اقتصاد‌دان و رييس سابق فدراسيون فوتبال:

عرضه سهام سرخابي‌ها ممكن است هر دو باشگاه را نابود كند

اگر آنچه وزير ورزش مدام در رسانه‌ها تكرار مي‌كند، درست باشد امسال مهم‌ترين سال براي سرخابي‌هاي پايتخت خواهد بود. جدا از بحث‌هاي بي‌پايان فوتبالي، مسائل اقتصادي اين دو باشگاه مهم‌ترين چالش پيش رو به حساب مي‌آيد.

عرضه سهام سرخابي‌ها ممكن است هر دو باشگاه را نابود كند

اگر آنچه وزير ورزش مدام در رسانه‌ها تكرار مي‌كند، درست باشد امسال مهم‌ترين سال براي سرخابي‌هاي پايتخت خواهد بود. جدا از بحث‌هاي بي‌پايان فوتبالي و اتهاماتي كه دو رقيب سنتي و طرفداران‌شان به يكديگر وارد مي‌كنند، مسائل اقتصادي اين دو باشگاه مهم‌ترين چالش پيش رو به حساب مي‌آيد. چالشي كه قرار است با عرضه سهام استقلال و پرسپوليس به بورس، تبديل به يك فرصت شود. به نظر مي‌رسد، مسعود سلطاني‌فر كه از زمان ورودش به وزارت ورزش و جوانان هر سال اعلام كرده «امسال قطعا سرخابي‌ها خصوصي مي‌شوند» اين ‌بار قصدي جدي براي سپردن مالكيت سرخابي‌ها به بخش خصوصي دارد.

با اين حال هنوز ابهامات زيادي در مورد نحوه واگذاري، ارزش‌گذاري قيمت سهام، نقش سهام‌داران خرد در مديريت باشگاه، قطع دست گروه‌هاي مافيايي، واگذاري ورزشگاه و زمين به استقلال و پرسپوليس و چيزهايي از اين دست وجود دارد. براي بررسي همه اين موارد با دكتر حسين راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا به گفت‌وگو نشستيم. راغفر كه خودش زماني در بالاترين سطح فوتبال بازي مي‌كرده و پست‌هاي اجرايي مهمي نظير رياست فدراسيون فوتبال را نيز تجربه كرده، معتقد است خصوصي‌سازي سرخابي‌ها بالاخره يك روز اتفاق مي‌افتد اما نحوه واگذاري و عرضه سهام دو باشگاه بايد با دقت بسيار زيادي انجام شود. ايشان معتقد است گرچه واگذاري سهام دو باشگاه از وضعيت فعلي بهتر است اما اگر به درستي انجام نشود مي‌تواند باعث نابودي‌شان شود.

طبق اعلام وزارت ورزش قرار است، سهام دو باشگاه استقلال و پرسپوليس در بورس عرضه شود. آيا اين مساله با توجه به شرايط حال حاضر امكان‌پذير است؟

اگر چنين چيزي امروز و فردا هم اتفاق نيفتد در يك افق بلندمدت بايد بشود. اين امكان‌پذير است. به خصوص اگر قرار باشد اين دو باشگاه به صورت مردمي اداره شوند، يكي از روش‌ها اين است كه به شكل سهام‌داري اداره شوند. ظاهرا قرار است در مرحله نخست به صورت تدريجي سهام عرضه شود و بعد بر اساس واكنش‌هاي جامعه، بخش‌هاي ديگري از سهام به بازار بورس وارد شود. اين مساله در جاي خودش مهم است و بهتر از اين است كه اين دو باشگاه به صورت دولتي اداره شوند.

قيمت‌گذاري سهام دو باشگاه چگونه بايد انجام شود؟

سهام باشگاه‌ها نبايد صرفا بر اساس آنچه به عنوان شهرت باشگاه اسم برده مي‌شود، ارزيابي شود. اين دو باشگاه هر دو منابع بزرگي داشتند و دارند. باشگاه استقلال تعداد زيادي باشگاه زيرمجموعه دارد. همچنين صاحب استاديوم است و بايد اينها جزو دارايي‌هاي استقلال لحاظ شود. براي پرسپوليس هم به همين ترتيب. همچنين اگر دولت تصميم بگيرد كه واقعا اينها به صورت واقعي سهام‌داري شوند و اختيارشان در دست سهام‌داران قرار بگيرد علي‌الاصول خودش هم بايد كمك كند. بدون در نظر گرفتن اين مسائل و صرفا با نگاه به شهرت باشگاه نمي‌توان سهام را قيمت‌گذاري كرد. مهم‌ترين دارايي باشگاه‌ها به جز شهرت، دارايي‌هاي كاملا مشخص و عيني هستند. مثلا باشگاه بولينگ متعلق به پرسپوليس بوده و ساير دارايي‌ها نيز قابل شناسايي هستند. البته در مورد باشگاه استقلال بايد بگويم كه اين باشگاه در اصل وقف عام است و نمي‌توان آن را به شكلي كه گفته مي‌شود، خصوصي كرد. اما كسي به اين نكته توجه ندارد و مي‌خواهند استقلال را نيز به شكل يك باشگاه خصوصي دربياورند. اما آنچه مسلم است اين است تغييراتي كه صورت مي‌گيرد اصولا بهتر از وضعيت كنوني است.

شرايط كنوني چه مشكلاتي دارد؟

شرايط كنوني متاسفانه شرايط مطلوبي نيست و ادامه حيات اين دو باشگاه هم عملا به اين برمي‌گردد كه هزينه و درآمدهاي‌شان توسط خودشان صورت بگيرد و يك حسابداري واقعي داشته باشند. اين دو باشگاه تاكنون وابسته به دولت و درآمدهاي نفتي بودند. نتيجه چنين مديريتي اين بود كه هر وقت دولت با مشكل روبه‌رو مي‌شده اين دو باشگاه و در كل ورزش كشور به مشكل مي‌خورده. ورزش كشور به‌ شدت متاثر از نوسانات درآمدهاي ارزي كشور بوده و هست. با اين تفاسير در اين وضعيت كه كشور با مشكلات بسيار جدي در زمينه اقتصاد روبه‌روست، عرضه سهام دو باشگاه اقدام مناسبي است. نكته بعدي برمي‌گردد به مديريت دو باشگاه. در واقع بهتر است بگويم، سازمان اداري استقلال و پرسپوليس كه قاعدتا بايد به تناسب به هيات ‌مديره‌اي واگذار شود كه مورد تاييد دولت باشد اما اين هيات ‌مديره قبل از آن بايد توسط سهامداران تعيين شده باشند. مديرعامل نيز بر همين اساس انتخاب شود.

سهام باشگاه‌ها نبايد صرفا بر اساس آنچه به عنوان شهرت باشگاه اسم برده مي‌شود، ارزيابي شود. اين دو باشگاه هر دو منابع بزرگي داشتند و دارند. باشگاه استقلال تعداد زيادي باشگاه زيرمجموعه دارد. همچنين صاحب استاديوم است و بايد اينها جزو دارايي‌هاي استقلال لحاظ شود. براي پرسپوليس هم به همين ترتيب

اين دو باشگاه املاك و دارايي‌هايي دارند كه در اوايل انقلاب به نفع يك سري نهاد خاص مصادره شدند. گفته مي‌شود، بازگرداندن اين املاك كه ارزش بسيار بالايي هم دارند، پروسه طولاني و پچيده‌اي است و در عمل امكان‌ناپذير.

اين دو باشگاه ميليون‌ها نفر حامي دارند و يك فشار اجتماعي هم پشت‌شان است. اين طور نيست كه فقط بيايند توي ورزشگاه و شعار بدهند. به نظرم اگر درخواست بازگرداندن اموال دو باشگاه تبديل شود به يك مطالبه عمومي كه توسط كل حاميان سرخابي‌ها پشتيباني مي‌شود و مرتبا مورد تاكيد قرار بگيرد قطعا اين امكان‌پذير است. هيچ چيزي امكان‌ناپذير نيست و مي‌توان اين دارايي‌ها را به دو باشگاه بازگرداند. خيلي از املاك اين دو باشگاه در اختيار سازمان ورزش است يا در دست نهادهاي ديگر. مي‌توان اين املاك و دارايي‌ها را‌ شناسايي كرد و بعد هم در ليست اموال باشگاه قرار داد. شايد پروسه بازگرداندن برخي از اين املاك كمي طول بكشد اما پيچيده نيست و امكان‌پذير است.

چندين سال است بحث خصوصي‌سازي دو باشگاه مطرح است اما اتفاق نيفتاده. از طرف ديگر شما مي‌فرماييد كه با ورود اينها به بورس هيات ‌مديره بايد توسط مردم انتخاب شود. آيا اين تناقضي به وجود نمي‌آورد؟

قبل از اينكه چنين مساله‌اي را بررسي كنيم بايد بدانيم كه پروسه اداره اين دو باشگاه به دليل مداخلات مافيايي كه درون هر دو باشگاه‌ها وجود دارد به اين سادگي حل نمي‌شود و زمانبر است اما بايد اين مساله به خود سهامداران واگذار شود. آنها بايد بيايند توي ميدان و در حل مشكلات شريك شوند. بايد بدانيم كه اين فرآيند يك شبه اتفاق نمي‌افتد. اين فرآيندي است زمانبر. به نظر مي‌رسد با گام نخستي كه برداشته شده يعني عرضه سهام، فرصت خوبي فراهم شده كه اين دو باشگاه به سمت سهامداري حركت كنند و اين يك مسير ناگزير است. بعد از اين اينكه چگونه مديريت باشگاه‌ها سازمان‌دهي شود و سهام‌داران چه نقشي در اداره باشگاه ايفا كنند بايد بررسي شود. اينها بسيار تعيين‌كننده است. تنها نگراني كه در اين قسمت وجود دارد، نقش مافياهاي حاشيه‌اي اين دو باشگاه است.

آنها هميشه به دنبال سهم‌خواهي بودند و هستند و خواهند بود. آنها قطعا نقش تعيين‌كننده و مهمي را در مديريت آينده اين باشگاه‌ها ايفا خواهند كرد. البته بايد كمك كرد و وزارت ورزش و كساني كه عهده‌دار اين مساله هستند بايد اين نكات را براي رسيدن به يك مديريت سالم در اين دو باشگاه مورد توجه قرار دهند. در غير اين صورت اين واگذاري‌ها مي‌تواند به نابودي هر دو باشگاه منجر شود. از اين جهت بايد خيلي حساب ‌شده و با در نظر گرفتن همه احتمالات پيش برويم. بخش قابل توجهي از مشكلات هم به خاطر حضور همين مديريت مافيايي در حاشيه دو باشگاه است. اينها سعي مي‌كنند از احساسات هواداران سوءاستفاده كنند و به تعبيري اهداف خودشان را پيش ببرند. اين قطعا هزينه‌هاي اداره باشگاه را به ‌شدت افزايش مي‌دهد و افزايش هم داده. براي اينكه از اين اختلال‌هاي مديريتي در آينده جلوگيري شود بايد نحوه واگذاري‌ها و شكل‌گيري هيات‌ مديره و سازمان اداره دو باشگاه خيلي شفاف و روشن تعيين شود.

قرار است مديرعامل باشگاه استقلال محصولاتي با برند اين باشگاه به فروش برساند. از قبيل پفك و اين جور چيزها. ما در گذشته نمونه اين كار را در باشگاه پرسپوليس و توسط آقاي رويانيان شاهد بوديم كه به نتيجه نرسيد. آيا استقلال مي‌تواند اين كار را به نتيجه برساند؟

اين كار يك روش متعارف در كسب درآمد است. حالا اينكه آن موقع چه اتفاقاتي افتاده كه اين طرح موفقيت‌آميز نبوده، بستگي به شرايط آن موقع و محاسبات آن زمان دارد. اين روش متعارفي است كه باشگاه به درآمد برسد و از طريق حمايت‌هاي هواداران اين كار انجام شود. اين كار درآمد قابل توجهي هم فراهم مي‌كند. به خصوص اينكه اين محصولات در مقياس وسيعي هم توليد مي‌شود و مي‌تواند سود نسبتا خوبي براي باشگاه‌ها دربر داشته باشد. اما اينكه اينها چگونه توليد شود يا با چه كيفيتي توليد شود هم مهم است. صرف نظر از اينكه هواداران اين محصول را تهيه كنند اين كالاها ممكن است جاذبه‌اي براي سايرين هم داشته باشد. اين امكان برمي‌گردد به نوع مديريتي كه اعمال مي‌شود.

مشكلي كه ممكن است پيش بيايد اين است كه در چند سال اخير مديران زيادي در اين دو باشگاه با ايده‌هاي جالب مشغول به كار شدند اما عمر مديريتي‌شان براي به سرانجام رساندن آن ايده‌ها قد نداد. آيا تغيير و تحولات متوالي و سريع در راس مديريت اين دو باشگاه اجازه مي‌دهد كه فعاليت‌هاي اقتصادي به نتيجه برسد؟

بخش قابل توجهي از آسيب‌هايي كه متوجه اين دو باشگاه شده همين بحث تغييرات و تحولات خيلي پرشتابي بوده كه رخ داده. در خيلي از مواردش هم موجب شده، هزينه‌هاي بزرگي براي باشگاه به جا گذاشته شود بدون اينكه به كسي پاسخگو باشد. به دليل كوتاهي دوران حضور در مديريت باشگاه، مشكلات مضاعف شده. به اين معنا كه مديران قادر نيستند برنامه‌هاي خود را به نتيجه برسانند. همچنين نتوانستند برنامه‌هاي كسب درآمدشان را كامل كنند. بخشي از تغييرات خيلي زودرسي كه در دو باشگاه انجام مي‌شود نيز برمي‌گردد به همان حواشي كه گفتم وگرنه افراد دلسوزي كه با هدف توسعه اين دو باشگاه وارد شدند هم كم نبودند و برنامه‌هاي خوبي هم داشتند اما به دليل حواشي خيلي گسترده‌اي كه حول اين دو باشگاه وجود دارد، امكان تحقق برنامه‌هاي‌شان را نداشتند. به همين دليل مي‌گويم يكي از مشكلات دو باشگاه، مداخلات حاشيه‌اي است. كساني هستند كه منافع تاريخي در استقلال و پرسپوليس دارند و اين منافع ضرورتا هم‌سو با منافع باشگاه نيست. اينها با كارشكني اجازه جلو رفتن برنامه‌هاي باشگاه را هم نمي‌دهند.

خيلي‌ها معتقدند با همين مديريت دولتي و در همين حالت كنوني اين دو باشگاه مي‌توانند به درآمدهاي سرشار برسند. مثلا استقلال و پرسپوليس در چند سال گذشته با سامانه‌هايي همكاري مي‌كردند كه وظيفه اين سامانه‌ها، گرفتن مبالغي از مردم و واريز آن به حساب باشگاه بوده است. اما در نهايت معلوم نشد اين پول‌ها كجا رفته است.

قطعا يكي از دلايل سهامي شدن باشگاه‌ها و اينكه منابع درآمدي توسط سهامدارها صورت بگيرد اين است كه هيات ‌مديره بايد به سهام‌داران پاسخگو باشد. اينكه درآمدي كسب شود و معلوم نشود اين درآمدها كجا رفته است، حالا از هر جايي مي‌خواهد آمده باشد، قطعا مشكلات را بيشتر خواهد كرد. يكي از نگراني‌هايي كه مرتبا گفتم، مساله منافع گروه‌هاي حاشيه‌اي دو باشگاه است. اينها خيلي علاقه‌مند نيستند، جريان منابع و درآمد از نگاه و نظارت و سهم آنها خارج شود. بايد كه مساله از همين ابتدا مشخص شود. يكي ديگر از دلايل سهامي شدن دو باشگاه اين است كه در سال‌هاي آينده بتوانند افزايش سرمايه بدهند و جمعيت جديدتري وارد شوند و سهام‌داران، سهام‌شان را بيشتر كنند. اينها مي‌شود محل درآمدهاي باشگاه. اما اين باشگاه بايد براي استفاده از اين منابع تصميمات درستي بگيرد. اين طور نباشد كه مثل تصميمات امروزشان باشد. مثلا استخدام مربي با ميلياردها تومن پول بدون كسب نتيجه يا خريداري بازيكناني كه در فرآيند قراردادشان شبهه زد و بند و سوءاستفاده‌هاي مالي وجود داشته باشد.

براي حل اين مشكلات بايد هيات ‌مديره متعهدي وجود داشته باشد ضمنا سازمان سهام‌داران هم در كنار هم يك سازمان يا تشكلي داشته باشند كه بتوانند، مطالبات خودشان را از مديرعامل طلب كنند. فرآيند كسب درآمد شفاف شود و پاسخگويي نيز وجود داشته باشد. در چند سال اخير متاسفانه ديديم كه مديران عاملي آمدند و رفتند و بعد از رفتن‌شان بدهي‌ها و هزينه‌هاي باشگاه بيشتر شده است. اين در حالي است كه درآمدهاي جديدي نيز به باشگاه وارد شده. علت اين است كه فرآيندها شفاف نبوده و نيست و دليل ديگر اينكه كسي پاسخگو نيست. بايد مشخص شود كه چگونه پاسخگويي صورت مي‌گيرد و نقش سهام‌داران چيست؟ چون اگر چند ميليون سهام‌دار وجود داشته باشد، سازماندهي اين افراد و اينكه آنها چگونه صداي خود را بتوانند به مديريت برسانند محل سوال است. بدنه اصلي طرفداران در همه جاي دنيا همچنين در ايران آدم‌هاي پولداري نيستند. احيانا سهام اينها هم سهام خيلي بزرگي نيست. اينكه صاحبان سهام خرد، راي‌شان چطور اثرگذار است و به آنها پاسخ داده مي‌شود بايد مورد بررسي قرار بگيرد. طرفداران همين مردم عادي هستند و ممكن است، صاحب نفوذ هم نباشند اما حرف‌شان بايد شنيده شود.

منبع: روزنامه اعتماد

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • دلسوز محرومین وکشور
    0

    این دوتیم منشا فسادهای اخلاقی وومالی واقتصادیندوخزبنه های نجومی ونامتعارف آنها باری است بردوش ملت پس چه بهتر نابود شوند آیا خرج ها وهزینه های آنها ازجیب مردم با زندگی پایین قاطبه مروم سنخیتی دارد؟ ضمنا مقامهای درخوری هم نمی اورند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها