شاعرانه‌های ولادت حضرت سقا(ع)

چهارم شعبان، سالروز میلاد یکی از الگوهای جاودانه وفا، حماسه و غیرت است؛ ولادت حضرت عباس بن علی(ع) که شاعران آئینی را هم به غزلخوانی و مولودی سرایی وا داشته است.

شاعرانه‌های ولادت حضرت سقا(ع)

آن اسوه عشق و ادب را «باب الحسین» (ع) می‌خوانند؛ همو که در چنین روزی، عالم خلقت را به نور وجود خویش منوّر کرد تا سقّای حماسه ی عاشورا و اسوه وفا و شهامت متولد شده باشد.

آغاز این مولودی منظوم، ابیاتی از شعر مهدی نظری خواهد بود که ماه را در این روز، در دستان امیرالمومنین (ع) می‌بیند و با اشاره به نام بانوی ادب و کرامت، حضرت اُم البنین (س) می‌سراید:

به روی دست علی ماه هویدا شده است
این قمر آینه هیبت بابا شده است
به رُخ اش شمس خدا محو تماشا شده است
در دل زینب و ارباب چه غوغا شده است
گفت ارباب به زینب؛ قمرم می‌آید
دل ات آسوده که سردار حرم می‌آید
ناز این دلبر خوش چهره خریدن دارد
بوسه از لعل لب اش بَه که چه چیدن دارد
جامه ای دوخته مادر؛ چه به او می‌آید
واژه ی یاس معطّر چه به او می‌اید
رفته بر شانه ی حیدر چه به او می‌آید
نام فرمانده ی لشکر چه به او می‌آید
آمده درس ادب را به جهان باب کند
زَهره ی دشمن خود را به رجز آب کند
حلقه ی دار جنون بر سر گیسو دارد
بَه چه تیغ کجی این طفل به ابرو دارد
بازوانش چو علی قدرت و نیرو دارد
چون که «یا فاطمه» را نقش به بازو دارد
روی پیشانی خود نور ولایت دارد
یل مولاست که اینگونه شجاعت دارد
آمدی تا بشوی در همه جا یار حسین
لحظه لحظه بشوی مَحرم اسرار حسین
قبل اکبر تو شدی یوسف بازار حسین
تو فقط گشته ای عبّاس، علمدار حسین

و این هم بخشی از شعر مجید تال است در مدح و ثنای آن حضرت قمر العشیره که البته با عذرخواهی شاعر به پایان می‌رسد:

روزیِ شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن؛ پدر خاک قمر آورده
هر که از قافله فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهواره ی سقّا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این اُمّ بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
روی چشم تو بُوَد؛ جای حسن، جای حسین
هست ما بِین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایه ی تو سنگین است
و فقط محضر زینب، سر تو پایین است
او علمدار حسین است؛ ببخشید مرا
مدحِ او کار حسین است؛ ببخشید مرا

شعر دیگر این گفتار را علی اشتری سروده است که مرور ابیاتی از آن این عید نورانی خالی از لطف نیست؛ ابیاتی که آن حضرت را آبی ترین و مهتابی ترین شخصیت معرفی می‌کند:

آمد صدای جبرئیل از عرش بالا
ام البنین مژده که فرزندت پسر شد
از این به بعد این مزرعه ها یاس دارد
از این به بعد این روزگار عباس دارد
دیشب نشستم چشمهایت را کشیدم
پایین پای ات چند تا دریا کشیدم
روح القدس، ارواح ذهنم را مدد کرد
تا عاقبت تصویری از عیسی کشیدم
پای ضریح دست هایت گریه کردم
روح خودم را تا خدا بالا کشیدم
جمعیت روی زمین را تشنه ی آب
تنها تو را در این میان سقّا کشیدم
آقا اگر چه مَشک تو آبی ندارد
من بین مشک ات چند تا دریا کشیدم
تو از تمام آب ها، آبی ترینی
ماهی ولی از ماه؛ مهتابی ترینی
معنا ندارد ماه من بالا نباشی
بالاتر از اندازه های ما نباشی
معنا ندارد ما همه لب تشنه باشیم
عباس ما باشی؛ ولی دریا نباشی
با اینکه نبض نیل در دست تو باشد
اما تو ای مرد خدا، موسی نباشی
تو ماهی و فرمانروای آسمانی
فرقی ندارد اینکه باشی یا نباشی
حالا که با زینب برادر می‌شوی تو
معنا ندارد بچه ی زهرا نباشی
تو ماهی اما مثل خورشید شبی تو
این افتخارت بس غلام زینبی تو
بابُ النّجات عالَمی؛ مولا اباالفضل
یا کاشفَ کَربِ الحسین، مولا اباالفضل

و این هم ابیاتی از شعر یاسر مسافر که به این مناسبت فرخنده اختصاص دارد؛ بیانی که در آن از حضرت اُمُّ البَنین (س) به عنوان «مادر ادب» نام برده شده است:

این بزم عیش بی می‌و ساغر نمی‌شود
کامل بدون تک یل حیدر نمی‌شود

آن تک یلی که علمدار کربلاست
ساقی خیمه ها و سپهدار کربلاست

امّید بچه هاست و سردار کربلاست
عشق حسین و زینب و غمخوار کربلاست

از مادر ادب، عشق و ادب آفریده اند
یک بار جز احد، ز او کی شنیده اند

وقتی رسید شادی به این انجمن رسید
پایان غصه و درد و مِحَن رسید

خنده به لب های حسین و حسن رسید
حیدر به غمزه گفت؛ عجب، مثل من رسید

اکنون این گفتار را با ابیاتی از محمدمهدی رافع در مدح و ثنای حضرت ساقی (ع) به پایان می‌آوریم که در آن، نام مبارک «عباس» بارها تکرار شده است و البته حال و هوایی کربلایی و عاشورایی دارد:

ای یل حیدری مآب، عباس
وی خدا را چو دُرِّ ناب، عباس

ای تو معیار هر جوانمردی
وی تو میزان هر صواب عباس

ذره ای فضل تو نمی‌گنجد
در خط و صفحه و کتاب عباس

پیش دریای حُسن تو باشد
صد هزار نیل چون سراب عباس

ای که تو در میان هاشمیان
بوده ای سیّدُالشَّباب عباس

تا دمی‌جلوه ای کند مهتاب
رخ نهان کن پس نقاب عباس

از غم چشم های زیبایت
قلب هر سنگ شد مُذاب عباس

تا تو بودی عدو نمی‌دیدی
عافیت را مگر به خواب عباس

زان که از جرعه ای مضایقه کرد
شرمگین گشته از تو آب عباس

تشنه لب ز آب آمدی بیرون
پا نهادی تو در رکاب عباس

در کَف ات مَشک آب و سوی خیام
رو نمودی تو با شتاب عباس

از هزاران کمان، سرت می‌ریخت
بارش تیرِ بی حساب عباس

تا به مشک ات رسید تیر انگار
آسمان شد سرت خراب عباس

تیر بر مشک آمد و ماندی
پیش طفلان، تو بی جواب عباس

دشمن ات زود کار خود را کرد
کم نمود از دلت عذاب عباس

کرد از ضربتی ز آهن سرد
چهره ات را ز خون خضاب عباس

بعد تو، پورِ فاطمه تنها
گشت در بین آن ذئاب عباس

بین گودال قتلگه دشمن
تشنه انداختش ز تاب عباس

خیمه ای را که نور حاجب بود
دشمنش کرد بی حجاب عباس

بعد تو رهسپار هر بازار
گشت ناموس بوتراب عباس

گر تو بودی زمان کجا می‌دید
زینب و مجلس شراب عباس

منبع:مهر

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 6
  • دلسوز
    0

    رسانه های اطلاع رسانی عمومی مجاز ، بحکم قانون موظف اند نظرات انتقادی علمی و منطقی و پاسخ این نظرات را در همه ی زمینه ها برای روشنگری اذهان و آگاهی عموم مردم در مسائل حیاتی زندگی از جمله دین و مذهب در صفحات خود منتشر سازند. حذف این گونه نظرات بدون ارائه ی هیچگونه توجیه و دلیل کتبی اعمال سلیقه و تعصب بی جا و تخلف از قانون است و شرع نیز چنین حذفی را تایید نمی کند. چون اعتقاد بنام دین و مذهب بی تردید پیامدهای دنیوی و اخروی مثبت و منفی دارد ، نظراتی که در باره این اعتقادات مطرح می شوند در جامعه رواج دارند و لذا برای روشنگری اذهان باید با ارائه ی دلایل منطقی اثبات یا رد همراه باشند و جامعه از این نظرات باید آگاه شود. جلوگیری از چنین نظراتی بلحاظ قانون ، منع آگاهی جامعه به مسائل حیاتی سرنوشت ساز زندگی است و تخلف آشکار از وظیفه رسانه و از قوانین و تعهدات حرفه ای به شمار می آید و در سطح جرم مستوجب پیگیری و تعقیب و مجازات است.

  • ناشناس
    0

    ندار را توان بخشندگی نیست --- قرآن کریم وجود تمام قدرتها و توانهای طبیعی وفرا طبیعی را منحصر در اختیار خداوند و وابسته به مشیت او دانسته است(آیات و سوره های: 30 انسان و 29 تکویر). همین معنا در بسیاری از آیات قرآن بصورت موردی نیز بیان گردیده است. خداوند دانای مطلق در قرآن کریم در آیات 23 و 24 سوره کهف ، 188 سوره أعراف و 21 و 22 سوره جن در خطاب به پیامبر اسلام (ص) اصل: « ندار را تون بخشندگی نیست » به این معنا که همه ی توانها اعم از طبیعی و فرا طبیعی بصورت متمرکز در اختیار خداوند و وابسته به اراده و مشیت او هستند مسئله ی درستی امید به آفریدگان اعم از بندگان مقرب و سایر آفریدگان را در ایفای نقشی برای رساندن شخص امید وار به خواست خود که بریده از مشیت الهی باشد کلا منتفی دانسته و انکار کرده است. بنا بر ادله قطعی فوق ، آفریده از اعم مقرب و سایر آفریدگان که به زمان ومکان محدود و در ناتوانیها و نیازهای بی شمار خویش حبس اند و در تمام وجود و فعالیت خود وام دار مشیت خداوند اند چگونه و با کدام دلیل از قرآن و عقل می توانند فرا تر از زمان و مکان و ناتوانیها و نیازهای بی پایان خود بدون وجود اذن قطعی قابل اثبات از خداوند با فرض و تخیل و قیاسهای باطل بشر باب الحوائج نامیده شوند و نیازهای دیگران را بر آورده کنند. تمام جزئیات اعتقاد دینی و مذهبی باید عین و کمال حقیقت باشند و بجز خداوند هیچ موجود دیگری به عین و کمال و جزئیات حقیقت آگاه نیست. ملاک درستی اعتقاد منسوب به دین و مذهب صدور و تعیین آن از جانب خداوند جهان آفرینش است که به تمام و کمال جزئیات حقایق این جهان آگاه است. اعتقادات برخاسته از تصورات و تخیلات ذهن ناتوان بشر چون نمی توان حقیقتی را در آنها به اثبات رساند هیچ نسبتی با دین ندارند. آمیختن اعتقادات غیر قابل اثبات که ساخته و پرداخته ی تصورات و تخیلات ذهن ناتوان بشر اند به دین ومذهب ظلم به دین و مذهب و دخالت در شأن خداوندی و گناه کبیره نابخشودنی است. در سر تا سر قرآن کریم تاکید شده که ویژگیهای منحصر به خداوند از جمله علم به غیب همه چیز و انجام مطلق کارهای فرا طبیعی به هیچ آفریده ای واگذار نگردیده و در تحقق برخی از معجزات آنی موردی به دست پیامبران به دلیل هراس حضرت موسی (ع) از تبدیل شدن عصای او به اژدها با مشیت الهی ، خود پیامبر از جزئیات چگونگی وقوع این تحول خبر نداشته است و هیچ دلیل قرآنی و عقلی نیز وجود ندار که ثابت کند تحقق این معجزه برای آن حضرت همیشه میسر بوده است.

  • دلسوز
    0

    این تضاد آشکار چه وقت بنفع دین و قرآن و معصومان حل می شود؟؟؟!!! --- حق و باطل را قرآن کریم بی پرده آشکار ساخته است چرا وقتی که از دین الهی و قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت مطهر آن حضرت (ع) در مقابل من در آوردیهای بشری تحریفگر متضاد با محکمات مفصل صریح قرآن ، که بنام دین و مذهب با اصراری جنون آمیز وصف ناپذیر تبلیغ و پیاده می شوند ، دفاع می شود ، این دفاع با انگ و بهتان و تهمتهای ظالمانه ی ناروا و مزورانه ی بی دلیل در بوق و کرناهای گوناگون برای مردم پاک دل به دشمنی علیه پیامبر و اهل بیت و مذهب مظلوم تشیع تعبیر و تفسیر می شود؟؟؟!!! چرا وقتی صدا و سیما و سایر رسانه های گروهی و دین فروشان تابع تشیع لندنی و شیفتگان از خدا بی خبراین روش که دین را بازیچه ی آز و هوا و هوسهای نفسانی و ابزار کاسبی حرام خود کرده و با جهل و جعل و هزارنوع دغل لجوجانه به این من در آوردیها دامن می زنند ، نزد دین شناسان که می باید به تبعیت و پیروی از پیامبر و اهل بیت و تاسی به این وفاداران به مکتب قرآن ، فدایی صادق دین خدا و قرآن باشند برای دفاع از حرمت و قدسیت دین و قرآن و پیامبر و اهل بیت ، حرکتی صادقانه دیده نمی شود؟؟؟!!! آیآ عزت و و جاه و جلال پوشالی و فانی و زود گذر دنیا از رضایت خداوند حساب گر حساب رس سریع الحساب و از عظمت بی مانند خداوند و از حرمت قرآن بسیار با ارزش تر است که من در آوردیهای خرد ستیز و بی پایه بر سخنان محکم و مفصل خداند در قرآن که هیچ باطلی ونقصی در آن راه نفوذ ندارد نزد این جاهلان و غافلان و معاندان خرافه پرست با اصرار ارجحیت و ارزش بیشتر پیدا می کند؟؟؟!!! چرا و با چه بها و برای چه اصرار داریم احادیث و روایات مناقب و مثالب و مستحبات عجیب و غریب مخدوش به جعل و تزویر ، که تضاد با قرآن و خرد گریزی در آنها آشکاراست ، برای تشخیص درستی و نادرستی به ملاک و معیارهای محکمات مفصل قرآن و اصول استدلال عقلی ، که دو میراث الهی سنجش نزد بشر اند ، عرضه نگردند و با این ملاک معیارهای الهی ارزیابی نشوند و با این کار عامدانه خشم و عذاب ابدی تحمل ناپذیر خداوند قهار را به جان بی نهایت ضعیف خود روا می داریم؟؟؟!!! چه می پنداریم ، خداوند حساب گر جهان هستی که هیچ حرکت و سکونی از آفریدگان بر او پنهان نیست و پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) در فردای قیامت بهنگام عرضه ی من در آوردیها و خرافه پرستیهای ما بر محکمات مفصل و هشدارهای صریح قرآن کریم ، چه گواهی و چه قضاوتی در حق ما خواهند داشت؟؟؟!!!

  • دلسوز
    0

    جرئت و جسارت در حق دین و مذهب تا کی؟؟؟!!! --- با کدام حق و مجوز و با کدام دلیل از قرآن و عقل و از سنت و سیرت معتبر و بی خدشه ی پیامبر (ص) و امامان از اهل بیت مظلوم او (ع) به خود جرئت و جسارت می دهیم بی باک و بیم برای اشباع آزها و هوی و هوسهای دنیوی خود پیوسته من در آوردیهای تصورات و تخیلات ذهن بی نهایت ناتوان خویش در شعر و نثر و ادبیات مداحی بنام دین بی آلایش خدا و مذهب اهل بیت مظلوم پیامبر ، من در آوردیهای پوچ اثبات ناپذیر متضاد با قرآن و عقل را با دین خدا و مذهب اهل بیت در هم آمیزیم؟؟؟!!! با چه حق و مجوزی این دین و مذهب را ، با منقولات غیر قرآنی نسنجیده ی غیر قابل اثبات مخدوش به جهل و جعل و تزویر ، فربه و بغرنج و غیر قابل درک و گمراه کننده می سازیم و به خود اجازه ندهیم که بپرسیم ما با این کار با دین خدا و قرآن و مذهب توحیدی اهل بیت چه ها که نمی کنیم؟؟؟!!! اگر برای خدا و پیامبر و اهل بیت و مذهب تشیع علوی حرمت و قدسیت می شناسیم چرا به بد نامیهای زشتی که از این من در آوردیهای تخیلی اثبات ناپذیر علیه دین و مذهب در ذهن خرد گرایان جهان تخیلات آفریده می شوند توجه نمی کنیم و به زدایش این جعلیات گمراه کننده از دین الهی و مذهب تشیع نمی پردازیم ؟؟؟!!! تحجر ما در برخورد جاهلانه با دین و مذهب با تحجر وهابیان و سلفیهای تکفیری که ما را بنام دین در خدمت به آز و هوی و هوسهای اربابان مستکبر و صهیونیستی خود به کشتارگاه می فرستند و قربانی می کنند چه فرقی دارد؟؟؟!!! مگر نه این است که ما با اصرار بر پایبندی و عمل به تحجر خود نسبت به من در آوردیهای بیگانه با دین و مذهب پیروان مظلوم بی دفاع مذهب خویش را آماده قربانی می کنیم و از خدا بی خبران وهابی و سلفیهای متحجر تکفیری در خدمت به اربابان شیطان پرست خویش این مظلومان را آماده به قربان گاه برای کشتار می فرستند؟؟؟!!!

  • ناشناس
    0

    «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» --- در کجای قرآن که قانون اساسی دین اسلام است برای جذب مردم به شخصیتهای بزرگ دینی ادعای بی دلیل و غیر قابل اثبات وجود توانهای فرا طبیعی و کارهای خارق العاده نزد این بزرگان موضوع تبلیغ برای این شخصیتها بوده است؟؟؟!!! بجز ادعا در نسبت توانهای خارق العاده به بندگان مقرب خدا با چه دلیلی از قرآن و عقل می توان وجود این توانها را نزد این بندگان به اثبات رساند؟؟؟!!! با چه دلیلی معتبر و بی خدشه و قابل اعتماد از محکمات مفصل قرآن و عقل و سنت معصوم نسبت دادن توانهای خارق العاده به پیشوایان مذهب ، عنوان ویژگیهای اساسی مذهب را به خود گرفته است؟؟؟!!! آیا هشدارهای شدید قرآن ، که سخن خداوند است ، علیه اقدام بشر به تبلیغ چنین توانهایی برای شخصیتهای مقرب بنام دین و مذهب بتنهایی کافی نیست که بشر پیش از اقدام به این گونه تبلیغ با تامل و تدبر در قرآن به تفکر و تعقل در این هشدارها بپردازد و برای عاقبت خود پرهیز را پیشه کند؟؟؟!!! آیا با این همه موانع قرآنی و عقلی ، جرئت و جسارت گستاخانه علیه حرمت و قدسیت قرآن و دین و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نیست که بشر با خرد گریزی بر تبلیغ چنین توانهای غیر قابل اثبات و بدون دلیل بی خدشه ی قاطع اصرار ورزد و خشم خداوند را بر انگیزد؟؟؟!!! آیا در حسابهای عاقبت اندیشانه ی ما جایگاه منطقی برای خشم و رضایت خداوند که قرآن کریم در آیات محکم و مفصل خود علل آنها را آشکار بیان کرده وجود دارد؟؟؟!!! چگونه و با چه دلیل بی خدشه از قرآن و عقل با ناپرهیزی در نسبت دادن این گونه توانهای خدا گونه ی غیر قابل اثبات به بندگان مقرب و در سهیم ساختن این بندگان در ویژگیهای منحصر به خداوند بشر ، با وجود این همه هشدار در قرآن ، می تواند رضایت خداوند حسابگر حساب رس را برای عاقبت خویش تضمین نماید؟؟؟!!!

  • ناشناس
    0

    خداوند مهربان!!! ما را ازاین بیغوله ی تاریک قرآن گریز شبهات که سکوت بی منطق دین شناسان در آن قرار می دهد رهایی بخش.آمین

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها