوتبال است و صبح تا شب برای موفقیت در شغل خود تلاش می‌کند و به دلیل وقت گذاشتن، برنامه داشتن و اهمیت دادن به مسئولیتش حتی با از دست دادن ستاره‌هایش به هدف خود رسید. برانکو به معنای واقعی یک مربی است که تمام‌وقت در اختیار تیمش است. تیم او در بازی آخر که بسیار هم حساس بود با یک استراتژی سنجیده به پیروزی رسید و توجه نکرد من و غیر چه می‌گوییم و بودیمیر را فیکس به میدان فرستاد و با گل او جام را گرفت. این قهرمانی معنا‌های بسیاری دارد و نمی‌دانیم تا چه اندازه در ماندن و حضور پررنگ پرسپولیس در جامعه ما تأثیر دارد و به تاریخ این باشگاه چه کمک‌هایی می‌کند. این پرسپولیس باید به هیئت مدیره و مدیرعامل خود نیز افتخار کند.

زمانی که فوتبالی‌هایی، چون کاشانی، رغبتی، نبی، مهرداد هاشمی و ایرج عرب را دارد باید این نتیجه هم حاصل شود. مدیرعاملی که با شجاعت از نداری‌ها و مشکلات حرف می‌زند، اما کار خود را به نحو احسن انجام می‌دهد. جمعه شب در مسجدسلیمان جام قهرمانی در دست‌های مدیریت، برانکو و بازیکنان بود و این همدلی ستودنی است؛ و پیشکسوتانی که اثرات آن‌ها را به وضوح در پرسپولیس می‌بینیم؛ علی پروین، حسین کلانی، محمد پنجعلی، محمد زادمهر و جمعی عظیم از بزرگان گذشته پرسپولیس که جایشان خالی است، مهراب شاهرخی، دهداری، شیرزادگان، بهزادی، آشتیانی و... به درود!

جهانگیر کوثری

منبع: خبرورزشی

2034

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها