شکنجه دختر جان مادرش را گرفت

مرد جوان که برای تفریح وارد خانه های بدون مرد می شد تا طلا سرقت کند ناگهان در پرونده سرقت هایش قتل هم اضافه شد.

شکنجه دختر جان مادرش را گرفت

فکر نمی‌کرد سرقت‌ از خانه‌ها پای او را به پرونده قتل باز کند و مجازاتی سنگین در انتظارش باشد.

برای تفریح سرقت می‌کرد و این تفریح با پول‌های بادآورده سرانجام گرفتارش کرد.

درحالی‌که رد او در سرقت‌های زیادی به‌دست‌آمده اما سعی دارد خود را بی‌گناه نشان دهد و فقط شرکت در دو سرقت را قبول دارد.

به چه اتهامی دستگیر شدی؟

سرقت مسلحانه از خانه‌ها.

چطور سرقت می‌کردید؟

در خیابان‌ها کشیک می‌دادیم و خانه‌هایی را که مردی در آن نبود، شناسایی می‌کردیم.

به‌عنوان مأمور وارد خانه‌ها می‌شدیم و ادعا می‌کردیم در خانه‌های اطراف طلا سرقت شده است.

بعد از زنان می‌خواستیم طلاهایشان را بیاورند و به ما بدهند تا مراقب آن باشیم.

آنها هم راحت قبول می‌کردند؟

نه. اغلب آنها شک کرده و مقاومت می‌کردند، وقتی با مقاومت آنها روبه‌رو می‌شدیم، تهدیدشان کرده و آنها را در اتاقی زندانی می‌کردیم. بعدها با جست‌وجوی خانه، اموال گران‌قیمت مثل طلا، دلار و تلویزیون را سرقت کرده و فرار می‌کردیم.

با اسلحه تهدید می‌کردید؟

نه.

اما مالباخته‌ها گفته‌اند اسلحه داشتید.

ما چاقو همراه داشتیم.

چرا یکی از قربانیان را کشتی؟

باور کنید من مرتکب قتل نشدم بعد از دستگیری متوجه موضوع شدم و قبول ندارم تهدیدهای ما باعث مرگ شده است. آن‌طور که فهمیدم بعد از رفتن ما حال آن زن بد می‌شود و او را به بیمارستان می‌برند که در آنجا فوت می‌کند، من فقط تهدید می‌کردم و خشونت زیادی نداشتیم.

با پول‌ های سرقتی چه کردی؟

من فقط در دو سرقت با آنها همراه شدم و پول زیادی دستم را نگرفت. با پس‌اندازم و پولی که از سرقت‌ها به من رسید، مو کاشتم و دندان‌هایم را لمینت کردم.

ارزش داشت؟

نه الان پشیمانم. باور کنید نقش مهمی در باند نداشتم.

چند نفر بودید؟

شش نفر بودیم اما در سرقت‌ها سه چهار نفره می‌رفتیم.

سابقه‌ داری؟

نه. اولین بار است دستگیر می‌شوم.

نقش تو در سرقت‌ها چه بود؟

بیشتر در خیابان کشیک می‌دادم تا خانه‌های بدون مرد را شناسایی کنم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

خب هر جرمی فرجامی دارد اما فکر نمی‌کردم بعد از دستگیری با این اتهام سنگین روبه‌رو شوم.

روایت قربانیان از بی‌رحمی سارقان

زن جوان یکی از قربانیان سرقت‌ های خشن اعضای این باند است که براثر فشار روانی و وحشت روز سرقت، مادرش جانش را از دست داد.

او درباره روز حادثه می‌گوید: دزدان با معرفی خود به‌عنوان مأمور پلیس وارد خانه‌مان شدند. آنها می‌گفتند در همسایگی‌مان طلا سرقت شده و باید طلاهای خود را تحویل آنها دهیم. به آنها شک کردیم و خواستیم با پلیس تماس بگیریم که با سلاح تهدیدمان کرده و حتی دخترم را کتک زده و به‌زور گوشواره‌اش را از گوشش کشیدند.

گیره گوشواره در گوش دخترم گیرکرده بود که به آن‌هم رحم نکردند. مدام تهدید می‌کردند و طلاهای ما را سرقت کردند، با رفتن آنها حال مادرم بد شد و او را به بیمارستان رساندیم که به‌خاطر شوک روانی این ماجرا بستری شد و چند روز بعد فوت کرد.

باید این سارقان خشن را به اشد مجازات محکوم کنند تا دیگر شاهد این اتفاقات تلخ نباشیم.

منبع: رکنا

68

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • محمدهادی
    0

    فقط اعدام کنید این نامردها

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها