کیمیا علیزاده : بعد از المپیک به خودم گفتم مدال برنز ارزشش را نداشت!/ اگر مدالم طلا بود هم قانع نمی شدم

کیمیا علیزاده : بعد از المپیک به خودم گفتم مدال برنز ارزشش را نداشت!/ اگر مدالم طلا بود هم قانع نمی شدم

گفت و گو با کیمیا علیزاده، اولین دختر ایرانی که توانست مدال آور المپیک شود و به عنوان یکی از چند جوان برتر سال ۹۵ انتخاب شود.

من حتی بعد از برنز المپیک هم فکر کردم خب که چی. گفتم ارزشی ندارد.واقعا آن چیزهایی که من تجربه کردم،ارزش اش را ندارد.

آدمی نیستم که به مدالی که گرفتم قانع شوم. درست است که واقعا ارزش اش را ندارد که از سلامتی، خانواده و... بگذرم ولی بعد از هر مسابقه تشنه‌تر می شوم .حتی اگر مدالم طلا بود هم قانع نمی‌شدم.

یک چیزی در وجودم هست که نمی‌توانم تکواندو را کنار بگذارم. گاهی شده که گفتم تکواندو دیگر بس است، تمام! ولی به خاطر مربی‌ام برگشتم و بهترین نتیجه را گرفتم.

آدمی هستم که زود انگیزه می‌گیرم، ولی کم پیش می‌آید برای چیزی خیلی مایه بگذارم، اما تکواندو جزیی از وجود من شده است.

قول هایی که برای پاداش دادند، تا حدودی عملی شد. ولی آن قدر بزرگنمایی شد که الان همه فکر می‌کنند من پورشه سوار هستم. اما این طور نیست. ما یک زندگی معمولی داریم.کلا 50 میلیون تومان پول و 80 متر خانه دادند.

وقتی قرارداد یک بازیکن فوتبال چنین اختلاف معناداری با پاداش های المپیکی ها داشته باشد، بی ارزش بودن مدال برای مسئولان را ثابت می‌شود. نه تنها من، بقیه بازیکن ها هم وقتی مرا می بینند که این پاداش ها را گرفتم، دلسرد می شوند.

من بعد از این مدال دیدم که چقدر خودباوری به دخترها تزریق شده است. وقتی 68 سال دخترها می‌روند المپیک و نمی توانند مدال بگیرند، به باخت راضی می شوند. بزرگ ترین افتخار ایجاد خودباوری در دختران ورزشکار است.

هدف من هیچ وقت المپیک نبوده، چون می دانم آدم اگر به هدفش برسد دیگر تمام می شود و انگیزه ای برای زندگی برایش نمی ماند.

خیلی برای من سخت شده که کوچک‌ترین کارهایم زیر ذره بین است. مبادا یک کاری کنم که بچه ای اشتباه برداشت کند و آن را در زندگی اش الگو قرار دهد و مسیر زندگی اش تغییر کند.

آن اوایل بعد از المپیک شاید حتی پیاده هم نمی توانستم جایی بروم و همه جا با آژانس می‌رفتم. ولی الان دیگر نه، حساسیت هایم کمتر شده.

برادرم، دقیقا قطب مخالف من است. یعنی امکان ندارد که در یک چیزی مشترک باشیم.کلا به ورزش علاقه‌مند نیست و در مقایسه با بقیه که این قدر از مدالم خوشحال شدند، اصلا خوشحال نشد.

بعضی ها از من برنامه ی غذایی و هوازی می‌خواهند. درست است که مدال گرفته ام، ولی هنوز در جایگاه مربی نیستم که بخواهم تمرین بدهم.

در زمان اردو در اتاق هایی هستیم که کم از زندان ندارند و هرازچندگاهی یک برنامه ی تفریحی می‌گذارند.به خاطر همین بچه‌ها غیر از گوشی چیز دیگری ندارند و در لحظه‌های بیکاری که شاید سه،چهارساعت در روز باشد، در فضای مجازی هستم.

در اینستاگرام می‌چرخم و فقط دوست هایم را فالو کرده ام. این طور نیست که بگویم حتما آدم خاصی را در اینستاگرام فالو می کنم. هر پستی که من را جذب کند و خوشم بیاید، لایک می کنم. گاهی هم کامنت می گذارم و حسم را پنهان نمی کنم.

ماهی و جگر اصلا دوست ندارم، ولی کشک بادمجان و ماکارونی غذاهای موردعلاقه‌ام هستند.خودم وقتی می توانم غذا درست کنم که یکی راهنمایی‌ام کند و بگوید الان باید این کار را بکنی و بعد فلان چیز را اضافه کنی(می خندد) ماکارونی تنها غذایی است که آن را بدون هیچ کمکی درست می کنم.

من از بچگی عروسک‌هایم را خیلی دوست داشتم. کلا یک عروسک جدید که می بینم، خیلی دوست دارم آن را داشته باشم.زمانی که در اردو هستم 7 نفر در یک اتاق قرار داریم. ولی عروسک‌هایی که دوست دارم را همراه خود می برم.

آخر تفریحم این است که با بچه‌ها برویم بیرون یک چیزی بخوریم یا مثلا یک چیزی بخریم. سینما برویم و...

در سفرهایی که رفتم، خیلی فرصت گردش نداشتم؛ اما یونان و هلند را خیلی دوست داشتم. کارهای هیجانی را خیلی دوست دارم. خودم اما خیلی دیر به اوج هیجان می‌رسم. مثلا کارهای خطرناکی مثل بانجی جامپینگ را خیلی دوست دارم.

چند وقت پیش داشتم با مترو می‌رفتم که یک دختربچه آمد و دست زد به من و گفت:«تو واقعی‌ای؟ من فکر می‌کردم این‌هایی که در تلویزیون می‌بینم، الکی هستند. مامانم می‌گفت کارتون الکیه، ولی تو واقعی ای؟»

یک‌ بار پیرزنی ‌آمد به من گیر داد که امضا بده، آخر شما امضای مرا می‌خواهی چه کار؟ (خنده)

خیلی ها با شک می‌پرسند شما کی بودی؟ یا همان دختری بودی که مدال گرفت؟ یک بار که لباسم برای عکس مناسب نبود، گفتم: «نه، من نمی‌دانم چرا همه می‌گویند شبیه اش هستم.»

منبع: همشهری جوان

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها