مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی:

مادر مهربان‌مان، ایران‌، دارد می‌میرد/ چه می‌توانستیم بشویم و نشدیم/ یک گروه غارت می‌کند و دسته دیگر با جهل به نابودی سرعت می‌دهد/ چطور ممکن است کشوری تا این اندازه ثروتمند،‌ این‌گونه فقیر باشد؟

آخر چطور ممکن است کشوری تا این اندازه ثروتمند،‌ این‌گونه فقیر باشد؟ آیا این باورکردنی است که کشوری با رتبه دوم گاز و رتبه چهارم در نفت،‌ نه‌تنها در تامین انرژی جهانی جایگاهی نداشته باشد بلکه حتی در تامین انرژی مورد نیاز خود نیز دچار استیصال باشد؟

مادر مهربان‌مان، ایران‌، دارد می‌میرد/ چه می‌توانستیم بشویم و نشدیم/ یک گروه غارت می‌کند و دسته دیگر با جهل به نابودی سرعت می‌دهد/ چطور ممکن است کشوری تا این اندازه ثروتمند،‌ این‌گونه فقیر باشد؟

مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته ایرانی و برگزیده هشتمین جشنواره کارآفرینی امین الضرب در تهران سخنانی بسیار قابل تامل بر زبان آورد که نه تنها حاضران را تحت تاثیر قرار داده که سبب می شود آه از نهاد هر ایرانی میهن دوست  برخیزد. این متن سزاوار آن است که  نه یک بار که بارها خوانده شود و بر هر گزاره و عدد آن درنگ کنیم. چون جان مادرمان- ایران- در خطر است....

    چهل سال پیش وقتی پا به عرصه علم اقتصاد گذاشتم، سوال‌هایی بزرگ مرتبط با آرزوهایی بزرگ‌تر در سر داشتم. با اشتیاق می‌خواستم بدانم چگونه ‌می‌توان به یک کشور توسعه‌یافته تبدیل شد. برای دانستن اینکه آنانی که به این مرحله رسیده‌اند، چه کرده‌اند سر از پا نمی‌شناختم. اینکه یک کشور در حال توسعه برای آنکه بتواند به رشد‌های اقتصادی بالا دست پیدا کند لازم است چکار کند برایم دغدغه‌ای جدی بود. طی ۴۰ سال گذشته، ‌بخش زیادی از آنچه یاد گرفته‌ام، پاسخ‌های مختلف و از زوایای مختلف مرتبط با این سوالات بوده است. این سوالات مربوط به رویاهایی بوده‌اند که از همان سال‌های اول در سر داشته‌ام. این رویاها هرچند هیچ‌گاه من را رها نکرده‌اند اما با عبور از مراحل جوانی به میانسالی و سپس مراحل بعدی، تنها پخته‌تر،‌ به‌هنگام‌تر و واقع‌بینانه‌تر شده‌اند.

   در مسیر شکل‌گیری و تحولات رویاهایم، توسعه‌یافتگی کشورم را در گاز با قطر، در نفت با عربستان،‌ در توریسم و صنعت با ترکیه و در موقعیت ممتاز جغرافیایی با امارات به عنوان کشورهایی که هرکدام به‌طور منفرد فقط یکی از مواهب ما را دارند، مورد سنجش و ارزیابی قرار ‌می‌دادم. وقتی فشار مشکلات طاقت‌فرسا ‌می‌شود، چشم‌ها را ‌می‌بندم و به رویاهایم ‌می‌اندیشم. با خودم ‌می‌گویم، کشوری که در گاز رتبه دوم جهانی را دارد، ‌حتما ‌می‌توانسته اقلاً به اندازه نصف همسایه‌اش قطر، گاز صادر کند. کشوری که دارای رتبه چهارم در برخورداری از ذخایر نفتی است، یقیناً ‌می‌توانسته به اندازه ۴ میلیون بشکه نفت در روز صادر کند.

   ما حتماً قادر بوده‌ایم که با مشارکت تولیدکننده‌های صنعتی معتبر جهانی بزرگ‌ترین خودروساز و بزرگ‌ترین سازنده لوازم خانگی و ماشین‌آلات و تجهیزات در منطقه پیرامونی خود باشیم و بدون تردید ورود حداقل به اندازه نیمی از تعداد گردشگرانی که به ترکیه ‌می‌روند به ایران تصوری خیالی محسوب نمی‌شده است. با این محاسبات، ‌ما ‌می‌توانسته‌ایم در مجموع، حدود ۳۵۰ میلیارد دلار صادرات و تولید ناخالص داخلی در حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار داشته باشیم. تحقق تورم ۳ درصد و نرخ بیکاری در همین حدود و رشد اقتصادی بیش از ۵ درصدی آرزوهایی خیالی تلقی نمی‌شده است. در چنین اقتصادی، فقر و بیکاری از کشور رخت بر ‌می‌بست و بی‌معنی ‌می‌شد؛ دیگر کودکی زباله‌گردی نمی‌کرد؛ آن جوان رعنا، کولبری نمی‌کرد؛ آن آموزگار سختکوش، ‌مسافرکشی نمی‌کرد و آن بانوی زحمتکش،‌ از فشار فقر به مرگ دسته‌جمعی خانواده‌اش رو نمی‌آورد.

چرا ما هنوز درگیر بحث‌های تمام‌نشدنی از قبیل اینکه عدالت اجتماعی بهتر است یا رشد اقتصادی-حال آنکه ما خود به هیچ‌یک دست نیافته‌ایم- یا اینکه علم اقتصاد علم است یا شبه‌علم هستیم؟

   در آن رویای شیرین، بهترین دانشگاه‌های جهان با دانشگاه‌های خوب ما همکاری تنگاتنگی ‌می‌داشتند و جوانان تربیت‌یافته ما در مراکز تحقیق و توسعه ‌می‌توانستند هوش مصنوعی را به درون صنایع پتروشیمی و خودرو و دیگر صنایع ببرند. ما ‌می‌توانستیم در مرز تکنولوژی، سازنده خودروهای برقی و خودروهای بدون سرنشین باشیم. ما ‌می‌توانستیم صادرکننده بزرگ صنعتی و خدماتی منطقه باشیم و کم‌آبی را کنترل کنیم. ایران ‌می‌توانست مرکز مالی منطقه بزرگ پیرامونی خود باشد و از این طریق مساله‌ای به نام تنگنای تامین مالی فعالیت‌های اقتصادی موضوعیت پیدا نمی‌کرد. زنان جوان و تحصیلکرده ما به‌جای تحمل نرخ‌های بیکاری بیش از ۵۰ درصد، ‌‌می‌توانستند در کارخانجات و مراکز خدماتی پیشرفته کشور عزیزمان فعالیت کنند. شک نکنید که تعداد زاد و ولد نیز در آن حالت به مراتب بیشتر از حالت هشداردهنده فعلی ‌می‌شد که شوربختانه به محرک‌های عجیب و ناکارآمدی که هر روز اعلام ‌می‌شود پاسخی نمی‌دهد.

   دولت ما ‌می‌توانست بدون آنکه در تنگنای کسری بودجه مزمن باشد، با بودجه سالانه در حدود ۲۵۰ میلیارد دلار، خدمات عمومی را با کیفیت ممتاز ارایه کند،‌ کارشناسانی با توان را به استخدام درآورد، سالانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار در زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری کند. آموزش و بهداشت را با کیفیتی قابل قبول در اقصا نقاط کشور عرضه کند. حمل‌و‌نقل عمومی را توسعه مکفی دهد به‌گونه‌ای که جابه‌جایی بار و مسافر با قیمت‌های واقعی انرژی به راحتی انجام شود. دولت ‌می‌توانست منابع کافی را برای حفاظت از ظرفیت‌های زیست محیطی مانند دریاچه ارومیه عزیز از یک طرف و میراث فرهنگی و تاریخی از طرف دیگر، ‌اختصاص دهد. به این فهرست رویایی ‌می‌توان همچنان افزود و تصورات ذهنی را متعاقب آن به حرکت درآورد. اما واقعاً چه شده است که این‌گونه نیستیم؟

   وقتی چشم‌هایم را باز ‌می‌کنم و به اطرافم ‌می‌نگرم، سیل غم‌ها به قلبم هجوم ‌می‌آورد. آخر چطور ممکن است کشوری تا این اندازه ثروتمند،‌ این‌گونه فقیر باشد؟ آیا این باورکردنی است که کشوری با رتبه دوم گاز و رتبه چهارم در نفت،‌ نه‌تنها در تامین انرژی جهانی جایگاهی نداشته باشد بلکه حتی در تامین انرژی مورد نیاز خود نیز دچار استیصال باشد؟ چطور ‌می‌توان پذیرفت که برای کشوری با این حجم عظیم از منابع، دولتی با کسری بودجه مزمن و رو به افزایش، ارایه‌دهنده خدماتی با کیفیت نازل باشد؟ تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان که فاقد هرگونه منابع طبیعی خدادادی بوده اند چگونه توانسته‌اند تورم‌های پایدار زیر ۵ درصد و نرخ‌های بیکاری زیر ۵ درصد و رشد‌های اقتصادی بیش از ۵ درصد داشته باشند؟

چرا ما هنوز درگیر بحث‌های تمام‌نشدنی از قبیل اینکه عدالت اجتماعی بهتر است یا رشد اقتصادی-حال آنکه ما خود به هیچ‌یک دست نیافته‌ایم- یا اینکه علم اقتصاد علم است یا شبه‌علم هستیم؟ چرا درحالی‌که بانک‌های ما با نرخ‌های سود در دامنه ۳۰ درصد فعالیت ‌می‌کنند، بانک‌های کشورهای دیگر را که با هزینه ناچیز فعالیت‌های اقتصادی را تامین مالی ‌می‌کنند مورد نکوهش قرار ‌می‌دهیم که ربوی هستند! درحالی‌که کالاهای مصرفی و بعضاً واسطه‌ای صنعتی مورد نیاز کشور از طریق مسیرهای کوهستانی و به‌طرزی عجیب و غیرانسانی وارد کشور ‌می‌شود،‌ چرا حاضر به پذیرش یک تجارت کم‌هزینه متعارف نیستیم.

   به راستی آیا پاسخی در خور، به این سوالات وجود ندارد؟ آیا سر برآوردن این همه مساله از درون یک کشور، نبود آگاهی نسبت به چرایی بروز این مشکلات و عدم توان ارایه راه‌حل برای آنهاست؟

   در حالی‌که منابع آبی کشور به سرعت در حال اتمام است،‌ تولید انرژی کشور هیچ تناسبی با مصرف به شدت رو به افزایش آن ندارد و ما را به سرعت به بروز بحران انرژی نزدیک ‌می‌کند، بودجه دولت به‌رغم ارایه حداقل خدمات، و میزان نازل سرمایه‌گذاری، با کسری نگران‌کننده روبه‌رو است، صندوق‌های بازنشستگی ورشکسته هستند،‌ بانک‌ها از مشکلات عمیق ناترازی و عدم کفایت سرمایه رنج ‌می‌برند، نظام ارزی کشور به شدت فسادآفرین است، دریغ از یک سوال مسئولانه که چرا این‌گونه شده‌ایم؟

   وقتی سال ۱۳۹۶ نام این مشکلات را ابرچالش گذاشتم هدفم آن بود که عظمت مشکلات و کفایت آنها را برای مرگ تدریجی یک کشور که مادر عزیز همه ما محسوب ‌می‌شود گوشزد کنم. از آن روز تاکنون، هر یک روز و یک ساعتی که گذشته، به زمان مرگ این مادر مهربان نزدیکتر شده‌ایم. در این فاصله و در سال‌های آتی، در مسیر این مرگ تدریجی،‌ سیاستمداران ما چه جشن‌ها و شادمانی‌ها که در کنار این بیمار درحال احتضار برگزار نکنند و چه صدآفرین‌ها که به موفقیت‌های خود نگویند و از همه بدتر دو گروهی هستند که یک گروه به غارت منابع باقی‌مانده مشغول است و دیگری با جهل و تعصب، مسیر رو به مرگ را تسریع ‌می‌کند. بدترین نوع شکست حکمرانی، شکست در تشخیص موقعیت است.

   بخش خصوصی،‌ دانشگاهیان و کارشناسان مستقل، باید به جد به مرگ تدریجی این مادر بیندیشند و برای آن کاری کنند. یک‌یک ما برای اهمال و بی‌مسئولیتی احتمالی در قبال این فردای نگران‌کننده، مورد سوال آیندگانی قرار خواهیم گرفت که اکنون هیچ توان و اختیاری در ساختن فردای خود ندارند. ما البته چاره‌ای جز تلاش برای ساختن آینده نداریم. فردا همانی خواهد بود که خودمان ‌می‌سازیم.

منبع: عصر ایران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 62
  • چوپان
    3

    مهندس یکم دیر بیدار نشدی؟

    نظرات شما -
    • ناشناس
      3

      مطمئن باش حالا هم دارنقش بازی میکند اینها دم مردم راخوب وجب کرده اند

  • ناشناس
    1

    درود بر شما ،سؤال خوبي است، ايا انتخابات را حل اين مشكل است ؟يا مشكل جاي ديگري است ،يك نظر سنجي عمومي مي گويند مشكل كجاست

  • امین
    1

    در شطرنج هر مهره ای جایگاه خود را دارد و وظیفه ای ولی متأسفانه در شطرنج مملکت داری کشور عزیز ما هیچ مهره ای سر جای خودش نیست

  • ناشناس
    7

    همین شماها کشور را به اینجا رسوندین خداوند خودش جزاتونو میده .

  • ناشناس
    0

    رد این ثروت را باید از مسولینی که یخچال خالی دارند اما ۲۰ تا ۳۰ میلیارد خرج تابعیت یک بچه شان می کنند ، گرفت .!!!!

  • ناشناس
    1

    مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر خودمون

    نظرات شما -
    • ناشناس
      3

      واقعا مرگ بر این امریکای جنایتکار که ایران بدون اجازه او هیچ کاری نمی کند همرهی باروسیه و اوکران همه بازی است این را بدانید

    • ناشناس
      0

      زنده باد آمریکا
      درود بر داداش ترامپ ، فرستاده خداوند بزرگ

  • ناشناس
    1

    یک هفته فرصت داری ، خوب از آن استفاده کن

  • یادگاری
    1

    واقعا کسانی که از نعمت عقل و شعور. ب خوردار هستند چقدر سخت زندگی می کنند....
    بدبخت آن که گرفتار عقل شد
    خوشبخت آن که کره خر آمد،الاغ رفت
    خواندن این آمارها از زبان متخصصان جز افسردگی و اندوه ثمری ندارد....

  • آزاده
    2

    درود بر جاب نیلی فقط بسیار دیر متوجه شدید درست زمانی که کفگیر ثروت ملی به ته دیگ رسیده ناگهان چه زود دیر میشود بیچاره فرزندان میهن که تنها برایشان قر و فلاکت به میراث خواهیم گذاشت به زودی زود 90 درصد مردم به قله های فلاکت خواهیم رسید نه آبی نه هوایی و نه خاکی

  • ناشناس
    2

    معنی قُله یعنی همین

  • محمد گلکار خوزانی
    0

    جناب آقای دکتر نیلی
    اقتصاد دان محترم کشور جمهوری اسلامی ایران

    سلام علیکم.
    همه این موارد که بیان کردید در یک جمله کوتاه خلاصه می‌شود.
    عدم مدیریت در انتخاب افراد در جایگاه واقعی خود.

    نظرات شما -
    • ناشناس
      20

      گزارش تحریم از داخل کشور را بخوان چه ربطی به مدیریت داره جرم چه ربطی به مدیریت داره

    • فرداندوم
      0

      آب از سرچشمه
      گل آلود و خرابه

  • 🐜
    1

    یک سوال داشتم از جناب اقتصاددان البته باکمال احترام! ماملت ایران زمین باید ب کدام نهاد بین‌المللی شکایت کنیم سهم دلارهای نفتی و ثروت ملی خود را پس بگیریم!!!؟؟؟ پنجمین کشور ثروتمند جهان هستیم تا کمر خم هستیم در سطل های زباله! گرانی اقلام و کالاهای اساسی مستأجری بیکاری!! با تشکر از طرف ۸۲ ایرانی سوال داشتیم!!!

  • 🐜
    1

    پنجمین کشور ثروتمند جهان هستیم ملت ایران زمین باید روی پرقو زندگی کند نه اینکه تا کمر خم باشیم توی سطل زباله (تازگی شهرداری تهران کارگر زباله گرد ایرانی استخدام کرده) +گرانی اقلام و کالاهای اساسی مورد نیاز چرا باید ماملت ایران زمین فقط برای بقاء زندگی کنیم چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟

    نظرات شما -
    • مجید
      2

      اتفاقا بخاطر همین ثروت‌ها است که مشکلات زیادی داریم .اگر این ثروت ها را نداشتیم وضع امان بهتر بود می شدیم ملتی بدنبال کار و تلاش یه نگاه به دور خود بیندازید.

  • ناشناس
    3

    تمام بدبختی و عقب ماندگی ما‌ ملت ایران بخاطر انتخاب نا آگاهانه و عدم نداشتن مدیر و مدبر نا شایست و بی لیاقت است .‌

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      عدم نداشتن؟

    • ناشناس
      1

      عدم مدیرو...صحیح است

    • ناشناس
      0

      به خطر نبود مدیریت نیست!
      انتفاقا مدیران نظام کارشون رو خیلی خوب بلد هستن و ماموریتشون رو به خوبی دارن انجام میدن!
      مهم اینه که ماموریتت چی باشه!

  • ناشناس
    2

    عوضش امنیت داریم.عوضش موشک داریم.از همه مهمتر عوضش میدونیم اول با کدوم پا باید وارد دستشویی بشیم.

  • غلام رضا
    2

    ملت خواب و خموده را بیش از این لایق نیست

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      آفرین آفرین

  • ناشناس
    8

    آقای نیلی همین شما اقتصاددانان بودید که نسخه اقتصاد ایران را پیچیده اید شما در تمامی دولتهای اصلاحات سمت داشته اید چکار کردید ؟؟ همین صحبتهای شما همه و همه بوی بهانه گیری را می دهد آقای نیلی شما در دولت روحانی سمت داشتید در همین دولت شما رکود اقتصادی و بیکاری در بدترین شرایط کشور بود

    نظرات شما -
    • من
      0

      خخخخ از نظر نویسنده بالا بی عرضگی های فعلی هم تقصیر اصلاحاته اگر چه سگ زرد برادر شغاله

    • ناشناس
      0

      حرفهای بوی دلسوزی نمی‌دن یه چیزهایی فهمیده هیچ وقت نمیاد بگه اپارتمانهای تحریم شده باید بقیمت قبل تحریم باشه .شاید خودش واحد مسکونی چند تا داره
      دیگه از این دلسوزی ها تو خال واسه مردم نکن شما ها خیلی ها تون ازلحاظ قانونی میشن تحریم گر اگه داشته باشی یعنی تروریست اقتصادی

  • همرزم هادی
    2

    خداوند رحمت کند پدر و مادرت را استاد

  • م د
    0

    عزیزم اینارو دیگه بیسوادترین مردم ایران میدونن شمااگه سالها وقت گذاشتی ورویاپروری کردی خسته نباشی ولی راه حل عملی نشون بده اگرنه بیا تامن ده تا مشکل دیگه هم بگم بگو چطور این اسطوره های سیاست وبفهمونیم که دوران شمشیر کشی لشکرکشی ونادرشاه گذشت باباجان مادرمان به۰۰۰۰رفت ای سرزمین ایران

  • ناشناس
    0

    خیلی وقته مرده خرماشم خوردن و این هیاهوی بازی با هسته هاشه.

  • ناشناس
    1

    فقط بر بخت بدمون برای زندگی کردن در این موقعیت زمانی که وارونست همه حقایق دلمون سوخت اشک چشممون جاری شد با خوندن درد دلی که در دلمون بود ودر بیان زیبای مهندس به عینه دیدیم وسوختیم حیف وافسوس برای گذران این عمر سراسر غم وحسرت

  • ناشناس
    0

    از بیکاری قالی می بافند

  • مردانی
    0

    دوست ناشناس در شطرنج ایران همه مهره ها سوخته اند جز اسب ها و فیل ها...‌همه مناصب دست این دو تا ست..

  • جوان انقلابی
    14

    سیاه نمایی و ناامید سازی. ما با همت مسوولین انقلابی و مردم انقلابی پیشرفتهای بسیار خوبی داشته ایم کت امثال سما نمیبینید یا نمیخواهید که ببینید. تعجب از اینکه در ابن نطام ولایی جایگاه استادی هم به شما داده اند!!!!

    نظرات شما -
    • موسوی
      0

      فقط یکی از دستاورداتونو نام ببر توهماتون نه دستاورد

    • ناشناس
      0

      از دستاوردهای چشمگیری نظام در حوزه اقتصاد می توان به کم ارزش ترین پول جهان اشاره کرده که واقعا دست یابی به این مهم سالها زحمت و تلاش مسئولان امر را در پی داشته و از دستاوردهای تکنولوژیکی می توان به کرونا یاب مستعان اشاره کرده که انگشت حیرت را بر دهان غرب و شرق دوخت!

      جمع کنید بابا

  • ناشناس
    0

    درود

  • علیرضا
    0

    آمار درست بدهید ما در بهترین درآمد و ثروت هستیم ولی من های قدیم وفرزندانشان جلو ترقی جامعه را گرفته اند با مهره های خود .باهوش‌ها را نگذاشتند به دانشگاه بروند حالا تحصیل کرده های بی استعداد داریم تکنولوژی زاده استعداد است که جامعه را ارتقا میدهد

  • کاظم
    0

    اقای کارشناس تا حالا کجا بودی جرعت سخن نداشتی حالا که این سرطان غیر قابل علاج است سخن میگوی مادر رفت گور را ملت به دست خود بکنند دیر امدی

  • نفس
    0

    ای کاش ثروت ایران یک شبه تموم میشد..شایدهمه دشمنامون دست ازسرمون برمیداشتن و مردم خودشون دوباره ایران رومیساختن..تازمانی که این ثروتها هست حال و روز مردم هم همینه...

  • ناشناس
    0

    چیزی که پیدا نمی شود خرد هست به یزدان اگر ما خردداشتیم کجا این سرانجام بدداشتیم

  • علی
    0

    این جمله ۲۵ سال دیگه …. وجود نخواهد داشت -
    احیانا درایران اتفاق نیافتد ،صلوات

  • ناشناس
    2

    شما خودتان در دوران روحانی مشاور ارشد اقتصادی دولت بودید هر روز از بسته های اقتصادی دولت رونمایی می کردید پس چرا هیچ کاری نکردید حالا دلسوز مردم شده اید؟
    اتفاقا مشکل اقتصاد مملکت وجود مشاورانی مثل شماست.

  • ج
    0

    این را ما میدانیم و خیلی وقته که این حرفها را میشنویم باید به کسانی بگویید که ما را به این وضع انداخته اند وهر روز میگویند در حال تلاش هستیم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

  • ناشناس
    2

    : گزارش تحریم از داخل کشور را پیدا کنید و بخوانید خیلی مهم است تحریم جنگ و محاصره اقتصادی است فقط باید از خارج از کشور باشد نه داخل تحریم مسلمان حکم شرعی دارد رساله ها حکم محارب نوشته میلیونها واحد مسکونی چگونه یک شبه میلیاردی شد با بحران های ساختگی و پیوستن به تحریم‌های ظالمانه کاخ سفیدواحد مسکونی باید به ملت به قیمت قبل تحریم عرضه شودگزارش به برخی مسولین کشوری و ادارات دولتی و استادان و دانشجویان داده نظر می رسد هیچ کشور شرعی و انقلابی واقعی مردم خود را تحریم نمیکند

  • ناشناس
    0

    تنها راه حل ادامه حیات مادرمان ایران دوری از تنش های منطقه ای و جهانی و تعامل با جامعه جهانی و تشویق به سرمایه گذاری داخلی و خارجی است

  • مهدی
    2

    زود جوگیرمیشیم. مادر داره حالش خوب میشه این کارشناسمحترم هم اگه یه سمت کلیدی بهش بدن قطعاحرفهایی که ما خوشمون بیاد نمیزنه

  • ناشناس
    0

    جنگل تحویل بده بیابان تحویل بگیر!

  • مصطفی
    0

    واقعا حرف زیاده برای گفتن ولی فایده نداره،۴۰ ساله فایده نداره

  • ناشناس
    0

    سلام استاد
    اینهارا همه حتی بچه دبستانی میدونی راه حل
    اگه تحریم برداشته بشه این همه شرکت‌های صوری تاسیس شده در خارج از کشور برای کاسبی تحریم چی میشه مال مفت پتروشیمی را بخرند وچند برابر به بهانه تحریم بفروشند ودلارش وخرج فرزندان عزیزشان در خارج از کشور بکنند
    واقعا اصلاح طلبان خودشون نمی دانند چی میخوان
    هم به نعل می زنند هم به میخ

  • ناشناس
    0

    خیلی وقته مرده،داره تبدیل به خاکستر میشه.

  • ناشناس
    0

    تمرکز قوا ایران را ویران کرد

  • ناشناس
    0

    پیشرفت امروز باعلم ۱۴۰۰ سال پیش شدنی نیست

  • مدرس دانشگاه
    0

    4 دهه است که این مادر مهربان و سخاوتمند در مسیر نابودی تدریجی قدم بر می دارد و هر روز سرعت گام هایش تند و تندتر می شود. آقایان تندرو حالا سریع جبهه نگیرید منظور من از بدو این بازه زمانی انقلاب نیست که حتی اگر آن هم باشد در جای خود بایستی بی طرفانه و صادقانه تحلیل گردد. در تمام این سالها هیچکس نه داخلیان متعصب و نه حتی اپوزیسیون خارج لاابال بصورت منطقی و بدور از تعصب اتفاقات 45 سال گذشته ایران را مورد تحلیل و واکاوی چرایی قرار نداده اند. هیچ کس نپرسیده مملکتی که در سال 1357در اوج قدرت و قله موفقیت در بسیاری از عرصه های اقتصادی اجتماعی نظامی و الگوی پیشرفت و اصلاح جهانی بود چرا در 45 سال بعد از این اتفاق باید رو به قهقرا برود. حالا انقلاب به هر دلیلی رخ داد اما بعدش چی؟ چه اتفاقی افتاد که شعارهای معیشتی غیر واقعی، غیر معقول و از منظر متخصصین اقتصادی ابدا دست نیافتنی بنیان گذاران سنتی و وقت انقلاب حتی در مرزهای باورپذیر و پذیرفته شده آنها هم تحقق پیدا نکرد؟ آن هم در سرزمینی که در منظومه فرصت ها و در اذهان متخصصین جهانی به سرزمین رویاها و مجموعه فرصت ها و البته لنگر ثبات ارزش آفرینی!!!!مشهور بود و هنوز هم هست. در تحلیل منشا این چیستی رویدادی باید گفت همه دنیا میدانند که ایران سرزمین آرمانی فرصت هاست. این را مجددا بخوانید ایران مادر ما سرزمین رویایی فرصت های اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی و معنوی و هنری و تمدنی!!!! منابع منحصر بفرد روزمینی و زیرزمینی، روی آب و زیر آب، منابع منحصر بفرد انسانی، منابع فرصت ساز و منحصر بفرد ژئو پلیتیکی، در کل یعنی در بردارنده تمامی عوامل سنتی تولید اعم از کار، زمین و حتی عامل تبدیلی سرمایه. تمام آنهایی که با بی خردی و تعصب بیجا از اتفاقات اقتصادی سیاسی اجتماعی و فرهنگی 45 سال گذشته دفاع می کنند، هیچوقت برای اتفاقات رخ داده 4 دهه گذشته و همچنین وضعیت فاجعه بار و افتضاح کنونی توجیه منطقی و عقل پسندی جز دلایل عوامفریبانه تحریم های کمر شکن و درافتادن با ابرقدرت ها و .... ارائه نمی دهند و صرفا به توانایی های نظامی و بازیگری و ارزش آفرینی در بحران های سیاسی بین المللی و اصلاحا عمق استراتژیک!! مباهات دارند. اما این موضوع واقعیت و وضعیت کنونی را تغییر نمی دهد. همه از جمله همین آقای نیلی معروف و هزاران فرد باسواد و بی سواد دیگر از خود سوال می کنند چرا اینطور شدیم، همه هم از بزرگ و کوچک جواب را به اندازه یک استاد تمام دانشگاه می دانند مانند آقای ظریف که بطرز مشکوک و منزجر کننده ای، خواست و تمایل خود مردم به قرارگیری در وضعیت فاجعه بار کنونی را دلیل این وضعیت مطرح کرد هیچکس هم جرات و وجود طرح و علنی کردن دلیل و دلایل اصلی را ندارد. در واقع کسی نیست جواب این سوالات را از پنجره عقل و منطق و آزادگی بدهد اما باید گفت و باید گفت و باید گفت که این ملت علی رغم برخورداری از تمام مواهب طبیعی و انسانی که آرزوی مردم و زمامداران هر کشوری از فقیر تا غنی در دنیاست در باطن و دامن خود از مشکلی تمدنی، نژادی و در واقع بطنی رنج می برد و آن هم عدم وجود هوش و عقلانیت در تصمیم گیری در کنار آزادگی و شجاعت است. حالا خیلی از این متعصبان یا حتی همین مردم معمولی به استدلال بنده خرده می گیرند که فلان واقعه و فلان واقعه مظهر آزادگی ماست که در جواب باید گفت اگر منظورتان جنگ 8 ساله است که این یک اتفاق طبیعی است و شق القمر نیست مردم هر کشوری در مقابل تجاوز کشور دیگر خواهند ایستاد و خون خواهند داد. علاوه بر این از ایشان باید پرسید تصمیم گیری هوشمندانه چه ربطی به آزادگی و دفاع از وطن دارد؟ اصلاً چه کسانی نتیجه جنگ 8 ساله را برایمان رقم زدند آیا جوانانی با مشخصات فرهنگی و اجتماعی 4 دهه گذشته و امروز چنین امکانی را داشته و دارند که چنین اتفاقی را رقم بزنند؟ آیا شهدای گرانقدر و جوانان گلدسته ای چون همت ها، باقری افشره ها، باکری ها، هاشمی ها، جهان آرا ها، متوسلیان ها، خرازی ها و .... در کنار امرا و سربازان دلاور و گرانقدری چون بابایی ها، شیرودی ها، کشوری ها، دوران ها، صیادشیرازی ها، کیتری ها و ... از جمله آموزشها و فضای معنوی 4 دهه گذشته سود برده بودند که اتفاقات و رشادت ها و پیروزی های منحصر بفرد جنگ 8 ساله در ابتدای دوران حیات انقلاب را برایمان رقم زدند؟ آیا با مشخصات و موقعیت و وضعیت کنونی مملکت اتفاقی چون همراهی عمومی 45 سال گذشته رخ خواهد داد؟ آیا ضریب نفوذ دین در جامعه امروز با زمان جنگ قابل مقایسه است؟ آیا درصد مشارکت مردم در انخابات ادوار گذشته با درصدهای قابل رقابت با ارای باطله کنونی قابل مقایسه است؟ آیا درصد ازدواج و طلاق امروزی با ابتدای انقلاب و بازه زمانی بعد از آن قابل مقایسه است؟ آیا نزخ اعتماد عمومی و اعتماد مردم به دولت مردان امروز با ابتدای انقلاب قابل مقایسه است؟ آیا جایگاه اسفبار کنونی کشورمان در رتبه بندی های مختلف جهانی اعم از نرخ شادی و امید به زندگی و اعتماد عمومی با ابتدای انقلاب قابل مقایسه است؟ اصلا چه چیز قابل افتخاری داریم که به آن مباهات کنیم؟ نزخ فرار مغزها و مهاجرت و پناهندگی ایرانیان امروز با ابتدای انقلاب قابل مقایسه است. چرا سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان عرصه عمومی ما در این 45 سال گذشته از هر اتفاقی درس نگرفته اند؟ از منظر و زاویه دیگر باید پرسید در مجالس قانون گذاری 4 دهه گذشته چه قوانینی وضع شده که وضعیتی کنونی رقم خورده است؟ آیا بررسی و تحلیل جامعی انجام شده که سهم هر یک از قوانیم مصوب 4 دهه گذشته در مجالس قانون گذاری و همچنین مجالس نظارتی از جمله مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام (محددا بخوانی تشخیص مصلحت نظام) و حتی شورای نگهبان در وضعیت اسفبار کنونی مشخص شود؟ چرا ژن ما ایرانی ها فقط سرعت در اجرا با مایه تفکر و آسیب شناسی ضعیف را بلد است اما طرح و تفکر عمیق و اجرای صحیح و در نهایت ارزیابی و کنترل مرتبط و دامنه دار و نوبتی ر ا بلد نیست؟ چرا ژن ایرانی از کنترل و بررسی و نظارت واهمه دارد؟ چرا بعد از هر دور قانون گذاری 4 ساله، یک دور بررسی و ارزیابی آثار تقنینی همان دور در همه زمینه های سیاسی اقتصادی اجتماعی اقلیمی و .... که رویه پذیرفته شده و عقلانی مدیریت هوشمندانه جامعه جهانی جهت اصلاح مسیر پیش رو است صورت نگرفته و نمی گیرد؟ متاسفانه باید اعتراف کرد که ژن ایرانی از واژه اشتباه کردم و اصلاح میکنم بسیار می ترسد. واژه ای که در موقعیت های هوشمندانه و البته فارغ از تعصبات می تواند مسیر حرکت ما را اصلاح کند نه اینکه با لجاجت خود را به خواب بزنیم و منتظر لگد بیدار باش روزگار باشیم که متاسفانه الآن زمان نوش جان کردن آن فرارسیده است!!!! آقای نیلی و آقایان نیلی های دیگر، مسیری که رفته ایم بدون تعارف و تعصب اشتباه رفته ایم و هنوز هم اشتباه می رویم و اصلاح این مسیر نیازمند یک خواست جمعی عقلانی و جام زهر نوشی فداکارانه است. آقای نیلی و آقایان نیلی های دیگر، فارق از هر رنگ و بوی سیاسی اعم از اصول گرا، اصلاح گرا، مستقل و ... شما هر کدام در قسمتی از وضعیت اسفبار و فاجعه آمیز کنونی تاثیر مستقیم داشته و دخیل هستید. مردم عادی که تاثیری نداشته اند چون محلی از اعراب هم برایشان قائل نبودید هر جا هم اعتراض کردند چه در زیر پرچم شما و چه در زیر پرچم رقبای شما با آنها بشدت برخورد شده و هر از گاهی با وعده اصلاح فریفته و به همراهی دعوت شده اند. ما می دانیم که مام میهم در حال مرگ تدریجی است اما کاری از دستمان ساخته نیست. آنها هم که کاری از دستشان ساخته است از آسیب ژن ایرانی ترس از اعتراف به اشتباه و اقدام به اصلاح در امان نیستند.

  • امیر
    0

    این آش دست پخت خود شما است ، چندین سال نظریات شما دولت فریدون و اصلاح طلبان رو جهت میداد، حالا دلسوز ایران عزیز شدید ؟!

  • سعید
    0

    سلام استاد ایران چندین ساله مرده بخصوص این چند سال اخیر لااقل نمک رو زخم ملت نپاشید همه به این امر واقفند.

  • ناشناس
    0

    این مرز و بوم هیچوقت سر و سامان نخواهد گرفت،تا بحال نگذاشتند و بعد از این هم نخواهند گذاشت،بی تعارف از زمانی که تنبلی و به سببش ساده لوحی و فرصت طلبی و خیانت رو در فطرت ماها تزریق کردند دیگه روزگار خوشی نداشتیم،سایه شوم انگلستان روی سرمون بد جوری لنگر انداخته و روز به روز سنگینتر هم داره میشه، حتی اگر ثروتهای کشور هم تموم شه بازم دست از سرمون بر نمی دارند. مردمی که با احساسشون تصمیم بگیرند و حافظه تاریخی خوبی نداشته باشند محکوم به افتادن پیاپی به چاه های عمیق ترند.. باقی جریانات و وعده ها و حرف و سخن ها فقط برای گذر زمانه...

  • Mohammad
    0

    کشورهای زیادی با درآمد صنعت توریسم گذران می‌کنند،تا وقتی مشروب و حجاب در ایران آزاد نباشد،ما صادر کننده ی توریسم به کل دنیا میمانیم،در بالای قلعه ی حسن صباح خودم به عینه دیدم که توریست اسپانیایی برای گرفتن عکس بدون شال،ترس این را داشت که مورد حمله و ترور قرار نگیرد

  • ناشناس
    0

    سلام آقای مسعود نیلی خدا وکیلی شما از بعد از انقلاب یکی از سرسفره نشین های انقلاب بی زبون ما بوده اید و دستتون هم تا آرنج در این سفره انقلاب بوده و هست. شما در تمام دولت های اصلاح طلب یار دست در سفره بوده اید حالا خودمونیم چه طرح و نقشه ای برای رشد اقتصادی ایران خانم گل ما داده اید که تا حالا اثرش مونده باشد شما تا سه سال پیش که از بهترین مقام های اقتصادی بوده اید راستی بفرمایید شما کجا بودید؟؟؟؟ حالا زبان باز کرده اید برای دنیا که بیایید ما دیگه داریم میمیریم از گرسنگی البته نه شما برای ما دارید اشک تمساح می ریزید. لطفا ی لحظه جلوی آیینه این حرف ها را با خودتون تکرار کنید همان آیینه به شما می خنده ما که بلد نیستیم بخندیم چون ماندیم حیران در برنامه ریزی اقتصاد شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ترا بخدا ی روزی چند لحظه به کارنامه و دستتون که در سفره انقلاب هست از طرف ما نگاهی به آنها بیاندازید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • ناشناس
    0

    سلام ناشناس 5 اسفند ترابخدا منفی نفرمایید ایران با وجود شما عزیزان قوی خواهد ماند تا ابد قوی با ایمان باقی خواهد ماند. زمان جنگ خودم جبهه بودم گلوله در تفنگ عزیز رزمنده ما نبود درست همان زمانی که جناب مسعودنیلی ها در منچسترها حضور فعال داشتند ولی وقتی وارد ایران شدند چون جزوه هاشونو یادشون رفته بود با خودشون بیارن دیگه اقتصاد ما نتوانست پا بگیره چون این عزیزان هم فرمول ها را از یادشون رفته؟؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها