خبر فوری بررسی میکند؛
مروری بر حیات سیاسی مرد بهاری در سالروز 3 تیر/ آیا احمدینژاد دوباره به قدرت باز میگردد؟
محمود احمدینژاد از جمله روسای جمهور ایران است که در دوران ریاستجمهوری خود و بعد از آن جنجالهای بسیاری را به پا کرده است.
فاطمه علیاصغری-سوم تیرماه 1384 محموداحمدینژاد شهردار تهران که نام و نشانهای از وی در عرصه سیاسی کشور وجود نداشت در رقابت انتخاباتی با اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نهمین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
*احمدینژاد از بهشت تا پاستور
حضور چهرهای ناشناخته در مسند ریاستجمهوری ایران که توانسته بود با آرای حداکثری مردم تهران بر رقیبی قدرتمند و باسابقه چون هاشمی رفسنجانی غلبه کند در آن مقطع سروصدای زیادی را به پا کرد اما دولت نهم با مردی که خود را حامی مظلومان و برپاکننده عدالت در کشور معرفی کرده بود آغاز شد.
احمدینژاد که چهار سال ابتدایی دولت خود را با شعار تحقق مطالبات مظلومین سپری کرد بعد از انتخابات 88 از گفتمانی که خود پایهگذار آن بود فاصله گرفت و قدم در مسیری گذاشت که راه وی را از نظام دور کرده است به گونهای بسیاری از وزرا و همران وی در دولتهای نهم و دهم امروز از وی اعلام برائت کردند و مواضع وی را خلاف منافع نظام و کشور دانستند. (اینجا بخوانید)
*دوران ریاستجمهوری تا سرپیچی از رهبری
دوران 8 ساله ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با حواشی و اتفاقات جالبی همراه بود که شاید کمتر رئیسجمهوری در ایران این چنین رویدادهایی را تجربه کرده است.
محمود احمدینژاد که در سخنان خود همواره سعی داشت دولت خود را برگرفته از حکومت معصومین بداند از امام زمان(عج) به عنوان یکی از حامیان اصلی دولت خود یاد میکرد به گونهای که در بیشتر جلسات هیئت دولت و حتی سفر استانیهایی که داشت یک صندلی خالی در کنارش قرار داده میداد که بعضا حامیان وی از این صندلی به عنوان جایگاه امام زمان در دولت وی یاد میکردند.
دیگر ماجرایی که در دوران دولت محمود احمدینژاد سر وصدایی زیادی را به پا کرد "ماجرای گفت و گوی وی با آیتالله جوادی آملی درباره هاله نور" بود که در آن مقطع سروصدای بسیاری به پا کرد.
هاله نور ماجرای گفت و گو محمود احمدینژاد و آیتالله جوادآملی بعد از بازگشت از نشست مجمع عمومی سازمان ملل بود که احمدینژاد در دیدار با این مرجع تقلید از بازتاب سخنان خود در نشست مجمع عمومی که با سکوت خاص و مبهوت ماندن نمایندگان کشورهای خارجی در سازمان ملل بود سخن گفته بود.
دوران ریاستجمهوری احمدینژاد در چهار سال اول ریاستجمهوری بدون شک حواشی مخصوص به خود را داشت اما با پیروزی وی در انتخابات سال 88 وارد عرصه و دنیای جدیدی شد به گونهای که صراحتا باید گفت احمدینژاد سال 84 با احمدینژاد سال 88 تفاوت بسیاری داشت و سخنان وی در همان روزهای ابتدایی خطاب به حامیان میرحسین موسوی رقیب قدرتمند وی در انتخابات سال 88 و خطاب قراردادن آنها به عنوان خس و خاشاک جنجال بسیاری را در آن برهه حساس در کشور ایجاد کرد که شاید اگر هر فرد دیگری به جای احمدینژاد در آن مقطع قرار داشت این الفاظ را به کار نمیبرد.
اما حواشی احمدینژاد تنها به ماجرای هاله نور و صندلی خالی ختم نشد و وی با اولین تحرک تنش آفرین احمدی نژاد تصمیم گرفت د سازمان حج و زیارت را با سازمان میراث فرهنگی ادغام کند. هرچند ماجرای این اقدام احمدی نژاد نسبت به اقدامات سالهای بعدش در مقیاس پایینتری بود اما با مخالفت صریح رهبری پرونده چند روز بعد بسته شد.
بعد از آنکه احمدی نژاد دستور ادغام سازمان حج و زیارت را صادر کرد، یار بهاریاش اسفندیار رحیم مشایی که آن روزها رئیس سازمان میراث فرهنگی بود رئیس سازمان را تغییر داد که البته اقدامش بی واکنش نماند.
حجتالاسلام محمد ری شهری، نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی نیز گفت: «از آنجا که موضوع حج و زیارت از شئون ولی فقیه است و بر اساس اطلاع واصله الحاق سازمان حج به میراث فرهنگی بدون اخذ نظر از مقام معظم رهبری انجام شده و حکم انتصاب سرپرست جدید نیز بدون هماهنگی با اینجانب صادر شده، این اقدام مبنای قانونی ندارد.» ورود رهبری به ماجرا یک روز بعد از آن بود رئیس دولت حرف مشایی را حرف دولت خوانده بود. رهبر در نامه ای به ری شهری نوشتند: به جناب آقای رئیس جمهور موکد تذکر داده شد که الحاق این سازمان به مجموعه گردشگری شایسته نیست، مقرر گشت وضعیت به شیوه سابق باقی بماند.
دومین سرپیچی احمدی نژاد با رهبری کمتر از سه ماه بعد، هنگامی اتفاق افتاد که انتخابات برگزار شده بود و احمدی نژاد، رئیس دولت دهم میخواست اسفندیار رحیم مشایی را حالا معاون اول خود کند. این تصمیم با واکنش های زیادی رو به رو شد. محمدحسن ابوترابیفرد، نایب رئیس وقت مجلس نیز از دستور رهبر انقلاب خبر داد که از مشایی نباید در هیچ پستی استفاده شود. با این حال احمدی نژاد در دوراهی نشان دادن اطاعت از ولیفقیه و مشایی، دومی را برگزید و تا انتشار رسمی نامه رهبری (که پیشتر به او ابلاغ شده بود) بر حفظ رفیق اصرار میکرد و حتی جلساتی برگزار میکرد تا در نهایت به معاون اولی مشایی ختم شود. با این حال بعد از انتشار نامه رهبری مشایی در متنی اعلام کرد از معاونت اول کنارهگیری میکند. محمود احمدینژاد اما با مشایی خداحافظی نکرد و او را به ریاست دفتر خود منصوب کرد.
خانهنشینی احمدینژاد از کارهای معروف رئیس دهم بود. شاید زمانی که جریان اصولگرا در انتخابات 88 صریحا از احمدینژاد حمایت میکردند فکرش را نمیکردند که دستور ادغام سازمان حج و زیارت و سپردن آن مانند بهمنی میشود که بعدها مجبور باشند از نامزد مورد حمایت خود فاصله بگیرند. اواخر فروردین سال 90 حیدر مصلحی، وزیر وقت اطلاعات استعفا داد. احمدی نژاد استعفا را پذیرفت اما رهبر انقلاب خواهان بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات بودند. احمدی نژاد اما برعکس دفعه قبلی که سعی میکرد راهی پیدا کند که صریحا از دستور رهبری نافرمانی نکند، این بار به خانه رفت و یازده روز از او خبری نشد تا آنکه دیگران تایید کنند که او قهر کرده است
اگرچه احمدی نژاد قهر سیاسی اش را یازده روزه و در خفا انجام داد اما اقدام بعدیاش در سرپیچی از فرمایشات رهبر انقلاب بسیار آشکار بود. اواخر تابستان سال 95 بود که سفرهای استانی احمدینژاد با نام تبیین گفتمان انقلاب آغاز شد. اما تحلیلگران سیاسی می گفتند تبیین گفتمان انقلاب بهانه است و او انتخابات را نشانه گرفته است. خبرهایی شنیده میشد که او دیداری با رهبر انقلاب داشته و در آنجا از تصمیم خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری خبر داده و از سوی رهبری نیز با پاسخ منفی رو به رو شده است. اما روندی که احمدینژاد و یارانش پیش گرفته بودند بیاعتنایی به این خبر غیررسمی و گاه تکذیب آن بود. در نهایت نیز رهبر انقلاب در یکی از جلسات درس خارج فقه خود، به صراحت احمدینژاد را از حضور در انتخابات نهی کردند و گفتند: «یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید.» احمدینژاد هم بلافاصله نامه ای به رهبری نوشت و در آنجا اعلام کرد که در انتخابات شرکت نخواهد کرد. سفرهای استانی اش را ادامه داد اما در جایی نیز گفت که برای اطاعت از رهبری حتی از نامزدی هیچ کسی حمایت نمیکند. اما چهار سال بعد از تحویل دادن صندلی ریاست جمهوری یک نشست خبری برگزار کرد و در حمایت از نامزدی بقایی گفت: «هیچ دو نفری را در دنیا پیدا نمی کنید که مثل هم باشند به جز من، بقایی و مشایی» شاید وقتی محمود احمدینژاد این جمله را می گفت دیگر کسی تصور نمیکرد با همه انتقادات و هجمه هایی که به خاطر یازده روز خانه نشینی بهسویش بوده وارد انتخابات شود. اما او خیلی غیرمنتظره در سالن ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری شناسنامه اش را رو کرد. شناسنامه ای که به قول منتظری دادستان کل کشور از مقابله با رهبری مشحون است.
رویکرد احمدینژاد در سرپیچی از فرمایشات رهبری و حضور وی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 و حتی همراهیش با مشایی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 شاید برای همیشه جایگاه وی را در بین جریانات انقلابی و شاید اندک طرفدارنش کمرنگتر از آن چیزی که فکر میکند کرده است.
*گفتمان انقلاب یا جریان انحرافی
احمدینژاد بعد از ماجرای حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 حتی دیگر نامی هم از تبیین گفتمان انقلاب به زبان نمیآورد. بیشتر از گفتمان و انقلاب نام بقایی و مشایی را بر زبان میآورد به گونهای که بعد از بازداشت حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی از سوی دستگاه قضایی واکنش تندی را نشان داد. (اینجا بخوانید) و با نوشتن نامهای خطاب به مقام معظم رهبری خواهان برکناری رئیس دستگاه قضایی شد. (اینجا بخوانید)
رویکردهای این روزهای مردبهاری در قبال موضوعاتی در قبال مسائل روز کشور و مخالفت صریح وی با دستگاه قضایی جایگاه رئیسجمهور دولت نهم و دهم را در وضعیت قرمز قرار داده است و به خوبی گویای این است که اگر وی از پس اقدامات خود همچون بستنشینی و دفاع از مشایی و بقایی دست برندارد باید بیشتر از این منتظر شعارهای مردم علیه خودش باشد روندی که در راهپیمایی روز قدس به وفور مشاهد کرد. (اینجا بخوانید)
در شرایط امروز که از بین تمام حامیان هشت ساله احمدینژاد تنها رفقایی انگشت شمار با پروندههای سبک و سنگین در دستگاه قضایی برایش باقی ماندهاند وی به خوبی میداند که دوران سخنرانی هایش در جمعیتهای چند هزار نفری به اتمام رسیده و حتی جمع ده نفری حرم عبدالعظیم نیز همراش نخواهند بود از این رو به قول ابراهیم فیاض فعال سیاسی اصولگرا احمدی نژاد تمام شد، فاتحه مع مع صلوات! (اینجا بخوانید)
28
عالی بود
لطفا به وضعیت اسف بار اقتصادی و فرهنگی مملکت که دولت روحانی به بار آورده رسیدگی کنید. گذشته ها گذشته تمام شده لطف کنید سر ملت را با این حرفها وکارها و قولهایی که دولت روحانی داده بود ولی به هیچکدام از آنها عمل نکرده ،بیکاری بیشتر شده گرانی بیداد میکند،اعتقادات بیشتر مردم با فریب و نیرنگ مسئولین وکاخ نشینی و زندگی شاهانه آنها ضعیف شده ،لطف کنید به کم کاری دولت کنونی خود برسید وسر ملت ساده و فهیم ایران را با این داستانها نپیچانید
شما اصول گرایان واصلاح طلبان خیلی بی بصارت هستید
دروغهای شما جیره خواران علی نجفی در خصوص محبوبیت احمدی نژاد پایانی ندارد اگر راست میگویید بییایید داخل مردم یکی به 5تا تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
من منتقد دولت بهار بودم .اما الان با قاطعيت مي گويم دولت بهار دولت مردم بود و البته مردمي ترين دولت. اشتباهاتي داشت اما متاسفانه برخي اشتباهات تحميلي از داخل و خارج بود. رقيب داخلي او به هيچ قائده ايي پايبند نبود . و براي رقابت ناسالم خود مردم را تحت فشار قرار مي داد.