زهر «انور» در قهوه «ناصر»!

آیا جمال عبدالناصر، چنان‌که «حسنین هیکل»، روزنامه نگار مشهور مصری روایت می‌کند، توسط انور سادات مسموم شد؟

زهر «انور» در قهوه «ناصر»!

جمال عبدالناصر، به رغم تمام شایعاتی که اطراف او وجود داشته و دارد، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین رهبران جهان عرب بود. او به عنوان یک نظامی، زمانی زمام امور مصر را در دست گرفت که این کشور به تازگی از زیر یوغ استعمار خارج شده و رژیم سلطنتی در آن سقوط کرده بود. ناصر خیلی زود توانست با استفاده از جو ناشی از گسترش اندیشه‌های چپ‌گرایانه که در آن دوران، طرفداران فراوانی در جهان سوم پیدا کرده بود و همچنین، با بهره گرفتن از هوش و توانایی‌های ذاتی‌اش، رهبری جریان ضد استعماری و ضد صهیونیستی سرزمین‌های عربی را به دست گیرد و در خط مقدم مقابله با رژیم اشغالگر قدس، عرض اندام کند. دکترین ناصر که بعدها به ناصریسم شهرت یافت، مبتنی بر استقلال سرزمین‌های عربی بود و هر نوع تسلط استعمارگران بر این مناطق را نفی و این کشورها را به اتفاق بیشتر برای پیشبرد اهداف مشترک تشویق می‌کرد. رویکرد ناصر، مخالفانی جدی در منطقه داشت؛ سعودی‌ها از رفتار او سخت بیمناک بودند و حتی محمدرضا پهلوی، نفوذ ناصریسم در منطقه را، برای خود نوعی تهدید به شمار می‌آورد؛ دکترین ناصر، مبتنی بر ساقط کردن همه دولت‌های دست‌نشانده و از میان برداشتن رژیم‌های سلطنتی بود.

ناصر فراری از سازش

جمال عبدالناصر، در خط مقدم نبرد فیزیکی با صهیونیست‌ها نیز قرار داشت. او زیر بار تشکیل دولت غاصب صهیونیستی نمی‌رفت و حتی از به زبان آوردن کلمه «اسرائیل» خودداری می‌کرد. صهیونیست‌ها او را دشمن درجه یک خود می‌دانستند. ناصر سعی داشت اتحادیه‌ای قوی میان کشورهای عربی برای مقابله با رژیم صهیونیستی ایجاد کند و حتی گام‌هایی برای اتحاد سیاسی با سوریه نیز برداشت که در نهایت به جایی نرسید. نیروهای نظامی مصر در جنگ شش روزه سال 1967 نیز راه به جایی نبردند و حتی صحرای سینا به اشغال نظامیان صهیونیست درآمد. ناصر پس از این شکست، کوشید تا توان نظامی مصر را تقویت کند. او در برابر خواست آمریکایی‌ها مبنی بر انعقاد قرارداد صلح با رژیم صهیونیستی، مقاومت می‌کرد. اصرار آمریکایی‌ها، گرایش بیشتر ناصر به سوی شوروی را در پی داشت و این امر برای آمریکا قابل تحمل نبود. به این ترتیب، هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی، به این نتیجه رسیدند که نباید ناصر وجود داشته باشد!

کلید خوردن پروژه ترور

برخی معتقدند که پروژه ترور ناصر از مدت‌ها قبل و به وسیله موساد کلید خورده بود. این مسئله اصلاً بعید نیست؛ صهیونیست‌ها همواره از ترور به عنوان یکی از اصلی‌ترین راه‌های از میان برداشتن مخالفانشان استفاده می‌کنند. ظاهراً ابتدا قرار بود این اقدام در بازدید ناصر از سودان و ضمن حضور وی در نمایشگاه انقلاب فلسطین انجام شود؛ اما به دلایلی، این اقدام به نتیجه نرسید. ناصر پس از بازگشت از سودان، با یاسر عرفات دیداری داشت و در همین دیدار بود که اتفاقی عجیب روی داد؛ اتفاقی که 40 سال بعد از مرگ ناصر، توسط حسنین هیکل، روزنامه‌نگار شهیر مصری که در آن جلسه حضور داشت، فاش شد و جهان را در بُهت فرو برد. هیکل در این باره گفت: «جمال عبدالناصر سه روز پیش از مرگش در سوئیت شخصی خود در هتل نیل هیلتون قاهره، در حال گفت‌وگو با یاسر عرفات برای پایان دادن به درگیری فدائیان فلسطینی با ارتش اردن بود که بحث بالا گرفت و عبدالناصر عصبانی شد؛ تا آن‌جا که برخاست و به یاسر عرفات گفت: یا پا می‌شوی می‌رویم پایین در تالار اجتماعات و پایان بی‌نتیجه مذاکرات را اعلام می‌کنیم یا این‌که می‌نشینیم حرف جدی می‌زنیم و به توافق می‌رسیم. سادات که حال عبدالناصر را چنین دید گفت: رئیس، تو به یک فنجان قهوه نیاز داری، من خودم برایت درست می‌کنم! بعد رفت توی آشپزخانه، اما وقتی قهوه درست می‌کرد، محمدداوود، آشپز مخصوص عبدالناصر را که از سیاه پوستان نوبه‌ای بود، از آشپزخانه بیرون کرد. بعد قهوه را به دست خودش آورد و به عبدالناصر داد و او هم قهوه را نوشید.» حسنین هیکل که این سخنان را در برنامه زنده شبکه الجزیره بر زبان آورد، تأکید کرد که سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل، آمریکا، انگلیس، عربستان سعودی و حتی ساواک، برای ترور ناصر برنامه‌ریزی کرده بودند. او که در آخرین لحظات نزد جمال عبدالناصر و شاهد مرگ او بود، از یک علامت سوال بزرگ درباره چرایی مرگ رئیس‌جمهور فقید مصر پرده برداشت. هدی ناصر، دختر جمال عبدالناصر نیز بر این نظریه مهر تأیید زد و سادات را قاتل پدرش معرفی کرد. اما آیا می‌توان مسئله قتل ناصر توسط سادات را به صورت جدی مورد توجه قرار داد؟

چرا انور سادات؟

همان‌طور که اشاره کردیم، ناصر اصولاً در برخورد با رژیم صهیونیستی اهل مماشات نبود؛ او به شدت از مبارزان فلسطینی حمایت می‌کرد و افزون بر این، مصر عصر ناصریسم، وعده‌گاه همه مبارزان از اقصی نقاط جهان برای گذراندن دوره‌های جنگ چریکی بود. بنابراین، کشورهای منطقه به ویژه آن‌ها که به دلیل رژیم استبدادی، همواره در معرض اعتراض و قیام مردمی قرار داشتند، از ناصریسم و جمال عبدالناصر متنفر بودند. در این بین، آمریکا به عنوان هماهنگ کننده مشترک اقدام علیه ناصر، وارد عمل شد و سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، نفوذ در میان اطرافیان ناصر را آغاز کرد؛ داماد او، اشرف مروان، یکی از این افراد بود که ارتباطش با اسرائیل، چند دهه بعد فاش شد. اطرافیان ناصر به دو گروه مشخص تقسیم می‌شدند؛ طرفداران شوروی و علاقه‌مندان به آمریکا! انور سادات در رأس گروهی قرار داشت که پیوند مصر و آمریکا را لازم می‌دانست و مورد علاقه غرب بود. او پس از مرگ ناصر، رئیس جمهور شد؛ در جنگی از پیش طراحی شده، صحرای سینا را از صهیونیست‌ها پس گرفت و بلافاصله در کمپ دیوید، با بگین، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و قصاب دیریاسین، پیمان صلح را امضا کرد. بنابراین، به نظر می‌رسد برای غرب، راه برقراری امنیت در مرزهای غربی فلسطین اشغالی، از روی جنازه جمال عبدالناصر عبور می‌کرده است و انجام این امر، یعنی ترور ناصر، باید به دست کسی صورت می‌گرفت که نفعی از این قتل داشته باشد؛ این‌جاست که انگشت اتهام تنها به سوی انور سادات نشانه می‌رود و او را به متهم ردیف اول این جنایت تبدیل می‌کند.

منبع: خراسان

24

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها