کودتا یا قیام ملی؟ در گفت و گو با اردشیر زاهدی/ 28مرداد؛ کودتای نظامی نبود/ حرف اکثریت عوام الناس برای من اهمیتی ندارد/ خود من در همان حکومت آقای مصدق دستگیر و شکنجه شدم

اردشیر زاهدی معتقد است که در براندازی دولت دکتر مصدق و برقراری حکومت قانونی سرلشگر فضل الله زاهدی دخالت داشتند مردمان عادی و صادق ایرانی وطن پرست بودند.

کودتا یا قیام ملی؟ در گفت و گو با اردشیر زاهدی/ 28مرداد؛ کودتای نظامی نبود/ حرف اکثریت عوام الناس برای من اهمیتی ندارد/ خود من در همان حکومت آقای مصدق دستگیر و شکنجه شدم

به گزارش خبر فوری ، اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در دوره محمدرضا شاه پهلوی بود. وی هم اکنون در اروپا ساکن است و سه سال پیش گفت و گویی درباره کودتای 28 مرداد 32 انجام داده که تا کنون منتشر نشده است. حالا دکتر مجید تفرشی که آن را انجام داده، متن گفت و گو را در اختیار خبر فوری قرار داده است. خبر فوری، از او خواست تا برای به روز شدن گفت و گو، نظر زاهدی درباره اظهارات چند ماه پیش فرزند آیت الله کاشانی را بپرسد اما زاهدی نتوانست پاسخ دهد. موضع زاهدی در مصاحبه پیش رو، دفاع از حکومت پهلوی است. پدر او، سپهبد فضل الله زاهدی، نخست وزیر ایران پس از 28 مرداد سال 32 بوده است.

اردشیر زاهدی معتقد است مردم از دست مصدق خسته شده بودند و خارجی ها در انجام کودتا نقشی نداشتند. زاهدی اساسا عبارت کودتا را قبول ندارد و اتفاقی که 64 سال پیش رخ داده را «قیام ملی» می داند.

متنی که مجید تفرشی در اختیار خبر فوری قرار داده، در ادامه می آید. لازم به توضیح است که انتشار این متن به معنای تایید آن از سوی خبر فوری نیست.

اشاره: گفتگو با آقای اردشیر زاهدی از جهات مختلف کار دشواری است. 85 سال سن، بیماری طولانی که نیازمند مراجعه مدام به پزشک و بیمارستان است و مشکل جدی اخیر عارضه ای که در پای او ایجاد شده، به علاوه به حاشیه کشاندن مدام بحث و عدم تمرکز بر روی یک موضوع مشخص، گفتگو با او را دشوار می کند. با این همه، مثل همیشه با گشاده رویی و حوصله (و البته با روحیه ای تهاجمی و بسیار صریح و بی تعارف) در سه نوبت مختلف در روزهای 8، 15 و 17 آگوست 2014/ 17، 24 و 26 مرداد 1393 با او انجام شد، به سوالات درباره موضوعات مختلف، حول محور مقاطع پایانی حکومت دکتر محمد مصدق و 28 مرداد 1332 پاسخ داد.

من قبلا نیز با آقای زاهدی گفتگویی تفصیلی داشته ام و دیگران نیز بارها به فارسی و انگلیسی داشته‌اند، ولی تلاش کردم تا در این گفتگوی جدید، ضمن طرح سوالات و مباحثی جدید، خلاصه ای از مباحث گذشته نیز مجددا پرسیده و گنجانده شود. به هر روی و با هر دیدگاهی، اردشیر زاهدی تنها بازمانده، و به قول خودش، تنها فرد زنده و بازمانده دارای هوش و حواس سالم، از دست اندرکاران اصلی ماجرای 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق است و با هر نگاه و داوری، گفتگو با او مغتنم و ضروری است.

مجید تفرشی: بسیار ممنون برای پذیرش این گفتگو. امیدوارم این گفتگو برای روشنتر شدن زوایای پنهان تاریخ معاصر ایران و به خصوص واقعه 28 مرداد مفید باشد. این روزها مصادف است با شصت و یکمین سالگرد سقوط دولت دکتر محمد مصدق و واقعه، کودتا یا به قول شما قیام 28 مرداد. اگر ممکن است درباره اهمیت آن چه که صورت گرفت و اهمیت آن به طور عمومی توضیحی بدهید تا وارد بحث های اصلی بشویم.

اردشیر زاهدی: کنار گذاشتن دکتر محمد مصدق از سمت نخست وزیری با فرمان رسمی محمد رضا شاه پهلوی در 25 مرداد 1332 و صدور حکم نخست وزیری برای سرلشگر فضل الله زاهدی، اقدامی قانونی بود که در نبود مجلس شورای ملی صورت گرفت. دوره هفدهم مجلس، با اجرای رفراندوم انحلال و ابتکار شخص آقای مصدق به بهانه رخنه مخالفان و عوامل انگلیس در آن، پیش از این به طور غیرقانونی تعطیل و منحل شده بود.

اگر حوادث هفته آخر مرداد ماه 1332 رخ نداده بود، ادامه حضور دولت دکتر مصدق به بلعیده شدن ایران توسط اتحاد جماهیر شوروی و به انجام رسیدن اهداف تاریخی توسعه طلبانه روسی منجر می شد. وقوع این حادثه یعنی به خطر افتادن منابع نفتی ایران، امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند وبه دنبال آن به خطر افتادن استقلال کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکیه و عراق و به کنترل شوروی درآمدن مناطق عربی حوزه جنوب خلیج فارس.

ادامه وضعیت ناگوار و بی سامانی که ایران در شش ماه آخر حکومت دکتر مصدق به آن دچار شده بود، دیر یا زود ایران را به سمت حوادث و سناریوی تقریبا مشابهی که قبلا برای دکتر ادوارد بنش در سال 1948 در چکسلواکی و ایمره ناگی در مجارستان در سال 1956 و بعدا برای الکساندر دوبچک در بهار پراگ در سال سال 1968 در چکسلواکی رخ داد رو به رو می کرد و حامیان و عوامل شوروی با کنار زدن دولت ناتوان مصدق ایران را می بلعیدند و به اردوگاه سوسیالیسم ملحق می کردند و در این شرایط حتی شاید اردوگاه کمونیسم و شوروی هم به این سادگی از بین نمی رفت.

تفرشی: پس به نظر شما کنار گذاشتن حکومت دکتر مصدق ریشه و عامل خارجی نداشت و با عناصر داخلی و در تایید فرمان شاه صورت گرفت؟

بدون شک داخلی بوده است. این که افرادی مثل کرمیت روزولت و دیگران این کار را به خودشان و دولت‌های متبوع خود نسبت داده‌اند، گزافه‌گویی و صرفا برای بزرگ نشان دادن قدرت خودشان بوده است. ریچارد هلمز رییس سابق سیا و سفیر کبیر پیشین آمریکا در ایران به صراحت در این مورد اعلام کرده که برنامه و عملیات سرنگونی حکومت مصدق را به ما (آمریکا) نسبت داده‌اند. هرچند این نسبت صحیح نیست، ولی بهتر آن است که اعتبار آن را برای خودمان نگاه داریم. در واقع رییس سیا می خواست پس از شکستی که کشورش در عملیات خلیج‌خوک‌ها خورد، از طریق نسبت دادن سرنگونی مصدق به خودشان، برای سازمان سیا کسب وجهه و اعتبار کند.

تفرشی: دو هدف لندن و واشنگتن در کنار رفتن مصدق حل مساله نفت به سود خودشان و جلوگیری از افتادن ایران در اردوگاه شرق و ادامه نقشه های جنگ سرد دو ابرقدرت بود. به نظر شما آیا در این دو سیاست اختلافی بین رویکرد بریتانیا و ایالات متحده در برابر دولت مصدق وجود داشت؟

زاهدی: دو هدف انگلیس و آمریکا در حل بحران نفتی ایران و برکنار داشتن ایران از افتادن به حوزه نفوذ و کنترل شوروی در دوره جنگ سرد، هیچ مغایرتی با هم نداشتند و در واقع مکمل هم بودند. در این مورد، هر دو قدرت غربی کارکردی واحد را داشتند، ولی اولویت انگلیس نفت بود و اولویت آمریکا مساله کوتاه کردن دست شوروی. باید توجه داشت که خارجیها همواره دنبال منافع خود هستند. این اشکالی هم ندارد و طبیعی است. ولی ایران و ایرانی هم باید به دنبال منافع ملی خود باشد.

تفرشی: چه منشاء سرنگونی مصدق را داخلی بدانیم چه خارجی، آیا این اقدام دو هدف فوق لندن و واشنگتن را تامین نکرد؟

زاهدی: کنار گذاشتن دولت دکتر مصدق اقدامی قانونی، مشروع و داخلی بود، ولی در این مورد دولت های غربی نیز رضایت داشتند. این رضایت مندی اصلا به معنای دخالت نیست. هر اقدام داخلی و مستقلی لزوما علیه اهداف و منافع خارجیها نیست. اقدام خارجی برای کودتا در ایران فسانه ای است که دستگاههای امنیتی انگلیس و آمریکا برای تضعیف ایران و بزرگ نمایی نقش و اعتبار و اقتدار خودشان مطرح کرده و به تدریج به عنوان تاریخ نگاری رایج جا انداخته اند و به باور خیلی ها آمده است.

تردیدی نیست که که نگاه ائتلاف داخلی ضد مصدق متوجه امریکا به عنوان رهبر دنیای آزاد آن زمان بود تا بتواند با دخالت اتحاد شوروی در مساله ای که مربوط به امور داخلی کشورها بود مقابله کند. بنابراین بدیهی است که آن ائتلاف خود را پاره ای از جهان آزاد می دانست. ولی آیا این موضوع به مفهوم آن است که همه کسانی که در دوره جنگ سرد آزادی را پاس داشته و با نقوذ کمونیسم جنگیدند٬ بازیچه دست امریکائیها بوده اند؟

مادلن آلبرایت وزیر خارجه پیشین آمریکا در دولت اول بیل کلینتون رسما از دخالت کشورش در "کودتای 28 مرداد" و براندازی دولت قانونی مصدق ابراز تاسف کرد. شما در این مورد چه می فرمایید؟

زاهدی: این حرفهای خانم آلبرایت دلایل سیاسی روز داشت و می خواست با این حرف های بی‌پایه دل ایرانی‌ها را برای بهبود روابط دو کشور به دست آورد و ضمنا برای کشور خود هم سابقه و اقتدار کسب کند. من برای آلبرایت نامه نوشتم و گفتم که شما از تاریخ اطلاع ندارید. آمریکایی‌ها با این همه امکانات و پولی که در عراق و افغانستان خرج کردند هنوز نتوانستند اوضاع آن جا را کاملا به نفع خود تغییر دهند. چطور با امکانات کمتر و پول ناچیزی به این راحتی توانستند همه ایران را که خیلی از افغانستان و عراق سختتر و بزرگتر بود را بخرند.

تفرشی: درباره اسناد سازمان سیا و گزارش دونالد ویلبر که در 16 آوریل سال 2000 توسط روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد چه نظری دارید؟

دولت آمریکا و سازمان سیا اول اعلام کردند که همه اسناد امنیتی مربوط به روابط ایران آمریکا در اواخر دولت مصدق و 28 مرداد کلا بر اثر سهل انگاری از بین رفته است. بعد گفتند این گزارش مربوط به اقدامات آن زمان است و منتشرش کردند. من همان موقع که این گزارش را منتشر کردند، در نامه مفصلی به روزنامه نیویورک تایمز جواب آن را به دقت دادم. در واقع تار و پود داستان سرایی درباره ادعای دخالت آمریکایی ها و انگلیسی ها در 28 مرداد، ابتدا در سالهای ١٩۶٠ مطرح گردید و رفته رفته در طول زمان جائی برای خود در میان فولکلور دو ملت باز کرد. اگر طرح خیالی براندازی مصدق با شکست مواجه شده بود، امروز دیگر قهرمانانی از سی.آی.ای وجود نداشتند که اعتبار آن را به حساب خود و سازمانشان رقم بزنند.

تفرشی: پس به نظر شما حادثه 28 مرداد 1332 و سرنگون کردن دولت مصدق کار مردم ایران بود؟

زاهدی: در تیر ماه 1331 و پس از درگیری مصدق و شاه و وادار شدن مصدق به استعفا از نخست وزیری، موج تظاهرات خیابانی مردم مصدق را یاری کردند تا به قدرت برگردد. ولی در مرداد 1332 و به دنبال سوء سیاست و مشکلات خطرناک دولت مصدق و به خصوص منحل کردن مجلس هفدهم، این بار موج مردمی به دفاع از شاه برخاست و مصدق نتوانست مثل گذشته از حمایتهای مردمی و موج تظاهرات خیابانی به سود خود استفاده کند.

تفرشی: پس به نظر شما آمریکایی ها و انگلیسی ها در اواخر عمر دولت مصدق بیکار نشسته بودند و هیچ اقدامی در جهت دفاع از منافع خود نمی کردند؟

زاهدی: اصلا. در آن موقع، تهران به مرکز نبرد جنگ سرد شوروی و حزب توده از یک طرف و اینتلیجنس سرویس انگلیس و سازمان سیای آمریکا از سوی دیگر تبدیل شده بود. هر کدام از این قدرتها دنبال منافع کشور خود بودند و سرگرم طراحی و اجرای ترفندها و نقشه های خود بودند. نفوذ کمونیستها به حدی بود که حتی نیروهای مسلح ارتش و شهربانی نیز از گزند و آسیب مصون نمانده و بیش از هفتصد تن از افسران و درجه داران آن، به خدمت احزاب وابسته به شوروی در آمده بودند و توده ای ها در دولت مصدق هم رخنه کرده بودند. ولی برکناری مصدق یک اقدام قانونی داخلی بود و به یقین سقوط مصدق را نمی توان نتیجه طراحی و توطئه سی.آی.ای دانست.

تفرشی: پس شما اظهارات و دیدگاه‌های دونالد ویلبر را کلا تکذیب می کنید؟

زاهدی: گفته های "دونالد ویبر" مامور سی.آی.ای که همه داستان نیویورک تایمز بر اساس اظهارات او نوشته شده حاکی از آن است که هر ماموریتی که به او و همکارانش در تهران واگذار شده بود ٬ با شکست مواجه شده و فضای افسرده و ناامید کننده ای بر ستاد عملیات آمریکایی ها مستولی شده بود. به نوشته ویلبر، ڀیامی که در شب 27 مرداد به تهران ارسال شد حاوی این نکته بود که طرح سرنگونی مصدق با شکست مواجه شده و باید عملیات ضد مصدق متوقف گردد. مصدق در روز 28 مرداد هنگامی ساقط شد که هزاران نفر از ساکنین تهران به خیابانها ریخته و خواستار رفتن او و بازگشت شاه شدند. این یک کودتای نظامی نبود زیرا هیچگونه تغییری در قانون اساسی و چارچوب قانونی نهادهای دولت ایران به وجود نیامد. قانون اساسی سال ١٩٠۶به شاه اختیار داده بود که نخست وزیران را منصوب و یا برکنار کند .در این مورد نیز شاه از اختیارات قانونی خود استفاده کرد و در چارچوب آن مصدق را از کار برکنار و زاهدی را به جانشینی او بر گزید٬ لیکن مصدق در برابر آن فرمان قانونی مقاومت کرد و سرانجام بوسیله مردم از قدرت به زیر کشیده شد.

تفرشی: به نظر شما براندازی دولت دکتر مصدق به معنای پایان دادن به اهداف و روند ملی شدن صنعت نفت ایران نبود؟

زاهدی: این دو موضوع اصلا ارتباطی با هم ندارند. در اواخر حکومت مصدق به اسم مبارزه برای ملی کردن نفت، ایران به کلی ورشکسته شده بود. در اواخر حکومت مصدق، فقط توده ای ها و کمونیست ها با او همراه بودند. در واقع اقدام برای کنار گذاشتن مصدق در جهت نجات اصل ملی شدن صنعت نفت صورت گرفت. در آن زمان علمای بزرگی مثل آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی و دیگر علما نیز با احساس خطر نفوذ و استیلای کمونیسم و توده ای ها موافق کنار گذاشتن مصدق بودند.

من اعتقاد دارم که اقدام قانونی برای کنار گذاشتن مصدق اصلا کودتا نبود. ولی حتی اگر فرضا هم قبول کنیم که این کار کودتای ضد مصدق بوده، باز هم اقدامی در جهت صلاح و منفعت مملکت بوده است. چنان که بعدها هم ثابت شد که آقای حسین فاطمی وزیر خارجه و دست راست دکتر مصدق با توده ای ها و کمونیستها پنهانی ساخته بود و به همین دلیل هم توده ای ها بعد از 28 مرداد او را تحت حمایت گرفته و پنهانش کرده بودند.

این که ادعا کرده اند که آمریکا و انگلیس با شصت هزار دلار خرج کردن در بین بازاریان و سیاستمداران و روحانیان کودتا به راه انداخته اند نه تنها خلاف واقعیت است، بلکه توهین به ایرانیها است. اگر یک دولتی مردمی و محکم باشد با این پولها نمی شود، مردم را خرید و علیه دولت به شورش وادارشان کرد تا دولت را بیاندازند. اگر هم دولتی کارآیی نداشته باشد و محبوبیتش را از دست داده باشد، نیازی به این پولها نیست و مردم کار خودشان را خواهند کرد. اگر فرمان برکناری مصدق غیرقانونی و او نخست وزیر قانونی بود، چرا آن فرمان را از وزرای خود پنهان کرد؟

تفرشی: آیا می توان عنوان کرد که کسانی که در جریان براندازی مصدق اقدام کردند همه افراد واقعا خودجوش و فداکار بودند و گروههای اوباش و حقوق بگیر و مزدور نیز در بین آنان نبودند؟

زاهدی: از نظر من کسانی که در براندازی دولت دکتر مصدق و برقراری حکومت قانونی سرلشگر فضل الله خان زاهدی پدرم دخالت داشتند مردمان عادی و صادق ایرانی وطن پرست بودند. حالا اگر کسی در این بین هم مزدور و حقوق بگیر بوده من اطلاع و خبری ندارم و در جریان آن نیستم، چون تا شش ماه قبل از آن قیام، مخفی یا زندانی بودم و در ریز جزییات تجمعات و مسایل پشت پرده جریانهای مردمی برای سرنگونی مصدق نبودم.

تفرشی: اکنون شما بعد از 61 سال که از 28 مرداد 1332 سپری شده، آیا فکر می کنید در قضاوت عمومی و حافظه جمعی ملت ایران، مصدق و یارانش بیشتر مقبولیت دارند یا شاه و سرلشکر زاهدی و یارانشان؟

زاهدی: البته همیشه عده ای هستند که معتقدند مرغ یک پا دارد و زیر بار واقعیت وحقیقت نمی روند. مصدق فرد خادمی بود که با اشتباهات و تندرویهای خودش و خیانتهای برخی از اطرافیانش نزدیک بود مملکت را به آشوب و پرتگاه بکشاند که خوشبختانه این کار نشد. حالا عده ای تاریخ نویس یا سیاستمدار خارجی و غربی اصرار دارند که کنار گذاشتن مصدق کار آنها بوده و ملت ایران در این راه مزدور و قربانی بوده اند. اینکه اکثریت عوام الناس در این مورد چه می گویند برای من اهمیتی ندارد. قضاوت تاریخ و واقعیتهای تاریخی اهمیت دارد.

تفرشی: اگر، چنان که شما می فرمایید، اقدام علیه دولت مصدق کاملا قانونی بود، چه نیازی به حکومت نظامی و یا زندان کردن و اعدام مخالفان از جمله دکتر حسین فاطمی بود و چرا پس از 28 مرداد آزادیهای سیاسی در ایران محدودتر شد؟

زاهدی: مردم در دوران پایانی دولت مصدق ناراضی بودند. مصدق فرد وطن پرستی بود و متملقان دور او را گرفتند. حکومت نظامی در تمام دوران حکومت مصدق هم وجود داشت و خود من در همان حکومت آقای مصدق دستگیر و شکنجه شدم. مردم ناراضی بودند و دولت را عوض کردند. متاسفانه در دوره های بعد نیز باز افراد چاپلوس و فرصت طلب جلو آمدند و نگذاشتند شرایط به خوبی پیش برود. برای دادن آزادی به مردم امنیت و بهداشت و اقتصاد سالم لازم است که در ابتدا نبود و بعد هم پول زیاد مانع توجه به این امور می شد. وقتی مردم امنیت و آسایش و رفاه نداشته باشند، آزادی فی نفسه وجود نخواهد داشت.

الان شما ببینید همین الان در ناآرامیهایی که در ایالت میسوری آمریکا شده، حکومت آن جا هم اعلام حکومت نظامی کرده است. حکومت نظامی در مواقع بحرانی اعلام می‌شود و موقتی است. در زمان دولت پدر من هم مانند حکومت دکتر مصدق حکومت نظامی اعلام شد ولی به تدریج شرایط به وضع عادی برگشت. ولی توقع نباید داشت که در شرایطی که امکان اغتشاش و ناامنی است دولت هیچ اقدامی نکند و با امکانات عادی مملکت را اداره کند.

تفرشی: آیا از بین کسانی که در جریان حوادث 28 مرداد حضور جدی و فعال داشتند، به جز شما، شخص دیگری زنده مانده است؟

واقعیت این است که احتمالا هنوز چند نفری از این نسل هنوز زنده هستند و تا حتی چندی پیش هم با هم در ارتباط و مکاتبه بودیم، ولی پس این همه مدت طولانی، همه آنها، مثل خود من، بسیار پیر و فرسوده شده اند. بسیاری از آنها نیز سوای مشکلات جسمی، به دلیل پیری و عوارض ذهنی، از حافظه چندان خوبی هم برخوردار نیستندو بغضا دچار فراموشی شده اند و در این شرایط طبعا یادآوری حوادث شش دهه قبل نیز برایشان ناممکن است.

تفرشی: سوای بحث 28 مرداد، نظر شما درباره وضعیت کنونی مذاکرات ایران و غرب و روند اختلاف بر سر برنامه هسته ای ایران چیست؟

من معتقدم که دولتهای غربی مجموعا در موضوع پرونده هسته ای ایران نادرستی کرده و می کنند. من با حکومت فعلی ایران هیچ گونه مناسبتی ندارم، ولی ایران در موضوع هسته ای کاملا حق می گوید و کشورهای غربی به زور می خواهند ایران را از حق قانونی خود محروم کنند. ایران از ابتدا به همه معاهدات هسته ای جهانی پایبند بوده، ولی الان غربیها به زور می خواهند کشور ما را از حق داشتن برنامه هسته ای غیرنظامی خود محروم کنند.

من از ابتدا از حق ایران در این مورد دفاع کرده ام. اکنون خوشبختانه بعد از یک دوره طولانی فرسایشی و عملکرد دیپلماتیک بد، اکنون طرف ایرانی مذاکرات را خوب پیش برده است. در عین حال در مذاکرات حدود یک سال اخیر در ژنو و وین شاهد آن بودیم که دنیا حقوق ایران در زمینه برنامه صلح آمیز هسته ای خود را به رسمیت شناخته شده و سیاستهای توهین آمیز و تهدید به بمب انداختن و حمله به ایران آمریکا و اسراییل با حمایت های دولتهای عرب، جای خود را به ضرورت تفاهم و مصالحه داده است.

در همین منطقه ما، اسراییل و پاکستان وهند بمب اتمی دارند و عضو پیمان صلح آمیز هسته ای جهانی هم نیستند، ولی کسی با آنها هیچ کاری ندارد.ولی ایران که پیمان منع استفاده از سلاح هسته ای را از اول امضا کرده، صرفا به اتهام احتمال تلاش برای ساختن بمب اتمی تحت فشار و تحریم و تهدید به حمله نظامی هم قرار می گیرد.

خدا را صد هزار مرتبه شکر که الان ایران با همه مشکلات خود و مسایل اقتصادی که مردم ما با آن مواجهند، دارای امنیت و آسایش اجتماعی نسبی مطلوبی است و کشورهای اطرافش از افغانستان گرفته تا پاکستان و عراق و غیره، از آسایش و امنیت و ثباتی مانند ایران برخوردار نیستند و معلوم هم نیست وضعشان بهتر شود. باید خیلی مراقب بود و به دشمنان ایران اجازه نداد تا این آسایش کشور ما را برهم نزده و مردم ایران را دچار گرفتاری و ناامنی نکنند.

آمریکایی ها اگر واقعا صداقت و شرافت داشتند، امروز به جای پافشاری برای نادیده گرفتن حق داشتن برنامه صلح آمیز هسته ای برای ایران، از مظلومیت مردم فلسطینی و ساکنان مظلوم غزه در برابر جنایات اسراییلی ها دفاع می کردند و برای رسیدن به یک صلح عادلانه ومنصفانه در خاورمیانه تلاش می کردند و اجازه ادامه و یا تکرار این آدم کشی و قتل عام بی رحمانه غیر قابل دفاع علیه مردم بی دفاع و غیرنظامی در منطقه غزه را نمی دادند.

18

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها