آموزه‌های مدیریت خبر در رویداد پلاسکو

آموزه‌های مدیریت خبر در رویداد پلاسکو

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا ، رویداد پلاسکو بی‌شک یکی از مهمترین رویدادهای سال 1395 بود. رویدادی که در رسانه‌های کشور و حتی رسانه‌های خارجی بازتاب بسیاری داشت. حال که هیاهوی روزهای نزدیک به این رویداد سپری شده، مجالی است تا نگاهی به آموزه‌های مدیریت خبر در این رویداد داشته باشیم.

مقدمه

حادثه پلاسکو به پایان رسید. تعدادی از هم‌وطنان عزیزمان را در این حادثه از دست دادیم و شاهد بحران مالی و شغلی برخی دیگر از آن‌ها هستیم. به مدت بیش از ده روز، احساسات، عواطف و افکار عمومی مردم ایران به‌خصوص مردم شهر تهران به‌شدت متأثر از این رویداد بود. تا جایی که برخی حس همدردی خود را با خانواده‌­های جان‌فشانان، متوفیان و مال‌باختگان از طرق مختلفی همچون انتشار متن‌های صفحات شخصی در فضای مجازی، عکس‌های پروفایل، لایک کردن‌ها و کامنت گذاری‌ها و غیره ابراز کردند و برخی دیگر، به اقدامات عملی همچون اهداء گل به آتش‌نشانان، نصب پلاکاردهای تسلیت، اهداء غذا و نوشیدنی به مأموران درگیر در محل حادثه دست زدند.

آنچه از این رویداد باقی‌مانده است، درس‌ها و عبرت‌هایی است که باید آموخت و به کاربرد. ازآنجایی‌که خبر گزارش یک رویداد است و نحوه انعکاس خبری رسانه‌ها، در رویدادهایی ازاین‌دست، نقش مهمی در شکل‌گیری، خیزش، افول و آرام‌سازی افکار عمومی دارد، بیان برخی از پندها و عبرت‌های مدیریت خبر و نحوه انعکاس خبری رویداد ساختمان پلاسکو، می‌تواند راهکارهای اساسی را در پوشش خبری و بازتاب رسانه‌ای موارد آتی، پیش روی مدیران رسانه و متولیان امر قرار دهد. بر این اساس یکی از مهم‌ترین ابعاد قابل‌بررسی رویداد ساختمان پلاسکو، بُعد مدیریت خبر در آن است که در ادامه، به بررسی برخی از جنبه‌های آن می‌پردازیم.

برای شفاف شدن مطالب، برخی مشاهدات میدانی شخص نگارنده در سطح شهر تهران در مواجهه با رویداد پلاسکو که انگیزه اصلی نگارش متن پیش رو شد، به مطالب افزوده‌شده است.

هستی‌شناسی رویداد

"مشاهده چهره برافروخته مردم در مترو، اتوبوس، کلاس درس، محل کار و ابراز نگرانی آن‌ها از "بحران" پیش‌آمده، آن‌هم در سطح ملی و مقایسه آن با زلزله احتمالی تهران، مرا وادار کرد تا آنچه را که در طول تحصیلم در رشته خبرنگاری آموخته بودم در طی این مدت ورق بزنم تا شاید، ابعاد دیگری ازآنچه را که می‌شنیدم، می‌دیدم و مشاهده می‌کردم را بفهمم. در آموخته‌هایم، یاد گرفته بودم که استفاده از هر واژه جایگاه خاصی دارد که اگر، به شایستگی در جایگاه خودش به‌کاربرده نشود، معناهای متفاوتی را به مخاطب القا می‌کند. برای مثال بین معنای نزاع، درگیری و جنگ تفاوت‌های عمیقی نهفته است و هرکدام تعریف خاص خود رادارند. حال شما این را با واژه‌هایی همچون، واقعه، حادثه، رخداد ناگوار، فاجعه، تهدید، بحران و چالش مقایسه کنید."

یکی از مهم‌ترین مسائل در انعکاس خبری رویدادها، انتخاب شایسته واژگان مناسب برای بیان هستی رویدادها و ابعاد آن‌هاست. به همین دلیل در آموزش روزنامه‌نگاری و خبرنگاری از همان ابتدا، بر تفاوت‌ها در به‌کارگیری واژه‌ها تأکید می‌شود و در تحریریه‌های خبری رسانه‌ها، وقت زیادی صرف انتخاب واژه‌ها، تیترها و نام‌گذاری رویدادها می‌شود.

آنچه در انعکاس خبری رویداد ساختمان پلاسکو خیلی مشهود بود، عدم دقت نظر نسبت به استفاده از واژه‌های مناسب در بیان "هستی" این رویداد بود. بدون تردید، بین واژه­هایواقعه، حادثه، رخداد ناگوار، فاجعه با تهدید، بحران و چالشازنظر معنایی تفاوت‌های زیادی در ادبیات علمی رخدادهای اجتماعی و طبیعی وجود دارد. استفاده از هریک از این واژه‌ها بار معنایی، ادراکی و روانی خاصی برای مخاطبان دارد و متناسب با آن واکنش‌ها، اقدامات رفتاری و عملی منحصربه‌فردی از سوی مردم و مسئولین انتظار می‌رود. در برخی موارد، استفاده از یک واژه نامناسب، ممکن است تا آنجا پیش برود که افکار عمومی مردم را، بیش‌ازحد تحریک نماید و مردم به‌صورت احساسی و سطحی بر مبنای شور و ادراک موقت و زودگذر، در آن موقعیت خاص دست به اقدامات مخربی بزنند.

از بین واژه‌های موجود، رویداد ساختمان پلاسکو از سوی اکثر رسانه‌ها "بحران" خوانده شد. و این یعنی رویداد پلاسکو در حقیقت از جنس یک بحران است. برخی پا را فراتر گذاشتند و در انعکاس اخبار و اطلاعات، این رویداد را بحرانی آن‌هم در سطح ملی قلمداد کردند، و در یک فرآیند فرافکنانه آن را با زلزله احتمالی تهران مقایسه کردند و با این اقدام در هستی‌شناسی آن، پا را فراتر از واقعیت موجود گذاشتند و تصور خود را به‌جای واقعیت رخ‌داده به مخاطب القاء می‌کردند. حال این پرسش مطرح است که در انعکاس خبری این رویداد، کدام کلیدواژه‌ها برای بیان تشخیص و نام‌گذاری این ماجرا، باید از سوی رسانه‌ها به کار گرفته می‌شد؟ آیا این رویداد، یک بحران آن‌هم در سطح ملی به شمار می‌رفت؟ کلیدواژه‌های به کار گرفته‌شده برای بیان این رویداد، تا چه حد منطبق بر واقعیت بودند و جنبه عینی داشتند و نه متأثر از تب خبری؟ به‌عنوان یک مخاطب وقتی این رویداد را با حریق بندر امام، آتش‌سوزی پتروشیمی ابوعلی سینا و بحران ماهشهر با ابعاد گسترده و خسارات جانی، مالی و محیط زیستی آن‌ها مقایسه می‌کنم در هستی‌شناسی رویداد ساختمان پلاسکو دچار تردید می‌شوم.

به‌هرحال در ادبیات خبرنگاری و روزنامه‌نگاری این رویداد، آنچه به‌خوبی بیان نشد هستی‌شناسی واقعه بود. اگر هستی واقعه به‌خوبی مورد شناسایی قرار می‌گرفت، قطعاً در انتخاب نام و به‌کارگیری کلیدواژه‌ها و تیترها هوشمندانه‌تر عمل می‌شد. به‌راستی این واقعه از چه جنسی بود؟ آیا مواد و مصالح فیزیکی و شیمیایی باعث این رخداد شدند؟ یا به خاطر مسائل فنی و مهندسی حادث شد؟ یا جنبه فردی، سازمانی و اداری داشت؟ آیا رویدادی چندلایه بود؟ از زاویه دید مدیریت بحران به‌راستی این رویداد از چه جنسی بود؟ این‌ها بخشی از سؤالاتی است که تا حدی در هستی‌شناسی این رویداد مغفول ماندند.

معرفت‌شناسی خبری و رسانه‌ای رویداد

"برای روشن شدن سؤالاتی که ذهنم را مشغول کرده بود به دنبال سرنخ‌هایی بودم. در کندوکاوهای ذهنی‌ام پازلی ازآنچه درباره پلاسکو می‌دانستم کنار هم چیدم. پازلی با قطعات ناهمگون که از رسانه‌ها و محیط اطرافم دریافت می‌کردم. یعنی پخش زنده این رویداد در شبکه‌های تلویزیون سراسری، بخش‌های مختلفی خبری در رادیو و تلویزیون، روزنامه‌های سراسری، رسانه‌های برخط تا کانال‌های شخصی و صفحات شخصی کاربران و هنرمندان و ورزشکاران، یعنی سلفی گرفتن‌ها و عکس‌های خبری و یادگاری و انتشار فیلم‌های شهروند- خبرنگاران در فضای مجازی، اطلاعاتی که در گفتگوهای بین شهروندان در مترو، تاکسی، مغازه‌ها، میهمانی‌ها غیره دریافت می‌کردم، بخش‌هایی از پازلی بود که اطلاع، آگاهی و معرفت من از رویداد پلاسکو را شکل دادند. اطلاعاتی که در برخی موارد کاملاً در تضاد با یکدیگر قرار داشتند. اخباری که منتشر می‌شد و هنوز جوهر آن خشک نشده، تکذیب می‌شد. از خودم می‌پرسیدم به‌راستی حقیقت واقعه چه بود؟"

مهم‌ترین سؤال اینجاست، که اگر هرکدام از این حالاتی که با جنس یا به هستی این رویداد مرتبط است، یعنی بحران، حادثه، فاجعه، تهدید، چالش، یک اتفاق ناگوار یا هر چه که نامیده شده است را در نظر بگیریم، رویکرد ذهنی و تلاش ما برای شناخت این رویداد چه می‌بایست بود؟ قطعاً، عمومی‌ترین، معقول‌ترین، رویکرد باید رویکرد معرفت‌شناسانه به رویداد باشد. معرفت‌شناسی، به دنبال حقیقت است و حقیقت در ساده‌ترین تعریف آن یعنی انعکاس دقیق و قابل‌اعتماد واقعیت.

به‌راستی رسانه‌ها و مخاطبان با این رویداد چگونه روبرو شدند؟ معرفت‌شناسانه؟ آیا رویکردهای خبری این رویداد حقیقت جویانه بودند؟ یعنی حق واقعه را از سطح تا عمق شکافتند و بررسی کردند؟ یا نه، رویکردها به‌طور عمده، شایعه برانگیز، بر اساس حدس و گمان و حتی فرافکنانه بودند. آیا رسانه‌ها، حقیقت رویداد را بیان کردند یا بر اساس ارزش‌های درونی، ترجیحات، سوگیری‌های درونی و فردی، از واقعه یک تصویر بر اساس منافع خود ترسیم کردند و به‌عنوان حقیقت انتشار دادند؟ یا برعکس، در بیان حقیقت رویداد، حتی سعی کردند، ارزش‌های درونی، ترجیحات و منافع خود را فدای بیان حقیقت نمایند و به دنبال این بودند که حقیقت رویداد را بشناسند و اینکه بفهمند واقعاً چه اتفاق افتاده است و چه چیزی باید در واقعیت به مردم گفته شود؟ به‌هرحال، حدس، گمان، منافع و ارزش‌های فردی، گروهی، جناحی و سیاسی، نقابی است که مانع از رسیدن به تصویری حقیقی از هستی واقعه می‌شود.

اگر این گفته رابرت ازرا پارک، اندیشمند و صاحب‌نظر مکتب شیکاگو، را قبول داشته باشیم که می‌گوید:«خبر نوعی دانش است، ولو سطحی»، زمانی، خبر دانش محسوب می‌شود که، الزامات علمی بودن و عینی بودن را داشته باشد. و این یعنی، باید نگاه معرفت‌شناسانه در انعکاس خبری رویدادها داشت.

اصل این است که، حقیقت بر همه ارزش‌ها و منافع و ترجیحات ارجح است. چرا چون حقیقت می‌خواهد در واقعیت رخنه کند و از درون آن تصویری دقیق ارائه کند. با در نظر گرفتن این گزاره معرفت‌شناسانه اکنون جا دارد که پرسش کنیم که واقعیت چه بود؟ ساختمانی آتش گرفت و فروریخت و جان انسان­هایی گرفته شد. هر چه می‌خواهید اسم آن را بگذارید. آیا این رویداد را می‌توان شناخت؟ تا چه حد می‌توان آن را شناخت؟آیا رویکرد ما به این واقعه معرفت‌شناسانه بوده است؟ الزامات معرفت‌شناختی آن کدام است؟ آیا در انعکاس خبری این رویداد الزامات معرفت‌شناسانه به کار گرفته شد؟ آیا رسانه‌های رسمی، انحصاری، مجازی، سیاسی و حتی جناحی رویکردی معرفت‌شناسانه به این رویداد داشتند؟ رویکرد جریان‌های رسانه‌های رقیب مانند شبکه‌های اجتماعی موبایلی و شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای در معرفت‌شناسی این واقعه چگونه بود؟ به چه میزان بر رسانه‌های رسمی کشور تأثیر گذاشتند؟ آیا رسانه‌ها در معرفت‌شناسی این رویداد از یکدیگر تأثیر گرفتند و رسانه‌های رسمی، غیررسمی و داخلی و خارجی در معرفت‌شناسی این رویداد بر یکدیگر تأثیر گذاشتند؟ این تأثیر چگونه و به چه میزان بود؟ آیا اولویت اول رسانه‌ها، این بود که جنس واقعی و هستی این رویداد را شناسایی کنند؟ آیا جان مردم، فعالیت‌های اقتصادی مردم، نماد یک واحد تجاری پوشاک تهران قدیم، که منبع درآمدزایی هزاران نفر بود، در مقام حقیقت‌یابی و حقیقت‌جویی موردتوجه همه کنجکاوان عادی و رسانه‌ای رویداد پلاسکو قرار گرفت؟ بدون تردید، نتیجه بی‌توجهی به رویکرد معرفت‌شناسانه در این رویداد، چیزی جز قربانی شدن حقیقت رویداد نیست. فقدان این موضوع در کنش‌های ارتباطی مردم در جامعه به‌خوبی مشهود بود و در هدایت افکار عمومی جامعه نقش‌آفرینی می‌کرد. به‌طوری‌که برخی، تحت تأثیر رسانه‌های رقیب، انعکاس خبری این رویداد را عملی از قبل طراحی‌شده دانستند و برخی بی‌تدبیری و عملکرد کاملاً شتاب‌زده مدیران رسانه‌های رسمی و انحصاری کشور را بی‌تأثیر ندانستند.

به‌هرحال در معرفت‌شناسی این رویداد آنچه کاملاً به چشم می‌آمد، سیادت وبرتری حاشیه بر متن بود. به‌طوری‌که، گروه‌های تلگرامی و فضای مجازی، روند جریان اصلی رسانه‌ای کشور را تعیین کردند. تا جایی که، برخی رسانه‌های رسمی کشور در حد یک کانال تلگرامی در بیان حقیقت این رویداد تنزل کردند.

به‌جز موارد گفته‌شده، جایگاه اخلاق نیز در نحوه انعکاس این رویداد مورد پرسش است. انعکاس اخبار و اطلاعاتی که، یک جا برمبنای احساس است، یک جا شور، یک جا منافع جناحی، یک جا منافع سیاسی و یک جا منافع فردی و شخصی. رقابت رسانه‌ها بر سر سرعت انتشار اخبار و منبع خبر واقع‌شدن، و کم‌توجهی به صحت‌وسقم خبر، به‌خصوص رویکردهای فردی و شخصی، یعنی سلفی گرفتن، که من آن را "هیستری دیدن شدن" می‌نامم و این سؤال که انتشار آن در فضای مجازی باهدف افزایش بازدیدها، بدون توجه به ابعاد انسانی رویداد تا چه اخلاقی است؟ این اقدام عمل صالح است یا ناصالح؟ گویی در این میان، روح و روان مخاطب و افکار عمومی است که بازیچه شده و زیر پای رقابت‌های خبری و منافع فردی و گروهی لگدمال می‌شود. و این مردم هستند که نمی‌دانند حقیقتاً حق واقعه چه بوده است و درست‌ترین واکنش به آن چه باید باشد؟

روش‌شناسی بازتاب خبری رویداد

در طول رویداد ساختمان پلاسکو، رسانه‌های کشور، هر یک به طریقی و از زاویه­ای این رویداد را انعکاس دادند. آنچه مشهود بود، تبدیل‌شدن این رویداد به خبر اصلی اکثر رسانه‌ها بود. به‌طوری‌که، پوشش خبری این رویداد در صدر کارهای رسانه‌ها قرار گرفت. آیا ارزش‌های خبری این واقعه، قابلیت آن را داشت که این رویداد به خبر اول رسانه‌های کشور تبدیل شود؟ سیاست‌گذاری خبری، روش‌ها، تاکتیک‌ها، استراتژی‌های درست در تولید، پخش و پوشش خبر این واقعه چه بود؟ گویی، بحرانی در مدیریت خبری بحران در رسانه‌ها رخ داد. تشویش و نبود یک وحدت رویه در این زمینه تا بدان آنجا بود که برای چند روز، رسانه ملی در اکثر شبکه‌های تلویزیونی، انعکاس اخبار این رویداد را در اولویت‌های برنامه‌ای خود قرارداد و شبکه تهران برخی از برنامه‌های خود را برای پوشش خبری این حادثه قطع کرد. رسانه‌های برخط و مکتوب مانند روزنامه‌ها نیز این حادثه را در صدر اخبار خود قراردادند.

بی‌تدبیری و شتاب‌زدگی رسانه‌ها در انعکاس خبری این رویداد تا جایی بود که برخی رسانه‌ها، پوشش خبری صفحات شخصی هنرمندان و ورزشکاران در فضای مجازی را در برنامه‌های خبری خود گنجاندند.

اینکه مجاری رسانه‌ای و خبری چقدر از این رویداد گزارش تصویری تهیه کردند و چرا؟ چقدر خبر تهیه شد و چرا؟ در خبرها چه میزان نظر بود و چه میزان مصاحبه؟ چقدر اخبار منتشرشده تکذیب شد و چقدر تأیید؟

اخبار منتشرشده چقدر اعتبار داشتند؟ منبع اخبار چه کسانی بودند؟ نحوه پردازش، ارائه به مصرف‌کننده چگونه بود؟ جهت‌گیری داشت یا خیر؟ چقدر باید تکرار می‌شد و با چه حدت و شدتی؟ این‌ها سؤالات بی‌پاسخی است که نه‌تنها در این رویداد بلکه در رویدادهای قبلی نیز شاهد آن‌ها بوده‌ایم. به نظر می‌رسد جامعه رسانه‌ای کشور باید در این زمینه به یک وحدت رویه برسند و به‌جای جزیره‌ای عمل کردن و انتشار اخبار و تکذیب آن‌ها، به‌صورت یک کل هماهنگ با یکدیگر در موارد مشابه بعدی تعامل نمایند.

مخاطب پژوهی رویداد

مخاطب اصلی‌ترین سرمایه هر رسانه‌ای است و رسانه‌ها به دلیل فضای رقابتی حاکم با مسئله‌ای بانام "اقتصاد توجه مخاطب" دست‌وپنجه نرم می‌کنند. به همین دلیل است که، جذب، حفظ و نگهداشت مخاطب برای رسانه‌ها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و هریک از رسانه‌ها برای حفظ سرمایه‌های خود، سعی در تولید برنامه‌های متنوع و انتشار به‌موقع آن دارند. لذا، دور از انتظار نیست که احساسات، عواطف، روح و روان مخاطبان، بازیچه فضای رقابتی رسانه‌ها شود و رسانه‌ها از آن موج‌سواری بگیرند. بی‌آنکه، منفعتی برای مخاطبان به همراه داشته باشد. فرآیندهای خبری رویداد پلاسکو نیز در خلأ اتفاق نیفتاد و برای مخاطبان رسانه‌ها تولید شد. اینکه در مدیریت خبر این واقعه، تا چه حد نیازسنجی خبری و مخاطب پژوهی مبنای پوشش‌های خبری بود، خود پرسشی اساسی است. عنصر تکرار و پوشش خبری مبالغه‌آمیز این رویداد، آن‌هم تحت تأثیر رسانه‌های رقیب در حدی بود که اصول روانشناسی اجتماعی مخاطب و جامعه‌شناسی مخاطب در اکثر موارد فدای جو زدگی‌های رقابتی رسانه‌ها شدند. در اینجا، مسئله بر سر امنیت روانی مردم است و نه‌فقط امنیت فیزیکی و جسمانی آن‌ها. تبلور این ادعا، در حضور مردم در مکان حادثه، سلفی گرفتن‌ها، دامن زدن به بازار شایعات و غیره در جهت التیام بخشیدن جراحات وارده به روح و روانشان بود. حال که بازار اخبار پلاسکو رو به خاموشی است، احساسات، عواطف و هیجانات آن‌ها نیز رو به آرامش است.

به نظر می‌رسد، مدیریت خبر این رویداد در بحث مخاطب پژوهی ضعف‌هایی داشت که یکی از مهم‌ترین این ضعف‌ها، در مدیریت و هدایت افکار عمومی مردم، یعنی کم‌توجهی به احساسات، عواطف و رفتارهای مخاطبان بود. یک جایی مخاطب، در قالب شهروند-خبرنگار ، منبع تولید خبر بود. در جای دیگر، مخاطب، منفعل و گرفتار سلیقه و ذائقه یکی از رسانه‌هایی شده بود که رویکردهای جناحی، ارزشی و فردی داشتند. آیا مخاطب به‌صرف تولید مطلب، صرف‌نظر از صحت، صدق و کذب آن می‌تواند منبع معتبری در تولید خبر باشد؟ در اینجا مخاطب هم مطلع است، هم نامطلع. هم احساسی است و دچار شور، هم آرام و تحلیلگر. هم از این حادثه غمبار، برافروختگی و پرخاشگری‌های سیاسی و جناحی از خودش نشان می‌دهد. هم خود، به شایعات دامن می‌زند. در حقیقت، رسانه در این رویداد، در نقش آیینه‌ای بود که می‌خواست، این واقعه را در خود به تمام و کمال منعکس کند. منتهی، آن‌قدر این آیینه شکسته، چندتکه و پر ترک بود که، این رویداد، تصویری شکسته، کوچک‌شده، بزرگ‌شده، ریز شده و پر از اعوجاج را القا می‌کرد. هرچند که نمایی ناقص و موقت را نشان داد، اما این افکار عمومی بود که این آیینه قطعه‌قطعه شده با تصاویر متفاوت و متعددش را در خود می‌تاباند.

الزامات و بایسته‌های اطلاع‌رسانی در مدیریت بحران

یک‌بار دیگر، رویدادی رخ داد. هرچند که بسیار تلخ و جانکاه بود. جان‌های شریفی به آسمان پر گشودند. ساختمانی نابود شد. کارگران و کسبه از کار بیکار شدند و یکی از نمادهای تهران قدیم فروریخت. این حادثه همین‌جا به اتمام نمی‌رسد و حوادثی به‌مراتب خطرناک‌تر در کمین است. اگر به پندها و عبرت‌های مدیریت خبر این حادثه توجه نشود، چه‌بسا در رویدادهای بعدی، با بحران‌های مهارنشدنی در مدیریت خبر مواجه خواهیم شد. ازآنجایی‌که در فضای رقابتی رسانه‌ها، اطلاع و آگاهی مردم نسبت به رویدادهایی ازاین‌دست در پرتو تأثیر جریان‌ها و القائات مختلف خبری از رسانه‌های رسمی تا رسانه‌های غیررسمی و خودی تا معاند شکل می‌گیرد، ضروری است، مدیران رسانه‌ها و متولیان امور از هم‌اینک، به فکر سیاست‌گذاری خبری در حوادث و بحران‌ها باشند. اینکه هستی‌شناسی رویداد چیست و چه عنوانی منطبق با هستی آن باید به آن داد؟ رویکردهای معرفت‌شناسی به رویداد کدام است و از چه راه‌های می‌توان به حقیقت رویداد رسید؟ بر مبنای مسئولیت اجتماعی رسانه‌ها جایگاه حقیقت‌یابی و حقیقت‌جویی کجاست؟آیا رسانه‌ها در رویدادهایی مانند پلاسکو به دنبال حقیقت هستند، یا هر کس می‌خواهد از این نمد کلاهی برای سازمان، جناح و منافع خود بدوزد؟ اگر این‌چنین است چه تدبیری باید در جهت حفظ منفعت عمومی مردم اتخاذ کرد؟ استراتژی‌ها یا راهبردها و تاکتیک‌های اصلی مدیریت خبر در تولید و انتشار اخبار در این مواقع کدام است؟ از چه قالب‌های خبری برای انعکاس رویدادها باید بیشتر بهره جست؟ منابع امین در اطلاع‌یابی رویداد چه کسانی هستند؟ رسانه‌ها بر مبنای هستی رویداد تا چه میزان باید آن رویداد را در جدول برنامه خبری خود بگنجانند؟ چه استراتژی‌هایی باید در خصوص رقبای رسانه‌ای اتخاذ شوند؟ پیام‌ها تا چه حد باید تکرار شوند؟ سهم رسانه‌های رسمی و انحصاری کشور مانند رسانه ملی در انعکاس خبری رویداد چیست؟ سهم طیف‌های مختلف مخاطب آن‌هم بر اساس نیازهای خبری در برنامه‌های مختلف خبری کدام است؟ پیام‌های تولیدشده کدام مخاطب را هدف قرار می‌دهند؟ تا چه میزان به امنیت روحی و روانی مخاطب در مدیریت خبری بحران توجه شود؟ مبانی و اصول روانشناسی اجتماعی مخاطب و جامعه‌شناسی مخاطب چگونه باید در مدیریت‌های خبری بحران جاری و ساری گردد؟ تا چه حد با کمبود نیروی انسانی متخصص متعهد در حوزه خبرنگاری بحران مواجهه هستیم؟ برای آموزش این نیروها چه تدابیری باید اندیشید؟ تا چه میزان باید بین گروه‌های مختلف رسانه‌ای در مدیریت خبری بحران ‌همگرایی و یکپارچگی ایجاد کرد؟ نقش ستاد مدیریت بحران و سایر متولیان امر در مدیریت خبری بحران‌ها چیست؟ اخلاق خبرنگاری در بحران‌ها چگونه باید باشد؟ ازآنجایی‌که در خبرنگاری بحران باید قبل، حین و بعد از بحران اخبار و اطلاعات تولید و منتشر شوند، با توجه به وضعیت موجود کشور، رسانه‌ها در هر یک از این سه مرحله چگونه باید عمل کنند تا قبل از شکل‌گیری حادثه از آن جلوگیری شود و اگر حادثه‌ای رخ داد فضای همگرایی و آرامش روانی در جامعه حاکم شود و پس‌ازآن چه اقدامات اساسی برای آمادگی و رویارویی با آن باید صورت گیرد؟ این‌ها مجموعه سؤالاتی است که از هم‌اکنون باید به آن‌ها پاسخ داده شود تا در مدیریت خبری بحران‌های پیش رو، پیشگیرانه‌تر، حرفه‌ای‌تر و اخلاقی‌تر عمل شود.

عدم توجه به موارد عنوان‌شده، سپردن مدیریت و هدایت کشتی افکار عمومی مردم ایران با ویژگی‌های منحصربه‌فرد عاطفی، روحی و روانی غیرقابل‌پیش‌بینی آن به جریان‌ها و شانتاژهای رسانه‌های رقیب است.

به همین دلیل، سازمان‌ها و ستادهای مدیریت بحران در اکثر نقاط دنیا، نمی‌گذارند که جریان‌های خبری رویدادهایی از این قبیل، به‌صورت جزیره‌ای، جدا از هم و احساسی اقدام کنند و یک فرماندهی هوشمندانه نسبت به پوشش خبری رویداد اتخاذ می‌نمایند. لذا به نظر می‌رسد، در وقایعی ازاین‌دست ایجاد و هدایت یک تیم خبری توسط رسانه‌های متفاوت با سلایق و گرایشات متفاوت و برای مخاطبان متنوع، در چهارچوب وحدت ملی و امنیت ملی ضروری است. همچنین، برگزاری به‌موقع نشست‌های خبری از سوی ستادهای مدیریت بحران راهگشاست. حتی، معرفی یک سایت رسمی و یا کانالی در شبکه‌های اجتماعی، تا حدی می‌تواند مخاطبان سرگردان را از غرق شدن در دریایی از اخبار ضدونقیض نجات دهد. لذا، پیشنهاد می‌شود، ازنظر ساختاری رشته خبرنگاری بحران تأسیس و نیروی انسانی متخصص تربیت شود و این جایگاه به‌صورت تخصصی و غیر زینتی تعریف شود. همچنین لازم است، تجدیدنظر در سازماندهی نیروها و وحدت رویه در مدیریت خبر بحران‌ها با جدیت صورت گیرد.

منبع: تسنیم

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها