یک روز در گرمخانه‌ قزوین/ داستان زندگی کسانی که دست روزگار کارتن‌خوابشان کرده بود

گرمخانه با «شلتر» متفاوت است، اینجا خبری از اعتیاد و بیماری نیست افرادی اینجا پناه آوردند که قبل از کارتن‌خوابی قهرمان زندگی خود بودند، اینجا خط پایان است برای کارتن‌خواب‌ها.

یک روز در گرمخانه‌ قزوین/ داستان زندگی کسانی که دست روزگار کارتن‌خوابشان کرده بود

به گزارش خبر فوری به نقل از ایسنا، اینجا گرمخانه است، جایی که افراد بی‌جا و مکان شب را به صبح می‌رسانند، برخلاف شلتر افرادی اینجا هستند که معتاد نیستند؛ شرط ورود به اینجا تست اعتیاد است هرکسی که بخواهد شب اینجا بماند باید آزمایش اعتیاد بدهد.

فضای اینجا کاملاً تمیز و آراسته است، افرادی که اینجا هستند زمانی خانواده داشتند و قهرمان زندگی خودشان بودند، تخت‌های مرتب و اتاق‌ها تمیز نشان می‌دهد، اینجا تنها گرمخانه شهرداری است که به افراد بی‌جا و مکان خدمات ارائه می‌دهد.

برای بررسی وضعیت گرمخانه شهرداری به اینجا آمده‌ام، وقتی وارد می‌شوم هرکس به یک‌گوشه پناه می‌برد و هرکدام به‌گونه‌ای خود را از من پنهان می‌کنند، جوانی با دیدن من چهره‌اش را می‌پوشاند و می‌گوید از من عکس و فیلم نگیرید، من قهرمان آینده بوکس جهان هستم.

از واکنش‌ها جا می‌خورم و اطمینان می‌دهم که قرار نیست عکسی از آن‌ها جایی منتشر شود، می‌گویم نگران نباش حتی صدایت هم منتشر نمی‌شود؛ می‌گوید نه من قهرمانم، دوست ندارم کسی بفهمد که اینجا زندگی می‌کنم، می‌گویم خیالتان راحت اسمی از شما نمی‌آورم فقط می‌خواهم وضعیت گرمخانه را بررسی کنم و امکاناتش را ببینم هر کس هم که دوست داشت می‌تواند صحبت کند.

مرد میان‌سالی که تشتی از لباس در دست دارد، می‌گوید الآن زمان مناسبی نیست که اینجا آمدی، باید ساعت 12 شب بیایی که همه باشند، حداقل تا ساعت 11 بمان همه رفته‌اند کلاس، من هم تازه از کارخانه آمده‌ام و باید بروم لباس‌هایم را بشویم، همچنان که از پله‌ها پایین می‌رود زیر لب زمزمه می‌کند این‌ها باید هماهنگ می‌کردند که این وقت شب الکی اینجا نیایی.

داخل گرمخانه می‌شوم پیرمردی که در آشپزخانه در حال چایی درست کردن است می‌گوید من قبلاً گرمخانه بالا (شلتر) بودم حدود 3 سال است که اینجا هستم، از گذشته‌اش که می‌پرسم می‌گوید قبلاً سنگ‌کار بودم و کار مناسبی نداشتم، چند سالی است که زندگی‌ام پاشیده شد و جایی نداشتم که شب‌ها را آنجا بمانم، حالا آمدم اینجا امکانات اینجا خوب است ازلحاظ غذایی و بهداشت نیز به ما می‌رسند.

پیرمرد دیگری در انتهای آشپزخانه ایستاده از او می‌پرسم که شما چرا اینجایی بااحتیاط نزدیک می‌شود، می‌گوید عکس نگیرید من نظامی بودم! اطمینان می‌دهم که با خیال راحت بدون اینکه اسمش را بگوید صحبت کند، پیرمرد خوش‌صحبتی است و از هرچند کلمه که می‌گوید یک کلمه‌اش انگلیسی است.

می‌گوید من نظامی هستم و استعفا دادم، مشکلات تأمین اجتماعی دارم و 12 سال سابقه بیمه‌ام کم است، بعدازآن در تعویض‌روغنی و جاده‌سازی کارکردم به دنبال سابقه بیمه‌ام هستم، از زمستان هم آمده‌ام قزوین و شب‌ها در خیابان بودم تا این‌ها آمدند، گفتند بیا برویم در گرمخانه شهرداری بمان.

از گذشته‌اش می‌پرسم، با کلافگی نگاهم می‌کند و می‌گوید همه را بگویم؛ لبخندی می‌زنم و می‌گویم اگر دوست ندارید نه می‌گوید مشکلات من جهانی است، طوطی‌وار شروع به تعریف می‌کند برخی از حرف‌هایش را نمی‌فهمم، آن‌قدر با اعتمادبه‌نفس و تند صحبت می‌کند که مجال پیدا نمی‌کنم معنی حرف‌هایش را بپرسم.

«خانمم، دکتر ژنرال ژاپنی و رئیس هاسپیتال بوده است، یک خانم نرس روسی را آوردند جای ایشان که چیزی بلد نبود، خانمم هم که تا قبلش رئیس بود، با آمدن نرس مریض شد و او را در همان بیمارستان بستری کردند، 3 ماه - 4 ماه دیالیز و پرستاری کردم الآن هم در سفارت ژاپن در ایران است، بعدازآن تمام گرمخانه‌های ایران را رفتم از پایتخت گرفته تا قزوین، بااینکه شماره پرسنلی دارم 3 سال کنار خیابان بودم؛ در مرکز در پایتخت در کلان‌شهر!»

از گرمخانه می‌پرسم، با آرامش خاصی می‌گوید مشکلاتم را می‌گویم که شاید حل شود، ضربه زدن به من که هنر نیست ژنرال ژاپنی را نتوانستند تکلیفش را مشخص کنند؛ دلش حسابی پر است حتی از گرمخانه ناراضی است می‌گوید اینجا همه‌چیز تمیز است و خدمات رایگان است اما آن چیزی که می‌خواهم نیست «غذاهای سالم به ما نمی‌دهند ما صد تا صدمه خوردیم، مواد غذایی سوسری نمی‌خواهیم، خودمان کلین می‌کنیم چرا باید کلین نکنیم برای ما غذاهای سوسری نیاورند»

از حرف‌هایش سر درنمی‌آورم و به مصاحبه پایان می‌دهم، مسئول گرمخانه می‌گوید: باورتان نشد، همه حرف‌هایش درست است و داریم پرونده‌اش را پیگیری می‌کنیم.

نجفی مسئول گشت اجرائیات نیز می‌گوید: با خبر مردم این حاج‌آقا را که در پارک دهخدا بود آوردیم اینجا؛ ما با 2 تیم در شهر گشت زنی می‌کنیم و این افراد را شناسایی و به اینجا می‌آوریم؛ بعضی‌ها هم خودشان می‌آیند مثل همین آقا خودش تماس گرفت، همان جوان ورزشکار را نشانم می‌دهد.

از او می‌پرسم چرا خودت زنگ زدی قبلش کجا بودی، می‌گوید قبل از اینکه بیام اینجا خدمت سربازی بودم، خدمتم که تمام شد به خانه برگشتم ولی پدر و مادرم به خاطر مشکلات خانوادگی جداشده بودند و هرکدام ازدواج مجدد کردند، با توجه به شرایطی که داشتند، نتوانستم با آن‌ها زندگی کنم چراکه همسر جدید مادرم دختر بزرگ داشت و زن‌پدرم هم تقریباً جوان بود.

از آشنایی‌اش با گرمخانه می‌پرسم، می‌گوید چند روزی بیرون بودم و خانه کل فامیل‌ها رفته بودم اما کسی به من نگاهی نکرد و کسی به من جا و پناه نداد، با 118 تماس گرفتم شماره اینجا را به من دادند، از خدمات راضی هستیم به ما شام و صبحانه می‌دهند اما برای ناهار مشکل‌داریم.

مسئول گرمخانه می‌گوید اگر تعداد اعلام کنند شهرداری ناهار می‌دهد، چون این‌ها فقط شب اینجا هستند ناهار مرسوم نیست اما اگر کسی زمان ناهار در گرمخانه باشد ناهار هم دریافت می‌کند.

می‌گویم راستی تو قهرمان هستی؟ می‌گوید تا قبل از سربازی در رشته بوکس کار می‌کردم اما آن اتفاقات باعث جدایی من از ورزش شد، حالا که اینجا هستم می‌خواهم ادامه دهم و قهرمان جهان شوم.

پیرمردی می‌گوید الآن همه رفتند کلاس، اینجا برای ما کلاس چرم‌دوزی گذاشتند و به ما آموزش می‌دهند، اگر می‌خواهی چیزی دستت را بگیرد برو آخر شب بیا، آن موقع همه از کلاس آمدند، یک روشندل داریم که خیلی خوب حرف می‌زند بااینکه نابیناست اما حرف‌های خوبی میزند، سوژه خوبی برای شما می‌شود ما که به درد مصاحبه نمی‌خوریم.

ظرفیت گرمخانه شهرداری 50 نفر است

«مرتضی رحمانی» مدیر توسعه خدمات اجتماعی شهرداری قزوین می‌گوید: این گرمخانه با همکاری شهرداری قزوین راه‌اندازی شده و دارای سه اتاق‌خواب و ۳۲ تخت آماده‌شده است، کارتن‌خواب‌ها، افراد فاقد جا و مکان و بی‌خانمان‌ها برای اقامت شبانه می‌توانند از این گرم‌خانه استفاده کنند.

وی ادامه می‌دهد: به افراد مراجعه‌کننده یک وعده‌غذای گرم داده می‌شود و امکانات بهداشتی و حمام در اختیارشان قرار می‌گیرد، همچنین یک کارگاه چرم‌دوزی در طبقه پایین گرمخانه ایجاد کرده‌ایم که افراد بیکار آنجا آموزش می‌بینند و از این طریق می‌توانند برای خود درآمد کسب کنند.

رحمانی بیان می‌کند: هم‌اکنون مراجعه افراد بی‌خانمان محدود است و روزانه چند نفر با معرفی دادستانی، مراکز انتظامی و یا حضور خود افراد در این مکان اقامت می‌کنند، شهروندان می‌توانند در صورت مشاهده افراد کارتن‌خواب یا بی‌خانمان با شماره تلفن‌های ۳۳۳۲۴۲۳۳ و یا ۳۳۳۵۴۰۲۰ تماس گرفته و موارد را اطلاع دهند تا زمینه اسکان افراد نیازمند در گرم‌خانه فراهم شود.

وی تأکید می‌کند: فضای اینجا مطلوب است و تاکنون شکایتی نداشتیم، درواقع تابه‌حال کسی را نداشتیم که پشت دربماند و همه متقاضیان را اسکان دادیم، همچنین درصدد هستیم که فضایی را برای گرمخانه بانوان اختصاص دهیم.

هم‌اکنون 2 گرمخانه استان قزوین به مردان اختصاص دارد و اگر زن کارتن‌خوابی وجود داشته باشد، در این شب‌های سرد مأمنی برای آرامش و آسایش نخواهد داشت، با توجه به وجود زنان کارتن‌خواب در استان نیاز داریم که یک گرمخانه برای خانم‌ها نیز در قزوین راه‌اندازی شود.

منبع: ایسنا

18

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها