خورشیدی: اصولگرایان تشکیلات محور نیستند / توزیع قدرت قاعده درست بازی اصلاح  طلبان در انتخابات بود/ فساد مالی مزیت جناح  های دوگانه کشور نیست 

احمد خورشیدی در گفتگو با خبر فوری می گوید: اصول گرایان به علت عدم اتحاد در انتخابات بعدی  در موقعیت پیروزی قرار ندارند و آنها فاقد رهبر میدانی اثر گذار هستند .

خورشیدی: اصولگرایان تشکیلات محور نیستند / توزیع قدرت قاعده درست بازی اصلاح  طلبان در انتخابات بود/ فساد مالی مزیت جناح  های دوگانه کشور نیست 

به گزارش خبر فوری - محمد افصحی/ سردار احمد خورشیدی از تحلیل گر سیاسی و از رزمندگان جبهه حق علیه باطل مهمان ما در دفتر خبر فوری بود و در گفتگوی صمیمانه با او به مسائل سیاسی و اقتصادی روز کشور پرداختیم.

حضور در معاونت سیاسی قرارگاه ثارالله تهران به مدت 4 سال از جمله سوابق سردار احمد خورشیدی است. وی در حال حاضر دبیر کمیسیون چشم انداز و امور نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد.

سردار خورشیدی از جمله عناصر اصلی گروه منصورون است که در مبارزات مسلحانه پیش از انقلاب نقشی بسیار موثر ایفا کرد و همچنین در 8 سال دفاع مقدس در کنار شخصیت هایی همچون محسن رضایی و علی فضلی حضور داشت.

او که رئیس ستاد مردمی انتخاباتی ابراهیم رئیسی در انتخابات 96 بود میگوید: اصلاح طلبان رهبری واحد دارند و همه از اطاعت و فرمان برداری از او معتقد هستند اما اصول گرایان همیشه بر علیه رهبران میدانی خود شورش کرده اند و هیچ گاه در انتخابات خود را زیر یک بیرق و فرد تعریف نکرده اند.

فارغ از نظرات کوبنده و انتقادی اش نسبت به سیاست ها و رفتار های اصولگرایان و اصلاح طلبان یکی از مواردی که توجه را به سمت سردار خورشید سوق می دهد نسبت خویشاوندی او با رئیس دولت های نهم و دهم است. ایشان پدر دکتر مهدی خورشیدی داماد محمود احمدی نژاد است.

وی در مطلبی با عنوان "چرا ما باختیم و آنها بردند؟" با بررسی 42 عامل علت باخت اصولگرایان را تشریح می کند.

بخش اول گفتگوی صمیمانه احمد خورشیدی با خبرنگار سیاسی خبر فوری را در زیر می خوانید:

سوال: نظر شما در خصوص کابینه جدید آقای روحانی چیست؟

پاسخ: کابینه آقای روحانی در رای اعتماد گرفتن در مجلس مشکل چندانی نداشت و برخی از وزرا بدون مخالف بودند و حتی بعضی از وزرا که به عنوان مخالف ثبت نام کرده بودند در نهایت موافقانی بودند که با تابلو مخالف آمدند و موافق صحبت کردند. از این وزرای پیشنهادی 12 نفر بالای 200 رای آوردند و مخالفت جدی با کابینه پیشنهادی آقای روحانی صورت نگرفت. البته طبیعی هم بود، چون مجلس با دولت همگراست و بیشتر 30 الی 40 نفر منتقد دولت در مجلس وجود ندارد که آنها هم به نظر من منتقدین ساکت و بی آزار هستند و کلاً چون مجلس همراه و همگراست با دولت در بحث رای اعتماد دولت هیچ مشکلی نداشت.

اما در رابطه با اینکه این کابینه و این ترکیب چقدر می تواند موفق باشد؟ باید بگویم اولاً که امیدواریم که بتوانند این کابینه موفق بشوند این در صورتی است که من به ایشان رای ندادم.

سئوال: شما به کی رای دادید؟

من به آقای رییسی رای دادم و برای ایشان کار کردم و رییس یکی از ستادهای مردمی انتخاباتی آقای رییسی در کشور بودم. تفکر آقای روحانی را قبول ندارم و اگر ده بار دیگر هم کاندید شوند به آقای روحانی رای نمی دهم اما چون دولت، دولت جمهوری اسلامی و ایران اسلامی است اگر این دولت موفق شود ما موفق می شویم و بالعکس، پس بنابراین امیدواریم که این دولت موفق شود.

اما پیش بینی من از اینکه این دولت چقدر موفق میشود این است که چون تئوری اقتصادی دولت، تئوری ناکارآمدی است امید چندانی به توفیق آن نیست مگر آنکه از این تئوری غلط دست بردارد زیرا که این تئوری متناسب با شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور ما نیست و اساس نظریه اقتصادی دولت مبتنی بر نظریه نئوکینزی است. تئوری که لیبرال دموکراسی را نمایندگی می کند و معتقد به بازار آزاد و تجارت جهانی است و اقتصاد ایران بدون اینکه خود را تقویت کند نمی تواند وارد فضای تجارت آزاد شود.

در کتاب « امنیت ملی و اقتصاد ایران » با نظارت و مدیریت شخص آقای روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته شده است که در این کتاب نظریه اقتصادی دولت مطرح شده است. این نظریه اقتصادی متکی بر برون زایی است و به ظرفیت داخلی اعتماد چندانی ندارد، اقتصاد مقاومتی را قبول ندارد و می بینید که حجم واردات نسبت به صادرات افزایش پیدا می کند و به قول اکثریت کارشناسان اقتصادی دولت چون تولید را فاقد توجیه اقتصادی می دانند و کشاورزی را به صرفه نمی دانند بنابراین در حوزه اقتصاد از حیث تئوری قدرتمند نیستند از حیث عناصر اقتصادی نیز، آقای نیلی دبیر گروه اقتصادی دولت است که همان کتاب را ایشان نوشته و این نظریه را بیشتر ایشان دنبال کرده است و وزیر اقتصاد آقای کرباسیان، که سابقه و تجربه چندانی در اقتصاد ندارد و بیشتر در مباحث سرمایه فعال بوده است که بخشی از مقوله اقتصاد تفاوت دارد و از آن طرف هم وزیر صنعت و معدن، آقای شریعتمداری هم سابقه ای در حوزه های اثرگذار اقتصادی یعنی صنعت و معدن ندارد و ایشان بیشتر رویکرد بازرگانی دارد و هر دو از طرفداران جدی افزایش نرخ ارز هستند.

من فکر می کنم با توجه به اینکه نگاه دولت در حوزه اقتصاد به بیرون هست جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی و از طرف دیگر هم خارجی ها خیلی تمایل ندارند که سرمایه و تکنولوژی خود را به ایران بیاورند و تا زمانی که نظر دولت به این تئوری است، توفیق چندانی در حوزه اقتصاد نخواهد داشت.

سوال: فکر می کنید که نحوه رای گیری در مجلس و رای نمایندگان به وزرای پیشنهادی با دوره قبل فرقی کرده بود؟ سخنان یکی از نمایندگان مجلس در پشت تریبون که تاکید کرد یکسری زد و بندها در رای به وزرا وجود داشته است را چگونه تفسیر می کنید؟

پاسخ: بحث رایزنی برای رای اعتماد مقوله ای است که در دوره های قبلی هم بوده است البته در دوره آقای احمدی نژاد خیلی کمتر شد چون ایشان اعتقاد چندانی به رایزنی نداشت. اما در این دوره یک نقطه عطفی بود یعنی رایزنی پررنگ شد و حتی رایزنی تقریبا تبدیل به زد و بند شد و دیدیم که آقای زنگنه که در ظاهر ادعا می کرد تمایلی ندارد برای وزارت اما بیشترین حجم رایزنی و زد و بند را ایشان انجام داد. همانطور که مطلع هستید و در رسانه ها هم آمده بسیاری از نمایندگان ادوار قبلی و برخی از منسوبین در وزارت نفت شاغل شدند که نشانه ی خوبی نمی تواند باشد.

سوال : فکر می کنید که نقش فراکسیون امید در این زمینه چه بود؟ انتقاد بسیاری به فراکسیون امید شده است که نقش شما در این رای اعتماد ها چه بوده و چرا رفتار و عکس العمل مناسبی نداشته اید با توجه به اینکه فراکسیون امید یکی از فراکسیون های پرجمعیت در مجلس است ؟

پاسخ: وقتی که بحث رایزنی و زد و بند باشد دیگر فراکسیون ها و جناح های سیاسی خیلی نقشی ندارند اتفاقا واکنش و سوال نشریات اصلاح طلب هم همین بوده که چرا فراکسیون امید نقش پر رنگی نداشته است دلیل آن روشن است وقتی که بحث کاردانی و کار بلدی وجود نداشته باشد و قرار باشد که یک تئوری نادرستی دنبال شود دیگر رایزنی و زد و بند است که تعیین کننده است و این گزاره است که باعث شکل گیری کابینه می شود.

سوال: اصولگرایان در انتخابات 96 چه کردند و چه نکردند؟ چه کارهایی می توانستند انجام دهند که پیروز انتخابات شوند ؟

پاسخ: بنده یک تحقیق میدانی انجام دادم و 42 عامل را بدست آوردم که ثابت می کند از سال 92 تا 96 جریان اصوگرایی به تدریج کم رنگ شده است و می توانم بگویم اگر با همین فرمان پیش بروند بعید میدانم که در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه 98 برگزار خواهد شد برنده ان صحنه باشند.

اما اینکه چرا اصولگرایان بازنده می شوند؟ و چرا اصلاح طلبان برنده می شوند؟ دلایل بسیاری دارد. آقای روحانی توانسته است یک چشم انداز به ظاهر قشنگی را برای مخاطبان خود ترسیم کند. آقای روحانی به مردم گفته است که مشکل شما معیشت و اشتغال است و این مشکلات از طریق ارتباط با خارج حل می شود. اگر ارتباط با آمریکا برقرار شود سرمایه و تکنولوژی به کشور می آید و مشکل اقتصاد شما را حل می کند گر چه این یک شعار بیش نیست که با تبلیغات پر حجم و جنگ روانی توانسته به مردم القا کند که دایره همان مربع است و به همین دلیل بود که سال 92 نیمی از قشر خاکستری با او همراه شدند. و به محض اینکه برنده شد مسئله مذاکرات را شروع کرد حتی قبل از اینکه دولت رسمیت پیدا کند زمینه سازی های بسیاری انجام داد و پس از روی کار آمدن دولت بلافاصله مذاکرات عملاً آغاز شد و در دو سال اول توافق لوزان و ژنو را منعقد کردند و تا اندازه ای در توافقات به جلو رفتند و منتهی شد به انتخابات مجلس دهم، آقای روحانی توانست به مردم القا کند که من برای تحقق قولی که به شما داده ام نیازمند مجلس همراه هستم نه مجلسی که برای من مانع بتراشد پس مردم کمک کنید که مجلس همراهی سرکار بیاید تا ما بتوانیم به تعهدات خود پابند باشیم. در نهایت باز مردم پذیرفتند و در تهران به 30 نفر از لیست امید که ابداً آنها را نمی شناختند رای دادند و این نشان می داد که مردم تهران و نیمی از مردم ایران این چشم اندازی که آقای روحانی گفته بود را قبول کرده اند و مجلس همراه تشکیل و برجام هم منعقد شد و در این مرحله به مردم گفته شد که ما قبلاً یک میلیون بشکه نفت صادر می کردیم الان دو و نیم برابر شده است، قبلا کشتی های ما با پرچم سایر کشور ها به آب می رفت الان با پرچم خودمان و مسایلی شبیه به این و در نهایت اینگونه القا شد که اگر بخواهید این پیشرفت ها ادامه داشته باشد باید مردم به دولت دوم رای بدهند تا بتواند ادامه مسیر بدهد و دیدید که مردم در سال 92، به میزان 51 درصد به آقای روحانی رای داده بودند ولی در این دوره 57 درصد یعنی 6 درصد بیشتر به رای آقای روحانی رای دادند و معلوم می شود که آن چشم اندازی که آقای روحانی ترسیم کرده است مورد قبول تعداد بیشتری از مردم بوده است.

سوال: چشم انداز اصولگرایان چه بود و آیا اصولگرایان چشم اندازی داشتند؟

اصولگرایان چشم انداز اقتصادی داشتند اما نتوانستند به مردم آن را بقبولانند و چشم انداز آنها اقتصاد مقاومتی بود که بنا به ادعای اکثریت کارشناسان تنها راه بهبودی اقتصاد کشور محسوب می شود. اقتصاد مقاومتی در ایران همان مقاوم سازی اقتصاد در اروپا و غرب است که در ایران متناسب با شرایط فعلی کشور تدوین شده است اما به دلیل اینکه دولت و مجلس و قوه قضائیه آن را اجراء ننموده اند در نتیجه شیرینی آن بر سر سفره های مردم احساس نشده است گر چه برجام نیز در سر سفره مردم احساس نشده اما اصلاح طلبان با تبلیغات و جنگ روانی توانسته اند درصد بیشتری از مردم را نسبت به آن امیدوار نگه دارند ولی اصولگرایان فاقد چنین ظرفیتی هستند. و دلیل دیگر پیروزی اصلاحات و اعتدال در انتخابات های اخیر به وجود رهبر میدانی بر می گردد که در نزد آنها تدابیرش عملیاتی می شود اما اصولگرایان این رهبر میدانی را ندارند، گر چه در سنوات قبل مرحوم آیت الله مهدوی کنی تا حدودی این خلاء را برای اصولگرایان پر می کرد اما بعد از فوت ایشان خلاء رهبر میدانی برای آنها احساس می شود.

سوال: شما معتقدید که اصلاح طلبان یک رهبر سیاسی به نام آقای خاتمی دارند و مشکل اصولگرایان این است که همه خود را رهبر می دانند؟ چرا اصول گرایان رهبر واحد ندارند؟

پاسخ: مشکل ما هم همین است که اصولگرایان عموماً خود را رهبر میدانی می دانند و زیر بلیط یک نفر به میدان نمی روند. و از سوی دیگر روحیه سهمیه پذیری و پذیرش منافع حزبی و جناحی و همچنین پذیرش حداقل سهم برای ماندگاری جریان سیاسی در اردوگاه اصلاح طلبان و اعتدالیون به شدت وجود دارد اما اصولگرایان عموماً تمامیت خواه هستند و بعد از پیروزی مردم و دوستان خود را فراموش می کنند.

سئوال: مثل چه کسانی؟ می توانید نام ببرید؟

این عیب در نزد اکثریت قریب به اتفاق بزرگان اصولگرا به وضوح دیده می شود مثلاً قالیباف بعد از باخت سال 92 اکثریت زحمتکشان آن دور را با بی رحمی حذف کرده و از شهرداری تهران اخراج نمود که به همین دلیل نفرتی فراموش نشدنی از او به جا گذاشت و یا آقای رئیسی نیز به نوع دیگری مرتکب همین اشتباه شد و حتی احمدی نژاد نیز نسبت به خیلی ها چنین برخوردی داشت و این خصلت غلط را سایر بزرگان اصولگرا نیز داشته و دارند و متاسفانه بسیار دیده شده که اینها با زحمتکشان انقلابی مانند ابزار بازی می کنند بدین صورت تا زمانی که به آنها نیاز دارند تحویلشان می گیرند به محض اینکه نیازشان برطرف شد به شکل ناجوانمردانه ای آنها را حذف می کنند و این خصلت زشت در همه انتخابات از سوی اصولگرایان مشاهده شده است گر چه در بین اصلاح طلبان نیز چنین درد دل های فراوان شنیده شده اما همچنان اصولگرایان هستند که برند این خصلت زشت نامیده می شوند.

سوال: اصولگرایان بر کدام رهبر خود شورش کردند؟

پاسخ: بر علیه همه رهبران سیاسی خود. جامعه مدرسین یک مرجع سیاسی بود آلان نقشش کجاست؟ جامعه روحانیت مبارز همینطور تبدیل به دنباله رو شده است یعنی آنهایی که باید جلو می ایستادند آلان نیستند گر چه چهره های از جامعه مدرسین یا جامعه روحانیت عملکرد قابل قبولی نداشته باشند اما قاطبه انها همچنان انقلابی و مردمی باقی مانده اند.

مسئله بعدی این است که در یک انتخابات اصولگرا ها شعار مبارزه با فساد و پاکدستی دادند و می خواستند با این شعار رای بگیرند در صورتی که از دید مردم ایران هم نخبگان اصولگرایان و هم اصلاح طلبان فاقد چنین شهرتی هستند نه اینکه همه اینگونه باشند و قطعاً تعدادی نیز در این دنیای وانفسا سالم مانده اند اما تبلیغات سوء باعث شده همه را به یک چشم ببینند.

سوال: چطور مردم به اصلاح طلبان رای می دهند اما به اصولگرایان نه؟

پاسخ: همانطور که عرض کردم یک دلیل و دو دلیل نیست همان 42 دلیلی است که گفتم تا مشخص شود که چرا مردم به اصلاح طلبان رای می دهند اما به اصولگرایان نه. به نظر شما اگر دو شرکت وجود داشته باشد یکی با برنامه و دیگری بی برنامه کدامیک موفق می شود؟ مسلما آنکه برنامه دارد موفق خواهد بود اصلاح طلبان برنامه دارند ولی اصولگرایان برنامه نداشتند.

سئوال: آیا منظور از برنامه اصلاح طلبان برنامه ای برای تقسیم قدرت است؟

اصلاح طلب ها برای برنده شدن برنامه دارند اما اصولگرایان برای رقابت برنامه داشتند نه پیروزی و . اصلاح طلبان به سادگی افراد خود را از دست نمی دهد و برای برنده شدن اتحاد دارند در مقابل اصولگرایان اصلا اراده ای برای برنده شدن نداشتند و به نظر می رسد اصلاح طلبان راهبرد انتخاباتی مشخصی را دنبال کرده اند در عوض دراردوگاه اصولگرایی راهبردی مشاهده نشد کما اینکه می دیدیم در کنار شعار ارزش مداری از پوپولیسم نا کارآمد نیز استفاده می بردند که اتفاقاً چنین در هم ریختگی باعث کوچک تر شده سبد رای آنها شد.

سئوال: آیا اصولگرایان دوست داشتند که طرف مقابل رای بیاورد؟

نه دوست نداشتند اما با خطاهای عجیب خود به رقیب شان کمک کردند تا برنده شود.

سئوال: چرا ظرفیت آقای احمدی نژاد پای کار نیامد؟ احمدی نژاد نخواست یا اصولگرایان نخواستند ایشان باشند؟

در اردوگاه اصولگرایی برای جمع کردن و متحد کردن و یکپارچه کردن نخبگان و بزرگان آن برنامه ای وجود ندارد و بلکه تئوری اختلاف افکنی و حذف در دستور کار قرار دارد و این بیچارگی مختص احمدی نژاد هم نیست بلکه در کلیت جریان اصولگرایی دیده می شود که در این انتخابات دیده شد اصولگرایان از یک طرف انتظار داشتند از ظرفیت احمدی نژاد استفاده کنند و از طرف دیگر او را خط قرمز خود قرار می دادند که دیدیم این گونه برخورد هیچ گونه سودی به حال آنها نداشت و فکر می کنم این فرمان برای آینده نیز با شدت و حدت بیشتر ادامه خواهد داشت.

سوال: خیلی بر این اعتقادند که احمدی نژاد یک شخص است و خیلی هم اعتقاد دارند که احمدی نژاد یک طیف و جریان است شما به کدام اعتقاد دارید؟

پاسخ: من می گویم که احمدی نژاد اصلا خودش کاره ای نیست حرف ها و برنامه ها و عملکرد عدالت خواهی دارای ظرفیت اجتماعی خاص خود می باشد و نمی توان این مقوله را فردی قبول کرد به ویژه اینکه در دولت های نهم و دهم مردم ایران شیرینی این فکر را در سر سفره خود احساس کرده اند و در همین راستا وقتی جامعه شناسی انتخاباتی مردم ایران را بررسی می کنیم این نتیجه حاصل می شود که ایرانیان در انتخابات به سه قسم تقسیم می شوند. یک قسم اصولگرایان یک قسم اصلاح طلب هستند و یک قشر هم خاکستری، اصلاح طلبان و اصولگرایان هر کدام 15 درصد نمی شوند روی هم رفته 30 درصد و 70 درصد قشر خاکستری هستند که به هر کسی رای دهند آن برنده است. قشر خاکستری سیاسی نیست ضد انقلاب هم نیست. قشر خاکستری دنبال آزادی های اجتماعی است دنبال معیشت و بهبودی اقتصاد است که در سال 76 رفت پشت آقای خاتمی، همین قشر خاکستری در 84 پشت احمدی نژاد آمد، همین قشر در سال 92 نصف شد نیمی به طرف روحانی و نیمی به طرف اصولگرایان، در سال 96 عمده این قشر آمد طرف روحانی، پس می بینیم این قشر خاکستری به هر کس بخواهد رای دهد او رییس جمهور خواهد شد.

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها