خسرو خان؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

امروز ۲۸ تیر ماه دوازدهمین سالروز درگذشت خسرو خوبان سینمای ایران است. افسوس...

خسرو خان؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

آن صدای گرم، آن چهره دوست‌داشتنی، آن تجلی درخشان بازیگری، زود رفت و دریغ و افسوس! مطلبی به مناسبت سالمرگ خسرو شکیبایی.

۱۲سال از فقدان خسرو شکیبایی می‌گذرد و هر سال که سپری می‌شود، دریغ و حسرت‌مان از نبود این بازیگر بزرگ و تاثیرگذار و دوست‌داشتنی بیشتر می‌شود. شکیبایی گرچه در همان عمر مفید و ۶۴ ساله، کلی یادگاری خوب و خاطره‌انگیز برای ما به‌جا گذاشت، اما حسرت ماجرا در این است که حیف بود آن نبوغ و استعداد خاموش شود و حالاحالا‌ها ادامه پیدا نکند.

چه بسیار نقش‌های هامون‌وار و عاشق‌پیشه‌ای که می‌توانست به مدد صدای زنگدار و پرطنین و احساس زلال شکیبایی، جان نگیرد و ما را با جهان قصه همراه نکند. اما چه کنیم که تقدیر یا هرچه بود، این آرزو برای ما مخاطبان و دوستداران عملی نشد و ما مانده‌ایم و همان یادگاری‌های خوش گذشته که خوشبختانه کم هم نیستند و می‌توان تا حدودی غم فقدان یک بازیگر بزرگ را با تماشا و خاطره‌بازی التیام بخشید.

خسرو شکیبایی در ۲۸ تیر ۱۳۸۷ دار فانی را وداع گفت. در ادامه به بررسی چند آثار ماندگار او می‌پردازیم.

هامون

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون ساختهٔ داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقش‌هایی است که خسرو شکیبایی ایفا کرده. او برای بازیش در فیلم هامون از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.

خلاصه داستان: حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کش‌مکش دارد زندگی کابوس گونهٔ خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش دربارهٔ عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند.

خواهران غریب

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

شکیبایی در فیلم نقش یک پدر مهربان را دارد که آوازخوانی‌هایش هنوز در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود.

خلاصه داستان: نرگس و نسرین دو دختر دبستانی در جشن مدرسه‌ها یکدیگر را می‌بینند و پی می‌برند که خواهران دوقلو هستند و پدر آهنگسازشان در گذشته از مادر آن‌ها که خیاطی می‌کند، جدا شده بوده، اما این ماجرا را هرگز به آن‌ها نگفته بودند. یکی از آنان نزد مادرشان و دیگری نزد پدرشان زندگی می‌کرده‌است. آنان تصمیم می‌گیرند تا جایشان را عوض کنند، به دلیل شباهت بسیار این دو خواهر دوقلو پدر و مادر متوجه موضوع نمی‌شوند.

کیمیا

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

شکیبایی در کیمیا نوعی از درون‌گرایی را ارائه داد که کمتر از او دیده بودیم و در تضادی شیرین با یک اثر جنگی بود.

خلاصه داستان: در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می‌آید. همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد که همه اعضای خانواده‌اش را از دست داده است.

کاغذ بی خط

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

جلوه بازیگری شکیبایی در یک فیلم-تئاتر جسورانه، جایی که محدودیت لوکیشن، هنر بازیگری شکیبایی را عیان کرد.

خلاصه داستان: جهانگیر، رؤیا و ۲ فرزندشان شنگول و منگول، اعضای خانواده‌ای چهارنفره هستند که زندگی‌ای معمولی را سپری می‌کنند، اما در این بین، رؤیا موقعیتی متفاوت دارد از این جهت که دائم در حال خیالبافی و داستان سرایی است. جهانگیر با مشاهده علاقه زیاد همسرش به داستان پردازی، به او پیشنهاد می‌دهد که به آموزشگاه داستان نویسی برود و این جریان را دنبال کند، اما...

اتوبوس شب

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

شکیبایی در فیلم نقش یک راننده اتوبوس را داشت، آن قدر خوب بود که علی‌رغم حال جسمانی نامساعدش، یکی از بهترین بازی‌هایش را عرضه کرد.

خلاصه داستان: اتوبوس شب داستان رزمنده ای نوجوان به نام عیسی (مهرداد صدیقیان) است که مامور می شود تا با همراهی همرزمش، عماد (امیر زند) ، گروهی از اسیران عراقی را با اتوبوس کهنه ای که راننده ی آن شخصی به نام عمو رحیم (خشرو شکیبایی) است، به پشت خطوط مقدم منتقل کند.

سالاد فصل

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

شوریدگی و عاشقی با گریم نامتعارف از او چهره‌ای ماندنی در سینمای اجتماعی جیرانی عرضه کرد.

خلاصه داستان: داستان آشنایی دختری به نام لیلا با حمید دوستدار است که این آشنایی مسیر جدیدی را پیش روی وی قرار می‌دهد، غافل از این که عادل مشرقی دلبسته اوست...

روزی روزگاری

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

معجون همگنی از یک درون‌گرایی صرف در قسمت‌های ابتدایی و برون‌گرایی و جسارت در قسمت‌های انتهایی، پینگ‌پنگی‌هایش با ژالو علو از یاد نخواهد رفت.

خلاصه داستان: «روزی روزگاری» از زیباترین سریال‌های دهه ۷۰ است که خاطرات زیادی را برای ما زنده می‌کند. این سریال داستان یک راهزن معروف به نام مرادبیگ است که رفته رفته در طول داستان متحول و به فردی صالح تبدیل می‌شود.

خانه سبز

آقا خسرو؛ حالِ همه ما خوب است، اما تو باور نکن

شکیبایی تمثال یک مرد مطیع و مهربان ایرانی را به بهترین و گرمترین شکل اجرا کرد.

خلاصه داستان: خانه سبز در زمان پخش خود از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی بود، به‌طوری که حتی رکورد مخاطبان اثر قبلی بیرنگ و رسام به نام همسران را نیز شکست. داستان این مجموعه در مورد ساکنین یک خانه بود که همه با هم فامیل هستند و در کنار یکدیگر ماجرا‌های گوناگونی را تجربه می‌کنند.

منبع: برترین‌ها

72

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها