آیا فرهنگ سیاسی روسیه، استبدادی است؟

چرا نخست‌وزیر استعفا می‌دهد، اما رئیس‌جمهور می‌ماند؟ می‌دانم برخی افراد غیرروس که آشنایی نسبت به ساختار قدرت در روسیه ندارند، ممکن است به اشتباه کرملین را قدرتی خود کامه توصیف کنند.

آیا فرهنگ سیاسی روسیه، استبدادی است؟

احمد وخشیته، استاد دانشگاه ملی اوراسیا در روزنامه شرق نوشت:

مهمترین رویداد این هفته در روسیه، دقیقا در حوالی میدان سرخ یعنی در سالن مانژ برگزار شد: سخنرانی سالیانه پوتین در جمع نمایندگان شورای فدراسیون، مجلس دوما، هیات دولت، سیاستمداران و چهره‌های سرشناس دینی و ورزشی روسیه. صحبت‌هایی با تاکید بر تغییر که البته نسبت به سال‌های گذشته کوتاه‌تر بود و معطوف به سیاست داخلی؛ به موجب همین سخنان بود که ساعتی بعد، مدودوف خبر از استعفای کابینه داد.

♦ اولویت‌های در سیاست داخلی؛‌ از پارسال تا امسال

بسیاری از کارشناسان، سخنرانی سالیانه‌ی رئیس‌جمهور روسیه در آغاز سال را نشان‌دهنده‌ی اولویت‌ها در سیاستگذاری‌های کرملین می‌دانند؛‌ رسمی که سنگبنای آن به سال ۱۹۹۳ و دوران یلتسین بازمی‌گردد. به نظر می‌رسد که امسال پوتین به تبیین مفصل‌تر اولویت‌ها در سیاست داخلی نسبت به سال گذشته پرداخت و با توجه به آرامش حاکم بر سیاست خارجی، تنها چند دقیقه‌ای به تحلیل آن پرداخت.

سال گذشته نیز موضوع معیشت، مبارزه با فقر و بدنبال آن توسعه‌ی زیرساخت‌های اقتصادی، سلامت و مراقبت‌های پزشکی، تشکیل‌خانواده و مهمتر از همه سیاستگذاری جهت افزایش جمعیت مورد توجه رئیس‌جمهور بود. امسال نیز همین موضوعات محور اصلی صحبت‌های پوتین را تشکیل داده بود، با این تفاوت که از ابتدا بر ضرورت تغییر جهت دستیابی به توسعه تاکید داشت.

اما به نظر می‌رسد که رشد اقتصادی مدنظر وی که سال گذشته از آن سخن به میان آورده بود، به طور کامل به نتیجه نرسید و همین موضوع سبب شد تا او بر طبل تغییر بکوبد. اگرچه مدودوف خبر استعفای کابینه را پس از این سخنرانی داد، اما بسیار بعید به نظر می‌رسد که این یک تصمیم آنی بوده باشد و بدون شک از پیشتر درباره‌ی آن تصمیم‌گیری شده بود و پوتین نیز بر همین اساس به تبیین اولویت‌ها پرداخت.

در این میان اما تفاوتی نیز وجود داشت: اگرچه سال گذشته سالمندان به واسطه‌ی تصویب قانون افزایش سن بازنشستگی یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث رئیس‌جمهور بودند؛ اما امسال جای خود را به جوانان داده بودند و صحبتی از این موضوع که طی دو سال گذشته بسیار پر سر و صدا بود به میان نیامد. از همین رو پوتین بر این موضوع تکیه کرد که من می‌دانم که درآمدهای کم سیاست‌های افزایش جمعیتی را تهدید می‌کند و از همین رو به تبیین سیاست‌های تشویقی مالی دولت و سرمایه‌گذاری در بخش زیرساختی این موضوع در مناطق پرداخت. البته در کنار اصلاحات اقتصادی مطرح شده، اصلاحات سیاسی مهمی را نیز پیشنهاد کرد که در مسیر افزایش قدرت پارلمان و کاهش اختیارات رئیس‌جمهور بود.

♦ چرا نخست‌وزیر استعفا داد؟

پس از صحبت‌های پوتین، مدودوف به همراه کابینه به دلیل آنکه بستر برای انجام تغییرات مورد نظر وی فراهم شود، استعفا دادند. به دنبال این استعفا، رئیس‌جمهور ساعتی بعد، میخائیل میشوستین را به دومای روسیه معرفی کرد که با ۸۵.۱ درصد آرا تایید شد و بر اساس بند ۱۱۱ و ۱۱۲ قانون اساسی یک هفته فرصت دارد تا کابینه‌ی جدید خود را برای اخذ رای اعتماد به دوما معرفی کند. موضوعی که به واسطه‌ی پیشنهاد پوتین برای افزایش قدرت مجلس و کاهش اختیارات رئیس‌جمهور از این دوره اجرا می‌شود که علاوه بر نخست‌وزیر، کابینه نیز از سوی دوما تايید شوند.

♦ آیا روسیه‌ی پوتین، توتالیتر است؟

شاید برای شما ‌این علامت سوال شکل گرفته باشد که چرا نخست‌وزیر استعفا می‌دهد، اما رئیس‌جمهور می‌ماند؟ می‌دانم برخی افراد غیرروس که آشنایی نسبت به ساختار قدرت در روسیه ندارند، ممکن است به اشتباه کرملین را قدرتی خود کامه توصیف کنند.

اما پاسخ این پرسش را با یاری از جمله‌ی «فئودور تیوتچف» شاعر و سیاستمدار روس می‌دهم: «روسیه را با منطق و استدلال نمی‌شود فهمید و با معیارهای عمومی نمی‌توان سنجید، بلکه باید آن را حس کرد و دریافت.» واقعیت این است که روسیه با ویژگی‌های منحصربفرد خود نظیر پهناورترین کشور جهان که از بیش از ۱۹۰ قوم تشکیل شده و جمعیتی حدود ۱۴۷ میلیون نفر را در خود جای داده است و کمتر از سی سال پیش تجربه فروپاشی و آثار آن را حس کرده است، در مسیر دموکراسی بومی و منحصر به فرد خویش گام برمی‌دارد.

برخلاف آنچه برخی فرهنگ سیاسی روسیه را استبدادی می‌خوانند، اما در واقعیت سیاست و حکومت در این کشور مدل نیمه ریاستی-نیمه پارلمانی است که البته قدرت رئیس‌جمهور بیشتر از پارلمان است؛ اگرچه پوتین در سخنرانی اخیر خود برای کاهش قدرت رئیس‌جمهور مواردی را پیشنهاد داد.

حال ممکن است شما به دوران ریاست‌جمهوری مدودوف و نخست‌وزیری پوتین اشاره کنید و بگویید چگونه آن دوران نیز پوتین محور کرملین بود و بگویید در روسیه قدرت از آن پوتین است.

برای پاسخ به این سوال باید نگاهی داشته باشیم به وضعیت روسیه پس از دوران فروپاشی؛ از بحران شدید اقتصادی گرفته تا درگیری‌های مسلحانه در پایتخت و اقدامات تروریستی در مناطق این کشور. کهنسالان و میان‌سالان روسیه فراموش نکرده‌اند که چگونه پوتین با تکیه بر دیکتاتوری قانون کشور را در مسیر آرامش و توسعه سوق داد و بدیهی بود که در دوران گذار که لاجرم دو دوره ریاست‌جمهوری پوتین به پایان رسیده بود، نه تنها مردم، بلکه ساختار قدرت و حتی مدودوف نیز همچنان نگاهشان به اقتدار وی بود. به همین دلیل است که سیاستگذاری‌های کنونی او معطوف به نوزادانی است که در سال‌های منتهی به فروپاشی و یا پس از آن متولد شده و جوانان امروز را تشکیل داده‌اند و آن دوران سخت را به یاد ندارند.

خود او در این رابطه می‌گوید: «من می‌دانم که در جامعه‌ی ما این بحث وجود دارد که یک شخص نباید بیش از یک زمان مشخص در پست ریاست‌جمهوری قرار داشته باشد؛ من هم با این موضوع موافقم اما نه در این لحظه؛ چرا که همه‌ی شما می‌دانید که چه شکافی بین سطوح دولت به وجود خواهد آمد.»

در شماره‌های بعدی «در حوالی میدان سرخ» بیشتر به واکاوی ساختار قدرت در روسیه خواهم پرداخت.

66

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها