سفرنامه فرهاد مسعودی؛ مات و مبهوت مانده ام از صف طویل مردم مسکو برای یک نوشیدنی!

در تابستان ۱۳۴۴ محمدرضاشاه پهلوی به دعوت هیات‌رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به این کشور سفر کرد. سفر شاه ۱۳ روز به طول انجامید. در این سفر فرهاد مسعودی مدیر «تهران‌جرنال» نیز همراه با شاه به شوروی رفت.

سفرنامه فرهاد مسعودی؛ مات و مبهوت مانده ام از صف طویل مردم مسکو برای یک نوشیدنی!

در تابستان ۱۳۴۴ محمدرضاشاه پهلوی به دعوت هیات‌رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به این کشور سفر کرد. سفر شاه ۱۳ روز به طول انجامید، از ۳۱ خرداد تا ۱۲ تیر. در این سفر فرهاد مسعودی (پسر عباس مسعودی موسس روزنامه اطلاعات) مدیر «تهران‌جرنال» و «ژورنال‌دوتهران» نیز همراه با شاه به شوروی رفت و آن‌چه را در این سفر به تماشا نشست تحت عنوان «دیدار از کشور شوراها» به قلم آورد. سفرنامه مسعودی به شوروی از سه روز پس از پایان مسافرتش به اتحاد جماهیر شوروی، سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۴۴، به مرور در روزنامه اطلاعات منتشر شد:

این‌جا مسکو است. میان انبوه جمعیت از حاشیه خیابانی می‌گذرم و ناگهان نگاهم به نقطه‌ای خیره می‌شود. می‌ایستم و مات و مبهوت به صف طویلی از مردم می‌نگرم. صفی که خاطره جنگ، خاطره روز‌های مشقت‌بار قحطی و بحران‌های سخت را در خاطر زنده می‌کند. از خود می‌پرسم: «آن‌ها چه می‌کنند؟!» و بلافاصله این جواب در ذهنم نقش می‌بندد: «آن‌ها نوبت گرفته‌اند تا جیره نان یا گوشت خودشان را دریافت کنند.»!

اما چطور؟! آیا مردمی که فضا را در تسخیر گرفته و در علم و صنعت به پیشرفت‌های معجزه‌مانند نائل گشته‌اند، هنوز مسئله نان و گوشت خود را حل نکرده‌اند؟ آیا در این خیابان‌های وسیع که هر گوشه‌اش ساعت‌ها چشم را خیره می‌دارد، هنوز مردم این سرزمین پهناور ناگزیرند به خاطر قرصی نان یا سهم مختصری گوشت ساعت‌ها در صف بایستند و انتظار بکشند؟!

به نظر عجیب می‌رسد.

جلوتر می‌روم و با احتیاط می‌پرسم: «این‌جا چه خبر است؟» جواب می‌شنوم که «آن‌جا مردم برای نوشیدن گیلاسی شامپانی صف بسته‌اند»!

معما حل می‌شود: پس مسئله نان و گوشت در میان نیست و این مرد‌ها و زن‌های خوش‌بنیه که با گونه‌های گل‌انداخته و جامه‌های رنگارنگ به صف ایستاده‌اند منتظر جامی «شامپانی» هستند. همان نوشابه مشهوری که در کشور‌های سرمایه‌داری میز‌های اختصاصی کاباره‌های بزرگ و میهمانی‌های پرزرق و برق اشرافی را زینت می‌بخشد!

مشاهده این مناظر که نمونه‌های آن را در گوشه و کنار مسکو فراوان می‌توان یافت، مرا وادار می‌سازد تا تصورات سابق خود را درباره وضع عمومی زندگانی ملت روس وداع گویم و برای مطالعه در احوال و اوضاع اجتماعی روسیه نوین عینک تازه‌ای به چشم بزنم.

اقتصاد کمونیستی. کلیه عوامل تولید و بازرگانی را در اختیار دولت قرار می‌دهد و به حکم رهبران اقتصادی کشور است که میزان تولیدات و انواع آن تعیین و سفارش داده می‌شود.

به این کیفیت، رهبران اقتصادی قادرند قدرت مولده کشور را به هر مقدار مقتضی بدانند در یک یا چند بخش مخصوص متمرکز یا در بخش‌های مختلف توزیع کنند. پس از جنگ دوم جهانی و با آغاز جنگ سرد، سهم قابل ملاحظه‌ای از نیروی انسانی و سایر قدرت‌های تولیدکننده در راه صنایع سنگین و صنایع تسلیحاتی اختصاص داده شد و اخیرا این نیرو، به سمت آزمایشات فضایی رهبری گشت که پیروزی‌های شگفت‌آور فضانوردان روسی، ثمره آن می‌باشد.

شوروی کشوریست پهناور، که از حیث وسعت بزرگ‌ترین کشور جهان به شمار می‌رود و از لحاظ منابع معدنی و ذخایر تحت‌الارضی نیز بسیار غنی و ثروتمند می‌باشد. پس تعجب‌آور نخواهد بود اگر تمرکز نیروی فعاله و قدرت مولده این سرزمین در یک جهت خاص به حصول موفقیت‌های بزرگ منتهی شود. لکن هنگامی که قدرت مولده کشور در جهت به‌خصوصی متمرکز گشت مآلا در جهات دیگر تولیدات عمومی دچار نکث و نقصان می‌شود. کما این‌که مثلا وقتی در شوروی قدرت عمده‌ای در راه جبران عقب‌افتادگی‌های این کشور از حیث صنایع سنگین و فراورده‌های تسلیحاتی به کار افتاد، باالطبع جواب‌گویی به حوائج روزمره و تامین رفاه عمومی با اشکال مواجه شد و تازه چند سالی است که دولت شوروی سهم قابل ملاحظه‌ای از قدرت تولیدی را در آن کشور متوجه ترمیم وضع اقتصادی و کشاورزی و حوائج عمومی کرده و البته ظرف همین چند سال نیز نتایج رضایت‌بخشی در این زمینه به دست آمده است. لکن هنوز مدتی طول دارد که در سرزمین پهناور روسیه، بتوان سطح زندگانی توده مردم را به نسبت ممالک سرمایه‌داری بالا آورد.

در این چند سال که دولت شوروی از توجه و اهتمام مطلق به صنایع سنگین فراغت یافته، در زندگانی عمومی مردم تغییر محسوسی به وجود آمده است. رنگ تیره که تا چند سال پیش میان مردم متداول بود جای خود را به رنگ‌های باز و روشن داده است. مردان لباس‌های آزاد با رنگ‌های روشن می‌پوشند و زنان با توالت مختصری چهره خود را آرایش می‌دهند. با این حال از مد، به صورتی که در کشور‌های غربی معمول است، هنوز در شوروی اثری نیست و زن‌ها گرچه با گیسوان مرتب در معابر دیده می‌شوند، لکن موی‌شان را در خانه آرایش می‌دهند؛ به طرز ساده می‌بافند یا پشت سر گره می‌زنند. یکی از همراهان که متوجه این نکته شده بود به شوخی می‌گفت: «اولین آرایشگری که در مسکو دکان باز کند، کار و بارش سکه خواهد بود!»

ادامه دارد...

منبع: انتخاب

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها