کتک خوردن عروس 12 ساله از داماد در اتاق حجله

بعد از 38 سال زندگی مشترک این اولین باری است که راهی کلانتری شده ام تا از همسرم به علت کتک کاری و توهین و فحاشی هایش شکایت کنم چرا که او دیگر انصاف و وجدان را زیر پا گذاشته و آن قدر مرا زجر می دهد.

کتک خوردن عروس 12 ساله از داماد در اتاق حجله

زن 50 ساله با بیان این که از داماد و عروس و نوه هایم خجالت می کشم که در حضور آن ها کتک می خورم، به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 12 سال بیشتر نداشتم که به عقد رشید درآمدم اما کتک های او از همان شب حجله شروع شد و همان هفته اول برگزاری مراسم عروسی همه کتک خوردن مرا فهمیدند.

آن زمان به علت این که کودکی بیش نبودم در برابر کتک کاری های همسرم فقط در سکوت گریه می کردم، اطرافیانم می گفتند این گونه اختلافات در روزهای آغازین زندگی طبیعی است چرا که عروس و داماد، با اخلاق و خلق و خوی یکدیگر آشنا نیستند و به همین دلیل اختلافاتی بین آن ها بروز می کند.

آن ها به من اطمینان می دادند که با گذشت زمان رفتارهای همسرم بهتر خواهد شد اما این رویایی بود که هیچ وقت در زندگی من تعبیر نشد به طوری که حتی تا دو سال گذشته هیچ مدرکی از کتک کاری های رشید نداشتم.

با وجود این سرنوشت تلخ من از روزی رو به تیرگی گذاشت که حادثه تلخی پسر جوانم را خانه نشین کرد. سال گذشته و در یک روز برفی پسرم برای اسکیت روی برف از خانه خارج شد. او ورزشکار بود و در یکی از مراکز نظامی کار می کرد آن روز تا غروب خبری از فرزند 29 ساله ام نداشتم. آرام آرام نگرانی وجودم را فراگرفته بود که تماسی از بیمارستان، وجودم را لرزاند.

وقتی هراسان خودم را به بیمارستان رساندم که پسرم را به اتاق عمل برده بودند. ساعت های سختی را پشت در اتاق عمل گذراندم و برایش دعا کردم تا این که پزشک Doctor جراح آرام آرام به من فهماند که پسرم قطع نخاع شده است و باید تا آخر عمر ویلچرنشین باشد.

دیگر حرف های دکتر را نمی فهمیدم اصلا نمی دانستم کجا هستم فقط اشک می ریختم و دوست داشتم پسرم را به آغوش بکشم. نمی توانستم این ماجرای تلخ را باور کنم چرا که قرار بود به زودی او را در لباس دامادی ببینم.

خلاصه این روزهای سخت را درحالی پشت سر می گذاشتم که قانون Law قیمومیت پسرم را به دلیل عدم صلاحیت پدرش به من واگذار کرد. من هم با دیه پسرم خانه ای خریدم و پرستاری از او را به عهده گرفتم. همین موضوع به اختلافات میان من و همسر تن پرورم شدت بخشید.

فحاشی ها و کتک کاری های او در حالی بیشتر شد که حتی حاضر نیست برای جابه جا کردن پسرم، کوچک ترین کمکی به من بکند. هر بار درخواستی از او دارم انواع ناسزاها را نثارم می کند و می گوید حقوق پسرت را می گیری، خودت هم باید جورش را بکشی و از پرداخت حداقل کمکی نیز دریغ می کند. درحالی که حقوق پسرم حتی کفاف مخارج درمانی و فیزیوتراپی او را نمی دهد و...

منبع: رکنا

منبع: رکنا

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها