بازخوانی فعالیت های ۴۴ ساله جامعه روحانیت مبارز/ خاتمی و موسوی خوئینی ها چرا ساز جدایی زدند؟

در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، تنها حزبی که پیش از ابتدای انقلاب ایجاد شده و فعالیتش تا به امروز به‌عنوان تشکل رسمی تداوم داشته، «جامعه روحانیت مبارز» است و دیروز آنها وارد چهل‌وچهارمین سال شدند که فعالیت سیاسی را آغاز کرده و در این مسیر فرازوفرودهای زیادی را تجربه کرده‌اند.

بازخوانی فعالیت های ۴۴ ساله جامعه روحانیت مبارز/ خاتمی و موسوی خوئینی ها چرا ساز جدایی زدند؟

روندی که نشان می‌دهد آنها را باید فعال‌ترین حزب سیاسی تاریخ جمهوری اسلامی و به عبارتی ریش‌سفید احزاب راست در ایران دانست. حزبی که چهره‌های شاخص زیادی را مانند مرتضی مطهری، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، محمدرضا مهدوی‌کنی، علی‌اکبر ناطق‌نوری و... در طول این سال‌ها در دل خود دیده است.

ایجاد و انشعاب

در آخرین سال عمر دولت پهلوی (سال ۱۳۵۶)، پیشنهاد تاسیس و گردهم آمدن روحانیون توسط امام خمینی داده شده و آیت‌الله مرتضی مطهری مامور به تشکیل حزبی با محوریت روحانیون می‌شود. روند نگارش اساس‌نامه آغاز می‌شود و در آستانه انقلاب نگارش این اساس‎‌نامه به پایان می‌رسد اما تولد رسمی آن را باید در ۲۰ آذر ۱۳۵۸ دید که به «جامعه روحانیت مبارز تهران» تغییر نام می‌دهند، (البته در ۲۰ آذر سال ۹۷ هم اعضایش تصمیم به تغییر نامش به «جامعه روحانیت مبارز کشور» کردند) و از آن تاریخ به صورت رسمی وارد عرصه سیاست کشور شده و در تلاش برای رقابت‎های سیاسی و به‌دست آوردن کرسی‌های نهادهای مختلف مشغول فعالیت متفاوتی شدند. در آن مقطع فضل‌الله محلاتی، دبیرکل جامعه روحانیت می‌شود اما در سال ۶۰ جای خود را به محمدرضا مهدوی‌کنی می‌دهد؛ جایگاهی که تا سال ۱۳۹۳ در اختیار او بود و در همان مقطع مهم‎ترین اتفاق در درون جامعه روحانیت مبارز رخ می‌دهد.

در سال ۱۳۶۶، روحانیون چپ‌گرا از جامعه روحانیت مبارز انشعاب کرده و با موافقت امام خمینی «مجمع روحانیون مبارز» را تشکیل می‌دهند تا از آن به بعد عملاً تبدیل به رقیب هم شوند. علی‌اکبر محتشمی‌پور در ویژه‌نامه روزنامه بیان در سال ۱۳۷۸ درباره پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت مبارز گفته است: «در این زمان آقای سیدمحمد خاتمی و موسوی‌خوئینی‌ها به دیدن آقای کروبی رفته و با توجه به جمع‌بندی‌های به‌عمل‌آمده در مورد عملکرد جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد انشعاب و تأسیس یک تشکیلات روحانی مستقل از جامعه روحانیت مبارز مطرح شد. از این رو تصمیم بر این شد که آقای کروبی و موسوی‌خوئینی‌ها در مورد تشکیل این تشکیلات جدید با امام صحبت کنند و نظر موافق ایشان را جلب نمایند و با توجه به آنکه در آن زمان آقای کروبی در بیمارستان بستری بود آقای خوئینی‌ها به تنهایی در اسفندماه سال ۱۳۶۶ با امام ملاقات کرد و برخلاف آنچه برخی تصور می‌کردند امام با ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت موافقت کردند.»

تحول مهم دیگر در جامعه روحانیت، تغییر اسم آنها در سال ۹۷ و در دوره‌ای است که محمدعلی موحدی‌کرمانی ریاست این حزب را بر عهده داشته است. آنها در این سال به «جامعه روحانیت مبارز کشور» تغییر نام می‌دهند و پس از این تغییر نام، دبیرکلی بر عهده مصطفی پورمحمدی است.

جامعه روحانیت مبارز و یازده دوره مجلس

مجلس اول - در اولین دوره از انتخابات مجلس، آنها اقدام به انتشار لیستی ائتلافی با نام «ائتلاف بزرگ» کردند؛ ائتلافی که در کنار جامعه روحانیت، احزاب «جمهوری اسلامی، مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان، نهضت زنان مسلمان، سازمان فجر اسلام، اتحادیه انجمن‌های اسلامی شهرری و بنیادالهدی» قرار گرفتند. بیش از ۳۶‌درصد کرسی‌ها به آنها رسید تا اکثریت شده و همچنین اکبر هاشمی‌رفسنجانی یکی دیگر از اعضای جامعه روحانیت رئیس مجلس شد.

مجلس دوم - در این دوره هرچند برخلاف دوره قبل خبری از ارائه لیست ائتلافی با حزب جمهوری اسلامی نبود، اما به هر ترتیب آنها همراه با حزب جمهوری اسلامی توانستند با کسب ۱۳۰ کرسی مجلس، اکثریت را داشته باشند و ریاست هاشمی‌رفسنجانی بر مجلس ادامه پیدا کرد.

مجلس سوم – مهم‌ترین اتفاق پیش از برگزاری انتخابات دوره سوم، انحلال حزب جمهوری اسلامی و انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز بود که در نهایت منجر به ارائه دو لیست مجزا از سوی جامعه روحانیت و مجمع روحانیون شد که البته این لیست‌های مجزا دارای گزینه‌های مشترک بودند. اگرچه در این دوره نتوانستند اکثریت آرا را به دست آورند اما به هر ترتیب ۱۰۰ نفر از اعضا، تحت حمایت آنها در این دوره به مجلس راه یافتند و البته هر دو جریان اکثریت و اقلیت با ریاست اکبر هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان رئیس مجلس هم‌نظر بودند اما پس از اینکه هاشمی رئیس‌جمهور شد، ریاست در اختیار مهدی کروبی از مجمع روحانیون مبارز قرار گرفت.

مجلس چهارم – قاطع‌ترین پیروزی جامعه روحانیت مبارز در این دوره به‌دست آمد. آنها و حامیان‌شان با ۱۳۴ نماینده، دارای اکثریت در مجلس شدند و یکبار دیگر ریاست مجلس به یکی از چهره‌های شاخص جامعه روحانیت مبارز به نام علی‌اکبر ناطق‌نوری رسید.

مجلس پنجم – در این دوره با عدم ارائه لیست از سوی مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی تبدیل به رقیب اصلی جامعه روحانیت شد ولی باز هم در روند اکثریت بودن آنها خللی ایجاد نشد و بیش از ۴۴‌درصد کرسی‌های مجلس و همچنین صندلی ریاست (ناطق نوری) به آنها رسید.

مجلس ششم - در فضای پس از دوم خرداد در آستانه انتخابات مجلس ششم، بحثی در میان تشکل‎های تحت عنوان جنبش دوم خرداد درباره قرار دادن نام اکبر هاشمی‌رفسنجانی از اعضای جامعه روحانیت مبارز صورت گرفت، در نهایت دوم‌خردادی‌ها با وجود تمایل حزب کارگزاران و برخی چهره‌های جناح چپ برای چنین تصمیمی، قرار را بر این گذاشتند تا در صورتی که چنین چهره‌هایی در لیست جناح مقابل نباشند؛ در لیست قرار بگیرند. با قرار گرفتن نام هاشمی‌رفسنجانی در لیست ائتلافی مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز با عنوان «جبهه پیروان خط امام و رهبری» هاشمی در لیست جناح چپ قرار نگرفت. در این ائتلاف جناح راست علاوه بر آنها، تشکل‌هایی مانند مؤتلفه هم حضور داشتند اما این لیست مشترک هم نتوانست مانع از سنگین‌ترین شکست انتخاباتی آنها تا به آن روز در مجلس شود و تنها نزدیک به ۱۹درصد کرسی‌ها به آنها رسید و البته یکبار دیگر ریاست مجلس از جامعه روحانیت گرفته شد و به مهدی کروبی از مجمع روحانیون رسید.

مجلس هفتم – ردصلاحیت‌های گسترده در این دوره عامل مهمی شد تا آنها بتوانند شکست در دوره گذشته را با ارائه لیستی ائتلافی تحت عنوان «لیست آبادگران» جبران کنند و باز هم اکثریب مجلس را با نزدیک به ۶۸درصد کرسی‌ها به‌دست آورند و پس از آن هم ریاست از جناح چپ گرفته شد و این‌بار به غلامعلی حدادعادل از همان لیست آبادگران رسید.

مجلس هشتم – روند اکثریت داشتن آنها در این دوره هم ادامه پیدا کرد. این بار لیستی تحت عنوان «جبهه متحد اصول‌گرایان» ارائه شد و توانست ۲۱۷ کرسی مجلس را به‌دست آورد.

روند فعالیت آنها طی ۱۳ دوره انتخابات ریاست‌جمهوری روند پرفرازونشیبی بوده؛ به‌گونه‌ای‌که هم پیروزی به‌دست آورده، هم شکست خورده و هم سکوت کرده‌اند

مجلس نهم – جبهه متحد اصول‌گرایان در این دوره هم با محوریت جامعه روحانیت اقدام به ارائه لیست کرد و توانست بیش از ۴۳‌درصد کرسی‌های مجلس را به‌دست آورد و علی لاریجانی از همین لیست به ریاست بر مجلس ادامه دهد.

مجلس دهم – در این دوره، سومین شکست آنها در تاریخ انتخابات‌های مجلس به ثبت می‌رسد، لیست مشترکی تحت عنوان «ائتلاف بزرگ اصول‌گرایان» منتشر شد و تنها توانست ۳۲‌درصد کرسی‌ها را به‌دست آورد البته به‌رغم این موضوع، ریاست مجلس همچنان با علی لاریجانی ماند.

مجلس یازدهم – در این دوره، یک‌بار دیگر ماجرای پیش از مجلس هفتم تکرار شده و با ردصلاحیت‌ها، فرصت اکثریت شدن برای آنها فراهم می‌شود. هرچند اختلافاتی در این میان وجود داشت اما در نهایت از لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب حمایت کرده و ۱۱۷ کرسی مجلس به آنها رسیده و محمدباقر قالیباف از همان لیست رئیس مجلس می‌شود.

جامعه روحانیت مبارز و ریاست‌جمهوری

روند فعالیت آنها طی ۱۳ دوره انتخابات ریاست‌جمهوری روند پرفرازونشیبی بوده؛ به‌گونه‌ای‌که هم پیروزی به‌دست آورده، هم شکست خورده و هم سکوت کرده‌اند. در اولین دوره از ابوالحسن بنی‌صدر حمایت کردند و نامزد مورد نظر آنها به ریاست دولت رسید؛ هرچند عمر دولت بنی‌صدر کوتاه می‌شود البته که پیش از تصمیم برای رای به عدم کفایت رئیس‌جمهور این تشکل با او به مشکل خورد. آیت‌الله مهدوی‌کنی، دبیرکل پیشین جامعه روحانیت مبارز در کتاب خاطرات خود درباره حمایت از بنی‌صدر نوشته است: «آقای موحدی‌کرمانی و آقای شاه‌آبادی هم در حزب جمهوری اسلامی بودند هم در جامعه روحانیت، البته جمع زیادتری نظرشان به آقای بنی‌صدر بود. نقل می‌کنند که این جمع، ‌شاخص‌شان آقای خسروشاهی بود. ما احساس می‌کردیم که ایشان بیشتر طرفداری می‌کرد. ایشان نسبت به حزب حساسیت منفی داشت. از حزب و حزب‌گرایی اصلاً خوشش نمی‌آمد. آنها وقتی حبیبی و بنی‌صدر را مقایسه می‌کردند، بنی‌صدر را مقدم می‌دانستند. از آن طرف موضع‌گیری‌های حزب هم برای بعضی حساسیت‌برانگیز بود و سبب این جدایی شده بود.»

پس از عزل بنی‌صدر، مقدمات برگزاری انتخابات دوره دوم مهیا شده و آنها به حمایت از محمدعلی رجایی می‌پردازند تا دومین رئیس‌جمهور هم گزینه مدنظر آنها باشد. بعد از ترور رجایی، در سومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری همان ائتلاف بزرگ که درباره مجلس اول تشکیل شده بود، به حمایت از آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای پرداخته و او رئیس‌جمهور سوم ایران می‌شود؛ روندی که در دوره چهارم ریاست‌جمهوری هم ادامه پیدا می‌کند.

موفقیت‌های گزینه مورد نظر آنها در دوره‌های پنجم و ششم ادامه یافته و اکبر هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور می‌شود تا اینکه دوم خرداد ۷۶ از راه می‌رسد و فضا برای اولین شکست آنها در تاریخ انتخابات‌های ریاست‌جمهوری فراهم می‌شود. علی‌اکبر ناطق‌نوری کاندیدای مورد نظر آنها بود که نتوانست در رقابت با سیدمحمد خاتمی موفق شود. در اولین دوره ریاست‌جمهوری خاتمی، مخالفت با دوره اصلاحات از سوی آنها از همان ابتدا آغاز می‌شود؛ به‌گونه‌ای‌که جامعه روحانیت مبارز بعد از حمله به کوی دانشگاه بیانیه تندی خطاب به رئیس‌جمهور می‌نویسد که این موضوع با ناراحتی رهبری هم روبه‌رو می‌شود. هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات خود در ۶ مهر ۱۳۷۸ آورده است:«رهبری از بیانیه جامعه روحانیت مبارز که به آقای سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور، اهانت کرده‌اند، ناراضی‌اند و گفتند، خیلی تند است و تلاش‌های چند هفته اخیر برای نزدیک کردن دو جریان را خنثی‌ کرده است. گفتند، به آقای ناطق نوری، رئیس مجلس هم اعتراض‌کرده‌اند و جواب داده که بدون اطلاع او بوده است. نظرشان این است که به نحوی جبران شود.»

اما در سال ۱۳۸۰ و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری دوره هشتم، آنها سیاست متفاوتی را نسبت به دوره‌های گذشته در پیش می‌گیرند؛ گزینه‌ای از سمت جامعه روحانیت به صورت رسمی معرفی نشده و حتی مورد حمایت هم قرار نمی‌گیرد اما به هر حال درباره احمد توکلی و علی شمخانی نگاه مثبت‌تری داشتند اما به‌عنوان یک تشکل این دوره برای آنها با سکوت سپری شد.

در سال ۸۴ و انتخابات دوره نهم، از اکبر هاشمی‌رفسنجانی حمایت می‌کنند اما برای دومین بار شکست را تجربه می‌کنند. این‌بار شکست از اردوگاه خودی و از سوی آبادگران توسط محمود احمدی‌نژاد صورت می‌گیرد. اما نکته جالب توجه در سال ۸۸ و انتخابات دوره دهم صورت می‌گیرد، آنها برخلاف دوره گذشته از محمود احمدی‌نژاد حمایت می‌کنند تا پس از ۱۲ سال، گزینه مدنظرشان به ریاست دولت برسد. پس از انتخابات و آغاز درگیری‌ها، آنها در شهریور همان سال بیانیه‌ای صادر کرده و مردم را به آرامش دعوت می‌کنند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «اکنون با خسارت‌ها و آسیب‌های فراوان روبه‌رو هستیم که باید در جبران آنها و دلجویی از آسیب‌دیدگان اقدام و پیگیری جدی به عمل آید. انتظار این است که شخصیت‌ها و دلسوزان نظام، با الهام از رحمت و مغفرت الهی و با اغماض از بی‌حرمتی‌ها و هنجارشکنی‌ها در راستای تحکیم وحدت امت گام برداشته و ضمن پرهیز از مباحثات و مجادلات آزاردهنده، ‌زمینه را برای رشد و بالندگی کشور فراهم سازند.»

البته نکته مهم اینجاست که آنها که در سال ۸۸ حامی احمدی‌نژاد بودند، چند سال بعد از پایان دولت او پیشنهاد کردند تا او محاکمه شود. غلامرضا مصباحی‌مقدم، سخنگوی این حزب، در نشست خبری خود در ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ گفته بود: «احمدی‌نژاد خودش تخلفات فراوانی دارد. بخشی از این تخلفات در دوران ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد رخ داد که یک مورد از آن در زمینه قانون یارانه‌ها بود که باید این تخلفات از سوی دیوان محاسبات کشور و قوه قضائیه پیگیری می‌شد تا مشخص شود که اگر ایشان صلاحیت برای ادامه ریاست‌جمهوری را ندارد این موضوع اعلام شود. خواسته جامعه روحانیت مبارز این است که قوه قضائیه پرونده‌های آقای احمدی‌نژاد را مورد بررسی قرار دهد و هرچه حکم شد، قابل قبول است. آقای احمدی‌نژاد ظاهراً خودش را در شرایطی می‌بیند که از موضع طلبکارانه سخن می‌گوید اما ما می‌خواهیم بگوییم که ایشان بدهکار است، بیاید و بدهی‌اش را پرداخت کند.»

در دوره یازدهم ریاست‌جمهوری و در سال ۱۳۹۲، هرچند حسن روحانی که سابقه عضویت در جامعه روحانیت مبارز را داشت، نامزد انتخابات بود، اما حمایت رسمی از نامزدی از سوی این تشکل صورت نگرفت تا دومین دوره سکوت آنها رقم زده شود؛ اتفاقی که در سال ۱۳۹۶ و در دوره دوازدهم تکرار نشد و آنها که ابتدا اعلام کرده بودند حاضر به گفت‌وگو با حسن روحانی هستند، در نهایت از سیدابراهیم رئیسی حمایت کرده و البته شکست خوردند.

در آخرین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری هم آنها همان سیاست درباره مجلس یازدهم را تکرار کردند و به حمایت از سیدابراهیم رئیسی به‌عنوان نامزد ائتلافی از سوی اصول‌گرایان پرداختند و در فضایی که کمترین میزان مشارکت در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری به ثبت رسید، آنها گزینه محبوب خود را به پاستور فرستادند.

منبع: روزنامه هم میهن
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    0

    انها ساز مخالف نزدند ،حكومت در پي فرار انها شدند

  • ناشناس
    1

    مردم بدبخت شدند و اینا حال میکنند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها