روایتی از دیدار با پاول دوروف بنیانگذار تلگرام
این مطلب بخش اول از ترجمهی مقالهی مفصل یاشا لوین است که در ۴ام سپتامبر ۲۰۱۷ در وبسایت The Baffler منتشر شد.
عصر؛ دوشنبهای از ماه ژوئن، محلی نامعلوم، جایی در شمال اروپا.
در ناهارخوری خصوصی یک هتل باشکوه نشستهام، در حال صحبت با پاول دوروف، معروف به «زاکربرگِ روسیه»؛ او یک غول اینترنتی جوان است که محبوبترین شبکهی اجتماعی کشورش یعنی VKontakte را ساخت و پیش از سیسالگی آن را به سرمایهداران نزدیک به کرملین باخت. مدت کوتاهی پس از آن که ادوراد اسنودن افشاگر مشهور آمریکایی، تحت پیگرد فدرال قرار گرفت و به روسیه گریخت، دوروف به او کاری پیشنهاد داد؛ اما این همکاری هیچ وقت شکل نگرفت چون خودش هم مجبور به گریختن از روسیه شد؛ مشکلات پاول دوروف با دولت روسیه داشت به جاهای باریک میکشید، نزاعی رو به گسترش. توجه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی امریکا را از همان زمان به خود جلب کرد.
گروهی از توریستهای ثروتمند اطراف لابی میچرخیدند و هیجانزده دربارهی گشتوگذار و موزهگردیهایشان پچپچ میکردند. دوروف و من دربارهی جهان رمزنگاری حرف میزدیم، جهانی تیره و بیش از حد پارانوییدی؛ جایی که در سیطرهی جاسوسهاست و هیچچیز در آن، آنچه به نظر میرسد نیست؛ در آنجا هیچکس مفهوم اعتماد را بر نمیتابد.
در سه سال گذشته، من امکانات فناوری رمزنگاری را در بطن جنبشهای مدافع حریم خصوصی بررسی کردهام : ابزارهای گشتوگذارِ ناشناس در وب، برنامههای چت رمزنگاریشده، مخازن کشفناپذیرِ افشاگرهایی مانند اسنودن و سیستمهای فوق امن که حتی آژانس امنیت ملی امریکا هم نمیتواند در آنها نفوذ کند. در این سالها خبرنگارها، هکرها، افشاگرها و بزرگترین و معتبرترین نامها در حوزهی «حریم خصوصی» همگی مشتاقانه این ابزارها را به جامعه معرفی کردهاند. اپلیکیشنهایی مثل Tor و Signal وعده دادند تا از حریم خصوصی کاربران در برابر نظارت همهجانبهی دستگاههای امنیتی آمریکایی محافظت کنند. اما بسیاری از توسعهدهندگان این ابزارها مدعی زندگیِ برزخی هستند: کسانی که با «او» مبارزه میکنند تحت پیگرد و فشار نیروهای مخفی ایالات متحده قرار میگیرند و کارد که به استخوانشان میرسد از کشور میگریزند و به تبعیدی خودخواسته تن میدهند.
حداقل آنها خودشان را اینطور میبینند. اما جستجوهای من واقعیت دیگری را عیان کرد! آن چنان که من از طریق گزارشهای مالی و درخواستهای FOIA دریافتم، بسیاری از این منادیان رمزنگاری و امنیت آنلاین، در واقع پیمانکاران نظامیِ دولت امریکا هستند؛ حقوق و مزایای آنها را همان کشوری پرداخت میکند که ادعای مبارزه با آن را دارند: آمریکا!
هزینههای توسعهی فنیِ این نرمافزارها را دولت آمریکا تامین میکند: هر سال میلیونها دلار به این منادیان امنیت اطلاعات که در واقع پیمانکارانِ پنتاگون، وزارت امور خارجه و سازمان CIA هستند، داده میشود.
تحقیقات من دربارهی این جماعت، توهینها، تهمتها و سرزنشهای بسیاری را برایم به ارمغان آورده: من و همکارانم مدام از سوی پیمانکاران نظامی به مرگ تهدید میشویم و باید بهتانهای عجیبوغریبی را تحمل کنیم؛ همچنین داستانهای افتراآمیز بسیاری در مطبوعات ساخته میشود که مرا یک تبهکار و متجاوز جنسی و یک عامل CIA معرفی میکنند که در پی تضعیف اعتماد عمومی به مقولهی رمزگذاری هستم. دیگر یاد گرفتهام که همهچیز را با شک و تردید بنگرم و حتماً با احتیاط به منابع اطلاعاتیام نزدیک شوم؛ مخصوصا اگر طرفحسابم شخصی پرحاشیه و نه چندان خوشنام مثل پاول دوروف باشد. تلگرام، فرزند جدید پاول دوروف توانسته با تمایزهای خود، سوگلیِ گروه تروریستی داعش باشد!
زنگها برای که به صدا درمیآیند؟
دوروف به خاطر درگیریهای دنبالهدارش با دولت روسیه، از من خواسته بود تا محل ملاقاتمان مخفی بماند؛ او بسیار محتاط است و البته حق هم دارد؛ باید باشد.
او در حال حاضر یک مولتیمیلیونر سیدوساله است و اگر بتوان به اخبار و مقالات اعتماد کرد، غول اینترنت روسیه. در 2006، وقتی که تنها بیستودو سال داشت، شبکهای اجتماعی مشابه فیسبوک به نام VKontakte راه انداخت که در روسیه و سراسر اتحاد جماهیر شوروی سابق محبوبیت بیشتری از خود فیسبوک پیدا کرد. او نتوانست برای مدتی طولانی این شرکت را تحت کنترل خود نگه دارد. در سال 2011، در پی اعتراضات گستردهی مخالفان علیه حزب حاکم (=پوتین)، که عموماً از طریق شبکههای اجتماعی سازمان یافته بودند، دولت از دوروف خواست تا دسترسی بیشتری به اطلاعات کاربران VKontakte برای نهادهای امنیتی فراهم کند. دوروف در برابر تمام فشارهای دولتی و امنیتی مقاومت کرد: او از برخی مکاتبات دولتیها عکس گرفت؛ اسنادی که در آنها از VKontakte خواسته شده بود تا صفحات برخی گروههای سیاسی را مسدود کند را در صفحهی شخصیاش منتشر کرد و رسماً نیروهای امنیتی روسیه را به سخره گرفت.
اما کرملین سمج بود و سرانجام راهی یافت. دوروف از استمرار فشارهای دولتی خسته شده بود: از اقدامات غیرقابل تحملی مثلِ قصد پلیس برای یورش ناگهانی به آپارتمانش؛ یا یک حادثهی تهدیدآمیز و عجیبوغریب دیگر که دوروف معتقد است ساختگی است: انتشار ویدئویی که او را در یک مرسدس سیاه در حال زیر گرفتن یک مامور پلیس نشان میدهد. این فشارها و اتهامات جنایی دیگر، او را مجبور به ترک کشور کرد. در سال 2014 «غول جوان» مجبور شد سهام خود در Vkontakte را به آلیشر عثمانف، سرمایهدار ازبکتبار و از حلقهی نزدیکان پوتین، بفروشد. دوروف از امپراتوری خود جدا شد و دیگر نمیتوانست ادعا کند زاکربرگ شوروی است.
دوروف از روسیه فرار کرد و پس از یک سرمایهگذاری استراتژیک در کشور دوجزیره (Saint Kitts and Nevis) به یک شهروند کارائیب تبدیل شد. او در سه سال گذشته توانست به خواست و تمایل خودش زندگی کند؛ یک مولتیمیلیونر که مدام در حال سفر است و در هتلهای لوکس روزگار میگذراند.
دوروف میتوانست هرچه را میخواهد انجام دهد؛ اما ترجیح داد در تبعید، همراه برادر بزرگترش نیکولای، بر روی مسالهی بزرگ بعدی کار کند: زمان و ثروت خود (چیزی در حدود 300میلیون دلار) را به توسعهی یک پیامرسان جدید به نام تلگرام اختصاص داده است.
تلگرام با حدود 100میلیون کاربر جهانی، ده برابر کوچکتر از اصلیترین رقیبش یعنی WhatsApp است. تلگرام توانسته در جاهای عجیبوغریب موفق شود: در ایران بیرقیب است و در ازبکستان بزرگ و در اندونزی و ایتالیا و عراق و اسپانیا در حال پاگرفتن است. همچنین در میان ژورنالیستهای روس نیز محبوبیتش مدام افزایش مییابد.
البته تلگرام ابزار مورد علاقهی القاعده و داعش هم هست و این چندان برای تلگرام مایه سربلندی نیست. این گروهها برای چتهای پنهانی خود و حملات خصمانهشان از اپهای رمزگذاریشده مانند تلگرام استفاده میکنند؛ در حالی که قابلیت انتشار محتوا در کانالهای عمومی تلگرام را برای تبلیغات و پروپاگاندا، استخدام تروریست و اعلام موفقیت در فلان عملیات و گردنگرفتن آن به کار میگیرند. تلگرام در حملات تروریستها به آلمان، فرانسه، ترکیه و سنپترزبورگ به کار گرفته شده است. در سنپترزبورگ، زادگاه دوروف هم یک بمبگذار انتحاری موجب مرگ بیش از پانزده نفر در یک ایستگاه مترو در مرکز شهر شد.
دریافت پیام
این که دولت روسیه دوباره دوروف را زیر نظر گرفته، چندان عجیب نیست. مقامات امنیتی روسیه او را زیر فشار گذاشتهاند تا اطلاعاتِ تلگرام را با آنها به اشتراک بگذارد یا این که سرویسهای دردسرسازش را مسدود کند. اما روسها تنها کسانی نیستند که میخواهند بر دوروف غالب شوند؛ ظاهراً آمریکاییها هم علاقهمندند بخشی از عملیات را به عهده بگیرند.
پیشخدمت یک سینی نان و مقداری پیشغذا آورد: ماهی مرکب با سس تارتار.
دوروف توضیح داد که طی چندسال گذشته، FBI سعی داشته او را به همکاری مخفیانه متقاعد کند؛ عوامل آنها حتی تا پیشنهاد رشوه به توسعهدهندگان تلگرام پیش رفتهاند: تبدیل یکی از توسعهدهندگان او به یک خبرچین. او هنوز جزئیات کامل مراودات با FBI را با عموم در میان نگذاشته است.
دوروف میگوید فشار در 2014 آغاز شد، یعنی اندکی پس از این که سهام Vkontakte را فروخت. هر بار که به امریکا سفر میکرد، ماموران FBI در مرز ورودی سوالاتی از او میپرسیدند. آنها گاهی اوقات برای پرسشهای بیشتر و بازجوییهای بعدی، او را بدو ورود برای ارائهي پارهای توضیحات مدتی نگه میداشتند. برخی اوقات هم اصرار داشتند با او گپ دوستانهای بزنند؛ و این وقتی بود که مثلا دوروف در گیت ورودی فرودگاه، داشت آمادهی پرواز میشد. در ابتدا کنجکاویهای FBI بیشتر دربارهی پرتفولیوی کاریِ دوروف در Vkontakte و ارتباط این شرکت با «اعمالکنندگان قانون» در روسیه بود. «این پرسشها آزارم میداد»؛ این را دوروف گفت و بعد افزود: «من علاقهای به جاسوسی برای امریکا ندارم؛ بنابراین آنها را با اطلاعاتی حداقلی سرگرم میکردم که البته در رسانهها هم موجود بود.»
در سفرهای بعدی، مقامات FBI پرسشهای خود را دربارهی تلگرام پی گرفتند: زیرساخت آن کجاست؟ چگونه کار میکند؟ چگونه با شما در تماس باشیم؟ ماموران با ارسال ایمیلهای دوستانه پیگیر احوالش بودند و از او میخواستند که اگر با مشکل مواجه شد یا کمک خواست، حتما با آنها تماس بگیرد. دوروف میگوید که همچنان به چشمپوشی از خواست آنها ادامه داده است. اما FBI حتما چیزی از او میخواست؛ اما چه میخواست؟
دوروف پاسخ خود را در 2016 گرفت؛ در ماه می از اروپا به سانفرانسیسکو سفر کرد تا در کنفرانس توسعهدهندگان گوگل حاضر شود. هشت صبح روز اول، دو مامور FBI زنگ در خانهای را زدند که دوروف برای اقامت موقت در سانفرانسیسکو از Airbnb اجاره کرده بود. «من نمیدانم آدرس محل اقامت من را از کجا پیدا کردند. شاید از روی کارت اعتباریام ردم را زدهاند، شاید از فرودگاه تعقیبم کردهاند و شاید هم این اطلاعات را از اوبر گرفتهاند؛ من نمیدانم.»
به هر روی دو مامور، آشکارا در ماموریت بودند. «بلافاصله آنها پرسش دربارهی تلگرام را آغاز کردند که باعث نگرانی من شد»؛ دوروف این را گفت و بعد هم توضیح داد که چندان طول نکشید تا سراغ اصل مطلب بروند. FBI میخواست راهی غیررسمی برای دسترسی به اطلاعات کاربرانی خاص در زمان تهدید تروریستی، پیدا کند و برای یافتن این راه با احکام قضایی که به نظر میرسید اصل هستند به سراغش آمده بودند. «ماموران FBI یک حکم دادگاه به من نشان دادند و گفتند: ما برای اصول شما دربارهی حریم خصوصی و رمزنگاری احترام زیادی قائلیم، اصلاً به تمام تلاشهای شما احترام میگذاریم. اما تروریسم وجود دارد و ما وظیفه داریم از جامعه حفاظت کنیم. ما امیدوارم شما این مساله را درک کنید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ما میخواهیم یک پروسهی تبادل اطلاعات ایجاد کنیم؛ وقتی تروریسم ما را تهدید میکند، شما میتوانید کمکمان کنید.» دوروف از آنپس توضیح داد که آنها در یک گفتوگوی بیست دقیقهای، ابعاد ماجرا را روشن کردند و امیدوار بودند که این آغاز یک رابطهی طولانی و پرثمر باشد.
تلگرام شرکتی ثبت شده در انگلستان با عنوان رسمی Telegram Messenger LLP است (شرکتی متعلق به دو شرکت دیگر که یکی از آنها در جزایر ویرجین بریتانیا قرار دارد و آن دیگری در بلیز). معماریِ سیستم ذخیرهسازی اطلاعات کاربران تلگرام به گونهای است که اطلاعات هر کاربر و کلیدِ باز کردن این اطلاعاتِ رمزگذاری شده، در کشورهایی مختلف که هر یک ساختار قضایی مستقل و متمایزی دارند ذخیره میشود. این سیستم ذخیرهسازیِ چندپاره یکی از اصلیترین ابداعات دوروف برای هر چه دشوارتر کردن دسترسی به اطلاعات کاربران تلگرام است. تلگرام هیچگونه حضور حقوقی در ایالات متحده ندارد؛ به این ترتیب FBI نمیتواند برای عملی کردن درخواستهایش، به الزام قضایی متوسل شود. دوروف به من گفت که از همین ملاقات فهمیده که این دیدار بخشی از یک بازی طولانی و یک زنگ خطر است، ولی خود را از صرافت نینداخته و به ماموران قول مساعد داده که تیم حقوقی تلگرام حکم قضایی صادر شده را بررسی و مراتب را به FBI اطلاعرسانی میکنند.
با این حال دوروف تصریح کرد که رفتار و تبحر ماموران FBI توجهش را جلب کرده است؛ «مامورهای امنیتی FSB که در روسیه به سراغ ما میآمدند تا این حد حرفهای و کاربلد نبودند، توانایی آنها در حد متوسط بود؛ واقعاً شایسته نبودند. اما FBI متفاوت است. آنها که از من پرسوجو میکردند واقعا کاربلد بودند. آنها بر چند زبان تسلط داشتند و پیشاپیش تحقیقات خود را انجام داده بودند و دقیقا میدانستند باید چه بپرسند. آنها بسیار بااستعداد بودند و من دستگیرم شد که آمریکا منابع زیادی را به نهادهای امنیتی اختصاص داده و این واقعا ترسناک است. اعمال قانون در آمریکا جدیتر از هر جای دیگری است.»
ماموران FBI رفتند اما این تازه شروع بازی بود. بنا بر روایت دوروف، هدف بعدی این ماموران یکی از توسعهدهندگانِ تیم فنی تلگرام بود که در این سفر دوروف را همراهی میکرد. (تاکنون FBI یا ماموران این آژانس امنیتی دربارهی این روایت اظهار نظری نکردهاند.)
این توسعهدهنده پیشتر در فرودگاه متوقف شده و مامور بخش سایبری FBI از او پرسوجو کرده بود؛ اما FBI قرار ملاقات دیگری را در کافهای در سانفرانسیسکو ترتیب داد. مامورانی که با توسعهدهنده رویارو شدند، او را با پرسشهای پیدرپی دربارهی معماری تلگرام بمبباران کردند؛ الگوریتم رمزنگاریِ MTProto هم از موضوعات مورد علاقهی آنها بود؛ پس از تعریف و تمجید از دانش و مهارت فنی این عضو تیمِ تلگرام، ماموران FBI سراغ اصل قضیه رفتند: FBI حاضر است هزینهی فراهم کردن دسترسی به اطلاعات کاربران را بپردازد.
دوروف مایل نبود نام توسعهدهنده را افشا کند؛ اما در نهایت داستانی را تعریف کرد که کارمندش به او گفته بود. FBI به دنبال راهکاری برای دریافت محرمانهی اطلاعات از این توسعهدهندهی تلگرام بود؛ اطلاعاتی دربارهی امور داخلی تلگرام، مثل ویژگیهای تازه و سایر اجزای معماری سرویس. آنها حاضر بودند تا ترتیب انتقال کاملاً امن و محرمانهی این اطلاعات را بدهند و هزینهی آنرا هم پرداخت کنند.
«پیشنهادی میدهیم که برای شما بیارزد» این را گفتند و تاکید کردند که او «مشاور» FBI خواهد شد. البته کسانی که ادبیات امنیتی را میشناسند معنای اصطلاحی مشاوره را هم متوجه میشوند؛ دوروف در حالی که تکه نانی را که پیشخدمت آورده بود سق میزد گفت: «برای او حدود حقالمشاوره را هم مشخص کرده بودند. این همکاری برای آنها چند ده هزار دلار میارزید.»
پس از آن که توسعهدهنده پیشنهاد آنها را در جلسهی اول رد کرد، FBI باری دیگر او را ملاقات کرد. این بار مصاحبهکنندگان از او خواستند دربارهی این مکالمه حتی کلمهای هم با کسی نگوید، بهویژه با رییسش. «با پاول در این باره حرفی نزن؛ این یک راز کوچک بین ماست.»
او شانه بالا انداخت و لبخند زد؛ ظاهراً FBI در بستن قرارداد عاجر بود. در حالی که لبخند حاکی از پیروزی هنوز روی لبانش بود گفت: «تلگرام حقوق خوبی به توسعهدهندگانش میدهد. اعضای تیم فنی ما همگی میلیونر هستند و با پیشنهاد رشوهی چند ده هزار دلاری وسوسه نمیشوند.»
آیا FBI تلاش میخواست کارمند او را به یک خبرچین علیه او بدل کند؟ انتظار داشتم دوروف در پی این افشاگری قیل و قال زیادی راه بیندازد. در سیلیکونولی باب است که شرکتها از هر فرصتی استفاده کنند تا خود را قربانی فشار دولتی برای افشای اطلاعات خصوصی کاربرانشان جا بزنند؛ اغلب حوادث کوچک میتواند کمک کند نام آنها در بحبوحهی جنگهای مربوط به حریم خصوصی برتری یابد. همه به یاد داریم که اپل سر قضیهی بازکردن یا نکردن قفل آیفون مربوط به تروریست حواث سنبرناردینو چه هنگامهای به پا کرد در حالی که همزمان مشغول همکاری با دولت چین برای حذف VPNها از اپ استور چین بود. یا در موردی دیگر، توسعهدهندهی TOR بعد از دیدن کارت ویزیت یک مامور FBI در خانهی پدریاش به برلین گریخت!
با توجه به حساسیت و تمایل شدید دوروف به مقولهی آزادی فردی و نزدیکیاش به دنیایی با این مختصات، تصور میکردم با فشار دولتی مقابلهای پرسروصدا خواهد کرد، اما او به طرزی شگفتآور و تقریباً ناخوشایند، دربارهی همهچیز بسیار بسیار منطقی است. واکنشش به فشارهای مکرر FBI برای گرفتن اطلاعات کاربران تلگرام، صرفاً مقاومت بوده است و این فشارها اگرچه کلافهاش میکند اما غافلگیرش نمیکند.
«اساسا آمریکاییها کار خود را میکنند؛ از منظر آنها بنگرید! اینجا یک مرد جوان داریم که تروریستها از اپ او استفاده میکنند. ما باید بدانیم او کیست و چه تیمی دارد. این منطقی است. من هیچ چیز خارقالعادهای در آن نمیبینم.» اینها را او گفت. «وقتی این اتفاق افتاد میتوانستم آن را با عموم در میان بگذارم تا گندش همه جا را بردارد. میتوانستم بروم و با رسانهها مصاحبه کنم و به همه اعلام کنم که ببینید امریکاییها چطور من را در تنگنا گذاشتهاند! اما این کار متکلفانه و بیش از حد دراماتیک است. من اهلش نیستم.»
پس چرا این ماجرا را برای من روایت میکنی؟ دوروف گفت از این کار قصد بزرگتری دارد که معمولاً در روایتهای دراماتیکِ تقابل نهادهای امینتی و شرکتهای امریکایی مغفول میماند: آنچه برای ما اتفاق افتاد، نمایانگرِ رویهای است که دولت امریکا در قبال سرویسهایی که با کلاندادهها سروکار دارند در پیش میگیرد. «من این موضوع را شاخوبرگ میدهم و میپرورانم، تنها برای تاکید بر این که سازمانهای امنیتی آمریکا پایا، مقاوم و قلدر هستند و کارشان را از هر راهی که بتوانند جلو میبرند. آنها در فرودگاه با شما درگیر میشوند، خانهای که از Airbnb اجاره کردهاید و علیالاصول باید آدرسش مخفی باشد را پیدا میکنند، سعی میکنند توسعهدهندگان شما را بخرند و آنها را مشاور خود کنند. FBI کار خود را به دقت زیاد انجام میدهد؛ همهی این چیزهایی که تعریف کردم طی اقامت چندروزهی ما در سانفرانسیسکو اتفاق افتاد.»؛ اینها را هم او گفت.
اگر FBI در رویارویی با تلگرام اینقدر سمج و قدرتمند است (که میخواهد به کارکنان آن رشوه بدهد، آنهم وقتی آنها در سفر کوتاه کاری به سر میبرند)، پس دولت ایالات متحده با شرکتهایی که در آمریکا ثبت حقوقی شدهاند چه میکند؟ «من نمیتوانم در این شرایط، خودم یا دیگران را در اجرای یک برنامهی حریم خصوصی، موفق تصور کنم. آنها میتوانند کار خود را با درخواست دادههای مربوط به تروریسم آغاز کنند و سپس رفتهرفته آن را افزایش دهند و تا جایی پیش بروند که کسی حدش را نمیداند.»
15