بیشتر در توالت‌های عمومی می‌خوابیدم و با یک کاسه سوپ در روز زنده می‌ماندم، اکنون یک میلیونر هستم

"حسین اوزِر" ۷۴ ساله در حال افتتاح یک رستوران استیک هاوس و ماهی تازه در مرکز لندن است، این میلونر فاش ساخته که زمانی فقیر بود بدان معنا که مجبور شد تنها با یک کاسه سوپ در روز زنده بماند و رویا‌های او برای افتتاح یک رستوران نیز دقیقا به همین خاطر بود.

بیشتر در توالت‌های عمومی می‌خوابیدم و با یک کاسه سوپ در روز زنده می‌ماندم، اکنون یک میلیونر هستم

این سرآشپز که در روستایی در تومات در مشال ترکیه متولد شد می‌گوید دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته است. او در سال ۱۹۷۵ میلادی در سن ۲۱ سالگی سفری پنج روزه را با اتوبوس به لندن برای یادگیری زبان انگلیسی آغاز کرد به این امید که رویای خود را برای داشتن یک رستوران محقق سازد. او در طول مدتی که در لندن بود در توالت‌های عمومی می‌خوابید و هر روز یک کاسه سوپ ترش و یک تکه نان می‌خورد و شب‌های طولانی را برای یادگیری حرفه اش کار می‌کرد.

او می‌گوید: "من کودکی سختی را پشت سر گذاشتم و نامادری‌ای با مسموم کردن ام سعی داشت من را از بین ببرد. مادرم من را فرستاده بود تا اسلحه‌ای بخرم تا پدرم را بکشم و سپس خانواده ام کاملا من را طرد کردند. می‌دانستم این زندگی آن چیزی نبود که برای خود می‌خواستم".

پدر و مادر حسین زمانی که او پسر بچه‌ای کوچک بود از یکدیگر طلاق گرفتند و حسین اوزر با این احساس که والدین اش او را نمی‌خواهند بزرگ شد. در نهایت، این پدر بزرگ اش بود که از او نگهداری کرد. او در سال ۱۹۶۷ میلادی به استانبول رفت و در آنجا به شستن ظروف در رستوران پرداخت. هشت سال بعد او به اندازه کافی پول پس انداز کرده بود تا هزینه سفر با اتوبوس به لندن را تامین کند که شروعی جدید برای این سرآشپز بود.

او در یک مغازه دونر فروشی در منطقه می‌فر شغلی پیدا کرد و همزمان در کلاس‌های زبان انگلیسی نیز شرکت کرد. او در سال ۱۹۸۱ میلادی زمانی که سرآشپزی نوپا بود با دریافت وام ۷۵۰۰ پوندی از بانک NatWest مغازه دونر فروشی‌ای که در آن کار می‌کرد را از صاحب اش خریداری نمود.

پیشتر در توالت‌های عمومی می‌خوابیدم و با یک کاسه سوپ در روز زنده می‌ماندم اکنون یک میلیونر هستم/ خوانده شد

او می‌گوید غذای فست فودش طرفداران زیادی پیدا کرد، اما با گذشت زمان منوی رستوران برای مشتریان تکراری و خسته کننده شده بود و آنان مشتاق آیتم‌های تازه‌ای بودند. حسین از دو متخصص تغذیه کمک گرفت تا منوی غذایی را تغییر دهد و گوشت کبابی، ماهی و دسر‌هایی با الهام از غذا‌های ترکی را سرو کرد.

او به سرعت موفق شد شعب دیگری از رستوران را در خیابان سنت کریستوفر در قلب منطقه خرید وست اِند لندن افتتاح نماید. او می‌گوید که اکنون گذشته اش را برای الهام بخشیدن به دیگران بازگو می‌کند و می‌افزاید انگیزه پشت سر تازه‌ترین سرمایه گذاری اش صرفا "خوشحال کردن مردم" بوده است. سومین رستوران زنجیره‌ای افزوده شده به سوفرا بالیک و سوفرا استیک پس از کسب مجوز از شورای وست مینستر تا چد هفته آینده در خیابان مولتون جنوبی افتتاح خواهد شد.

حسین می‌گوید: "من به پول نیاز ندارم فقط می‌خواهم مردم را خوشحال کنم. با توجه به گذشته ام شاید باید بیش‌تر برای خودم بخواهم جمع کنم، اما ترجیح می‌دهم به دیگران ببخشم".

او می‌گوید که مقداری از درآمد حاصل از رستوران جدیدش به موسسات خیریه مختلف و هم چنین به مدرسه آشپزی که در ترکیه در حال ساخت است اختصاص خواهد یافت.

منبع: فرارو
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 15
  • ناشناس
    2

    آورین به تو

  • ناشناس
    1

    افرین ،بارک الله به پشت کارت و سر پر کلاغیت

  • مث من
    1

    رویاهای خود را دنبال کنید
    ایمان داشته باشید
    از ایمان و باور و پشتکار و پایبند بودن به رویاهایتان

    روزی بدان میرسید

  • ناشناس
    1

    درود بر شرفت،هیچ وقت کارهای خیریه و کمک به انسانهای نیازمند را فراموش نکن و دست آنها را بگیر که مثل خودت توانمند شوند

  • ناشناس
    1

    یک سئوال ،اگر درایران بود وهمین داستان ومشقت و پشتکار را داشت به این درجه از موفقیت می رسید ؟

    نظرات شما -
    • ناشناس
      3

      اگر ایران بود الان باخاک یکسان شده بود .تماممممممم

  • ناشناس
    2

    خدا بزرگه.

  • ناشناس
    3

    عمو چون تو یه کشور دیگه غیر از این کشور بودی

  • رضا
    1

    تازه خیلیا میگن مهاجرت خوب نی . بیا اینم مهاجرت کرده از این رو به اون رو شده

  • محسن
    2

    آیا مسول یا بزرگواری هست کمک کنه، به امام حسین قسم من کلاهبردار نیستم، من کارگر سرگزر چند روزه کار گیرم نیامده دو تا بچه کوچیک دارم و سه ماهه اجاره ندادم و صاحبخانه داره بخاطر ۳میلیون بیرونم میکنه، به همین خدای بالای سر یکی از کلیه هام فروختم خرج بیماری زنم کردم و الان باز بیماریش برگشته و جلوی چشمام داره از بین می‌ره اما نمیتونم حتی دکتر ببرم و نجاتش بدم، به همین محرم عزیز دو تا بچه هام دو شبه چیزی نخوردن و الان با شکم گرسنه چشم انتظارن و نمیدانم با چه رویی دست خالی به خانه برم، بقرآن جز بغض هیچ کار نمیتونم کنم
    تو را به جون عزیزتون و بخاطر خدا کمکم کنید
    5859831228932389
    محسن ب

  • محمد
    2

    سلام دوستان پيغمبر فرمون بخدا قسم اگر کسی در شهر که روزی نداشت اول منزل دوم اگر نشود بد شهر وسوم اگر نشود بد کشور روزی تو در این سه جا است هجرت برای اینسان خیلی خوب است دعا من پشت سرتان است

    نظرات شما -
    • ناشناس
      1

      خودت فهمیدی چی نوشتی

  • راحتن
    1

    عکس رو نگاه کنین
    خیلی جالبه
    آزادی و احترام
    زن با حجاب
    صندلی اون طرفی
    خانوم بی حجاب
    راحت آزاد بدون دعوا و فحش دادن
    کاری به کار هم ندارن

  • یو
    0

    انسانواقعی هستش خدا به آخرتت در بهشت برات باز کنه که خیلی بهتر از این دنیا وآدمای حسودو بد اخلاق نامرد

  • نرگس
    0

    آفرین به اراده حسین آقا خدا برکت بیشتری بهت بده و همچنان شعبه هایی بینهایت

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها