سرنوشت «یزید» چه شد؟

یزید ابن معاویه از مشهورترین افرادی است که در جریان روایت‌های مربوط به واقعه کربلا و همچنین روضه‌ها و مراثی، نامش همواره همراه با لعن و نفرین، به گوش می‌رسد. اما یزید که بود و سرنوشتش بعد از واقعه کربلا چه شد؟

سرنوشت «یزید» چه شد؟

ابوخالد یزید بن معاویه بن ابی سفیان در سال ۲۵ یا ۲۶ هجری از مادری به نام «میسون» دختر «بجدل کلبی» به دنیا آمد. قبیله کلب، قبل از مسلمان‌شدن بر دو آیین مسیحیت و بت‌پرستی بودند و گویا معاویه به جهت نفوذ بسیار آنان در منطقه و برخی مصالح سیاسی با دختری از این قبیله ازدواج کرد اما میسون، دمشق و فضای محدود قصر معاویه را برنتافت و اشعاری در مدح بیابان و قبیله و مذمت قصر معاویه سرود. این اشعار به گوش معاویه رسید و باعث شد میسون را طلاقش دهد. او نیز در حالی که باردار بود به قبیله‌اش برگشت و در آنجا یزید را به دنیا آورد.

معاویه پس از بدست گرفتن خلافت، سعی در تثبیت آن در خاندان خود کرد. او کوشید برای یزید از مردم بیعت بگیرد؛ اقدامی که در همان گام نخست با مخالفت بسیاری از مسلمانان روبه‌رو شد. یزید قبل از رسیدن به خلافت، به نواختن ساز و آواز و شرب خمر شهرت داشت و به قدری در این کار افراط می‌کرد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ و منع می‌کرد.

معاویه برای ترمیم چهره زشت یزید و موجه جلوه دادن او برای تصدی امر خلافت، او را در سال ۵۱ هجری بعنوان سرپرست حجاج شام به مکه فرستاد اما در این سفر نیز یزید نتوانست از شرب خمر چشم بپوشد و پس از ورود به مدینه در بزم شراب نشست!

با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید به حکومت رسید. او پس از رسیدن به حکومت و اخذ بیعت عمومی از مردم، هیچ همی نداشت جز آنکه از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، بیعت بگیرد. پس به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشت و به او فرمان داد تا از امام حسین علیه‌السّلام و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد و به او تاکید کرد که نباید اجازه‌ هیچ گونه تاخیری به آنها بدهد و در صورت سر باز زدن آنها از بیعت بی‌درنگ آنان را به قتل برساند و سرهای آنان را نزد او بفرستد. همچنین دستور داد «مردم را نیز به بیعت فرا خوان و هر کدام سرباز زد همان حکم را درباره او اجرا کن.»

از عمده‌ترین و فجیع‌ترین وقایع و رخدادهای ایام حکومت یزید بن معاویه، واقعه اسفناک کربلاست.

سرانجام یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت در چهاردهم ربیع‌الاول سال ۶۴ هجری در سن ۳۸ سالگی درگذشت و در «حوارین» به خاک سپرده شد.

درباره مرگ یزید روایت‌هایی شده که با هم متفاوتند. مثلا گفته شده که روزی میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود، خر وحشی می‌دوید و یزید نیز در حالی که مست بود، در پی‌اش می‌تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و گردنش شکست.

در برخی کتب آمده است: «یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد. یزید به اصحابش گفت خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم؛ کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد. یزید گفت اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (ع) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند اما شمشیر به سر اسب خورد. اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید. آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا اینکه به اسب او رسیدند و فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.»

همچنین از شیخ صدوق درباره چگونگی مرگ یزید بن معاویه آمده که: «یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.»

در کتابی نیز درباره علت مرگ وی آمده است: «سبب مرگ یزید، اصابت پاره‌سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود، بعد مُرد.»

البته برخی نیز گفته‌اند که وی به وسیله «سلمی» دخـتـر «حجر بن عدی کندی» و با همکاری «عبدالرحمان» برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.

منابع:

۱. مقاله «یزید ابن معاویه»، سید علی‌اکبر حسینی، پژوهشکده باقرالعلوم (ع)

۲. مقتل لهوف، سید ابن طاووس

۳. الکامل فی التاریخ، عز الدین بن اثیر

منبع: ایسنا

72

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 23
  • ناشناس
    0

    تاریخ نگاریمونم بدرد نمیخوره. همش میخوام با رویدادای غیرطبیعی بگیم بسزای عملش رسید. این مردک احتمالا به خاطر شمر خمر زیاد سکته زده (اوردوز الان). فکر کنم شیخ صدوق نزدیک تره به واقعیت تا اون آهو.

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      بتاکید قرآن هیچ مرگی بجز با خواست خداوند برای هیچ آفریده ای رخ نمی دهد حتی اگر آفریده خود وسیله ی مرگ خویش را فراهم کرده باشد. عقل بشر با درک قدرت مطلق و علم و حکمت فراگیر و آشکار خداوند همین اصل ثابت را تایید می کند.

  • حسینی
    0

    با خشم خدا یزید و هم پیالگیهاش به درک اسفل رسیدند ؛ و این گونه است سرنوشت همه طاغوتان ستم پیشه ی ضد بشر و دشمن خدا.

  • داروغه
    0

    ما نمی تونیم در باره اشخاص قضاوت کنیم شاید قبل از مرگ توبه کرده و جایگاهش بهتر از من و امثال بنده هست

    نظرات شما -
    • علی اصغر
      0

      اگر اینگونه بود پیامبر او را لعن نمی کردند. رجوع کنید به: بحار الانوار، ج 43، ص 243، المکتبة الاسلامیة، ص 246. اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 16 آیت الله مجتدی تهرانی میفرمود: یزید آمد پیش امام چهارم (علیه السلام) گفت: می‌خواهم توبه کنم. امام چهارم به یزید فرمودند: دو رکعت غفیله را اگر بخوانی توبه‌ات قبول است. حضرت زینب (سلام الله علیها) شنیدند، ناراحت شدند و گفتند: برادر زاده این چه حرفی است که زدی؟ برادر من را شهید کرده حالا برود دو رکعت نماز بخواند خدا بیامرزدش؟ امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: عمه جان موفق نمی‌شود بخواند این نماز را؛ چون کار بدی کرده است موفق نمی شود

    • ناشناس
      0

      بحار الانوار رو کسی نوشته که ازاین واون هرچی شنیده ودیده نوشته خودش که در اون زمانها نبوده که ببینه

    • مهدی
      0

      داداشی شب عاشورا چیزی زده حضرت عباسی ،توبه کرده ،اونکه باید تویه کند خود تویی که این اراجیف را بهم میبافی ،بااینکه بعید می‌دونم لیاقت توبه کردن داشته باشی

  • محمد ش
    0

    لعنت خدا بر یزید ناخلف و ابله و ستمگر و بی دین ، و نیز لعن و نفرین بنده گان صالح و با ایمان خدا بر یزیدیان و خون خواران و ذالو صفتان سیری نا پذیر زمان که عرصه را بر ضعیفان و فقیران تنگ کرده اند باد ، خدایا از نامردان یزیدی زمان به خودت شکایت میکنیم و از این که باور داریم خودت آنها را به سزای اعمالشان خواهی رساند از تو سپاسگذاریم ،

  • محسن
    0

    یه مشت افسانه های مذهبی

    نظرات شما -
    • مهدی
      0

      خب تو نخون افسانه هارا ،مگه کسی اجبارت کرده بخونی و بعدش ضرر ضرر کنی

    • حمیدرضا
      0

      تک تک سلول های مغزت و گوشت مغزت هم افسانه هست التماس تفکر

  • پوریا
    0

    یک مساله ای جای سوال دارد.در مورد یزید که حاکم بود و در دربارش پر از کاتبین و تاریخ نویسان بود،اینقدر حرف و حدیث متفاوت مطرح است که نمیتوان راست و دروغش را تشخیص داد.در مورد حادثه کربلا و به شهادت رسیدن امام و یاران امام و تعدادشان ،باتوجه به اینکه در صحرا خبری از کاتب و ... نبود، چطور انقدر دقیق مو شکافی کردند.حتی در بعضی موارد،قوانین کشور را بر اساس حرف و حدیث از زبان بزرگان دین در زمانهای مختلف مانند حضرت علی و یا حضرت محمد نوشتند.به نظر من هرکسی در دین اسلام، به نفع خودش از حوادث و احادیث استفاده کرده.علی الخصوص وقتی پای اعراب بی سواد آن زمان به وسط میاد، این قضیه بیشتر نمود پیدا میکنه.

    نظرات شما -
    • حسام
      0

      حادثه عاشورا را اهل بیت امام حسین که در خیمه ها بوده اند ناظر بوده و به عنوان مدرک موثق روایت کرده اند. البته ناظرین و قبیله ای اطراف هم بوده اند که گزارش کرده اند.

    • پوریا
      0

      منظورمن دست به دست شدن و ثبت این حوادث است.مطمئنا در درباربزید هم حاضرین و موافق و مخالف زیاد بودند.آخه خیلی تنوع و در بعضی مواقع خرافات عنوان شده است.

  • امیر
    0

    جناب آقا یا خانم داروغه! خودت هم که با این نظر دادن داری قضاوت میکنی! لااقل اسم خودت را عوض کن چون داروغه بدون قضاوت معنی نداره.

    نظرات شما -
    • حامد
      0

      حالت خوبه؟!

  • محمود
    0

    لعنت بر یزید

  • آذری فرد
    0

    خداوند به ستمگران لعنت کند

  • ناشناس
    0

    به درک واصل شد مگه قراربوده تا الان زنده باشه

  • مهدی
    0

    لعنت خدا بر یزدو یزدیان

  • کاظم
    0

    تمام یزیدیان تا ابد لعن و نفرین خواهند شد

  • داروغه
    0

    لعنت بر یزید زمان

  • داروغه
    0

    به نظرتون الان یزید در چه حالی است

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها