راز بن سلمان و روزنامه نگار منتقد/ خاشقچی درباره بن‌سلمان چه گفته بود که به دستور او کشته شد

به گزارش خبر فوری ، بیش از چند روز است که از گم شدن جمال خاشقچی، روزنامه نگار و منتقد عربستانی می‌گذرد. در این بین بسیاری معتقدند که خاشقچی بدون شک به دستور محمد بن سلمان، ولی عهد عربستان سعودی در کنسولگری این کشور در ترکیه کشته شده است. بسیاری این تئوری را تایید می‌کنند. "سر جان ساورز" که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ ریاست ام آی ۶ را بر عهده داشت، اعلام کرد تمامی شواهد نشان می دهند که بن سلمان مسئول کشته شدن خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول است.

اما چرا بن سلمان دستور به حذف خاشقچی داده است؟ بسیاری معتقدند انتقادات خاشقچی منجر به تحریک بن سلمان برای به قتل رساندن این روزنامه نگار معترض شده است.

خاشقچی حدودا یک ماه قبل از ناپدید شدنش در کنسولگری عربستان واقع در استانبول، بن سلمان(ولی عهد عربستان سعودی) را حاکم خودخواه و جاه طلبی نامید که نابرخردانه عمل می‌کند و اول شلیک می‌کند و بعد فکر می‌نماید.

خاشقچی قبل از مفقود شدنش هم می‌دانست که در خطر است به همین دلیل هم از عربستان فرار کرد و به آمریکا گریخت.

انتقادات خاشقچی از بن سلمان ریشه در گذشته دارد. او بارها و بارها بن سلمان را با دیکتاتورهای تاریخ مقایسه کرده بود و تاکید نموده بود که او(بن سلمان) مسیر اشتباهی را در پیش دارد.

نظرات و انتقادات کلی خاشقچی از بن سلمان و حکومتش به سه دوره مختلف تقسیم می‌شود. در ابتدا خاشقچی نسبت به بن سلمان بسیار خوشبین بوده است اما کم کم نسبت به او بدبین شده و او را دیکتاتور عربستان می‌نامد. این سه دوره فکری در زیر خلاصه می‌گردد:

الف. خاشقچی اولا اعتقاد داشت که عربستان سعودی به کسی مانند محمد بن سلمان نیاز دارد. از نظر خاشقچی، حرکت تحولی عربستان از جامعه ای سنتی به مدرن به آرامی بود و عربستانی ها نیاز به درک اوضاع و تحولات جهان داشتند. بنابراین جوانی مانند بن سلمان می‌توانست این تحول را سریع تر کند.

ب. اما خاشقچی معتقد بود بن سلمان باید حد خود را بشناسد و صرفا به عنوان ولی عهد( نفر دوم حکومت آل سعود) فعالیت کند. در مورد بن سلمان دو نکته‌ی متناقض وجود دارد. از جهتی، او جوانی اصلاح طلب است که می‌خواهد عربستان را تغییر دهد و اقتصاد آن را در مسیری درست هدایت کند. از جهت دیگر، او برای نیل به اهدافش دست به سرکوب گسترده می‌زند و دقیقا به عنوان یک دیکتاتور عمل می‌کند. این دو هدف در تناقض با یکدیگر هستند و تنها راه حلش این است که بن سلمان مقام و حد خود را بشناسد و در امور شاه سعودی دخالت نکند.

ج. خاشقچی کم کم امید خود را به بن سلمان از دست داد و او را دیکتاتور خودکامه و جاه طلبی نامید که ابتدا عملی را انجام می‌دهد و بعد به آن فکر می‌کند. خاشقچی معتقد بود که بن سلمان خود محوری است که حتی هیچ یک از مشاوران و اطرافیانش را قبول ندارد. او در حقیقت، جباری است که تنها به خود اعتقاد دارد و با خود محوری عربستان را به سمت نابودی می‌برد.

آنچه مشخص است این است که بن سلمان مانند هنری هشتم است که با سرعت باورنکردی و با دیکتاتوری محض، شرایط انگلستان را تغییر داد و کلیسای انگلستان را از زیر یوغ پاپ بیرون آورد و آن را ملی کرد. ولی عهد جوان سعودی هم مانند هنری هشتم سعی در تغییر سریع عربستان و تبدیل آن از کشوری سنتی به کشوری مدرن و شبه غربی (در سه زمینه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) دارد. او برای تحقق این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نیست و با جباریت محض، تمامی مخالفان خود را از سر راه برمی‌دارد. چه آن مخالف شیخی شیعه باشد و چه ثروتمندترین عربستانی عضو خاندان سعودی.

این دقیقا چیزی بود که خاشقچی به درستی دریافت. تبدیل تدریجی( و البته سریع) ولی عهد جوان به دیکتاتوری تمام عیار که تمام امور را به دست گرفته، تنها می‌اندیشد، تنها تصمیم می‌گیرد و تنها عمل می‌کند. بن سلمان به همین دلیل، تصمیم به حذف این روزنامه نگار و منتقد عربستانی گرفت و آن را در کنسولگری عربستان در استانبول از بین برد.

اکنون باید دید که انتقادات خاشقچی توسط سایر روزنامه نگاران پیگیری شده و منجر به تغییر اوضاع عربستان می‌شود یا نه؟

منبع: آگزیوم . خبر فوری

38