وقتی خلیل طهماسبی از پشت‌بام مسجد به منزل پدر رزم ‌آرا پناه آورد

در زیر داستان فداییان اسلام و به خصوص خلیل طهماسبی بعد از تیرباران او بررسی می شود.

وقتی خلیل طهماسبی از پشت‌بام مسجد به منزل پدر رزم ‌آرا پناه آورد

ساعت شش صبح چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۳۴ خلیل طهماسبی همراه سه نفر دیگر از رهبران فداییان اسلام (نواب صفوی، مظفرعلی ذوالقدر، سید محمود واحدی) در میدان تیر لشگر ۲ زرهی تهران تیرباران شدند. اتهام کلی این چهار نفر «توطئه به منظور به هم زدن اساس حکومت و تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت و حمل اسلحه غیرمجاز» بود. طهماسبی در این میان ترور سپهبد رزم‌آرا را هم در کارنامه خود داشت. او پنج سال پیش از آن، روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت را در حالی که برای شرکت در مجلس ترحیم حاج میرزا محمد فیض قمی در مسجد شاه تهران حضور یافته بود با شلیک سه گلوله به قتل رساند. دو سال بعد از این ترور، لایحه سه‌فوریتی آزادی طهماسبی در مجلس هفدهم که آیت‌الله کاشانی رئیس وقت آن را از «لوایح عالیه و مفیده» خواند، به تصویب نمایندگان رسید. نمایندگان به همین هم بسنده نکردند و در ماده‌واحدی خلیل را «قهرمان ملی» نامیدند. با این‌که وی توانست این بار به دست قانون‌گذاران از مخمصه بگریزد اما سه سال بعد در پی دستگیری هم‌مسلکش مظفرعلی‌ ذوالقدر هنگام ارتکاب به ترور ناموفق حسین علاء (نخست‌وزیر وقت)، دوباره دستگیر شد. این بار اما او به اعدام محکوم شد.

بعدازظهر پنج شنبه ۲۸ دی ۱۳۳۴ یک روز پس از تیرباران خلیل طهماسبی شماری از امرا و افسران ارشد ارتش، شهربانی و ژاندارمری، نمایندگان مجلسین و دوستان سپهبد رزم‌آرا به خانه پدر ۱۰۸ ساله او در خیابان سرچشمه تهران رفتند تا خانواده‌اش را از عزا دربیاورند. این عده سپس روانه مزار سپهبد رزم‌آرا در آرام‌ستان باغ‌طوطی شاه‌عبدالعظیم شدند تا بزرگداشتی هم در آن‌جا بجا آورند. بنا بر گزارش روزنامه اطلاعات که فردای آن روز منتشر شد سرتیپ رزم‌آرا برادر سپهبد رزم‌آرا در مدخل آرامگاه و محوطه باغ‌طوطی طی سخنانی اظهار داشت که خانواده‌اش می‌توانسته به دست خود از قاتل برادرش که شبی به خانه‌شان پناه آورده بود انتقام بگیرد اما پدر سپهبد نخواسته در حریم خانه‌اش چنین اتفاقی رخ دهد. مشروح سخنان او از این قرار بود:

«با وجود آن‌که سپهبد رزم‌آرا گوهر گران‌بهای خانواده رزم‌آرا بود، در مدت پنج سالی که از شهادت وی می‌گذرد به توصیه پدرم خون‌خواهی او را به عهده عدالت الهی واگذار کردیم و تنها یک مرتبه به مجلس سنا شکایت کردیم ولی از تعقیب شکایت خود خودداری نمودیم. خاطرم هست که یکی دو سال پیش دیوار به دیوار خانه ما در مسجد محمودیه پرچم فداییان اسلام برافراشته بود و به عنوان اقامه عزاداری مرتب از بلندگوی مسجد به خانواده ما و مرحوم سپهبد رزم‌آرا فحاشی می‌کردند. یک شب عده‌ای با چوب و چماق به مسجد ریختند و فداییان اسلام را متواری ساختند از جمله خلیل طهماسبی از پشت‌بام مسجد به منزل ما پناه آورد و من و برادرانم از پدرمان تقاضا کردیم اجازه دهد او را به وسیله دو تن از خدمه منزل بکشیم و انتقام خون برادرمان را بگیریم ولی هرچه اصرر کردیم پدرمان موافقت نکرد و گفت: ما نباید او را در یک شب تاریک و در حریم خانه خودمان از بین ببریم. پدر ما در خانه خود برای قاتل حریمی قائل بود در حالی که کسانی که نام فدایی اسلام روی خود گذاشته بودند حتی در خانه خدا برای اشخاص حریم قائل نبودند.»

منبع: انتخاب

38

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها